Cinema Star (June 1954)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

بقه داستان حجوی پردامته ددحوالی لومیس) یگ غاز کر دید آبشاد نیا کاداد(برج ذنك) 7 و ازمرز اتازو نی و کتادا بدقت مو اظت‌می‌شد تا جودج برای عبود از مرز وورود بامریکا فرصتی نیا بد بای (عاتلر) ها ودوستانشان آن روز دوز کردش بزرك بود. صبح زود قبل از کثف جد (دوز) آن ها برای مافگیری ستازم شقه بوداند و آتردنك ظبر قایق موتوریشاند! درساحل خلیجی نگاه داشته وبرای تهیه بئزرن» غذا و ات قرایاك بسمتی رفته بودند. پس‌از دور شدن هبهٌ ایشان» جودج لومیس آزیشت یك بوته پبرون آمد وبه کلیه ایکه در آن حوالی بود تزديك‌شد در کله تفل بود وجورح با چکشی که در دست داشت شروم به متلاشی کردن تفل تمود . طو لی سیم 0 تفس ز نان‌جلوی در کلبه دویزاتو و ددهین موقع بود که (بلی) ازدود بایك سبدپید | شدو بدون ایتکه جودجد | ببیند وادد قایق کردید و بانتظار دیگکران تشست؛جودج لومیس‌در [ستانه در روی با (بتاد وبالحتی تهدید آمیژ فریاد زد » زود ازقایق خارج‌شو! (یلی) بر کشت واودا دید . جورج تاتیرفت بوی قایق دوید و رون ان رقق وان مامر نع آزهر کار د کیه استارت رانشرد ۰ موتووتاین‌شروع به فرش کرد وجورح دو باره‌فر یاد زد: از قایق خادج می‌شوی یانه :۲ وحشت (یلی) یش‌اذ آن بود که‌قادر به‌تکان خوردن باشد وجودح چون وضع اورادید باغشونت اودابکناری زدویشت دل‌قرار گرفت ۰ قایق ]هسته‌بزاه افتادو تازه می‌خواست سرعت بگیرد که جودج بطرق‌یلی بر گشت و کنت: طودی‌ندی؛ چشمان (یلی) درخشيد : نه » طوری, نشدم ولی بهتر است تا و خودت‌دا + پیس‌معر فی 2 (جودح) د که پیراهنش‌داباز کردو شال کردن (دوز)دا بیرون کشید : برایاینکار قدری‌دیرشده ... من (دوز) دا کشت ام ۱ ( یلی ) باوحشت بی‌پایان به چشمان چردح خبره‌شده بود . مطایق نشانی هائی که بك‌قایق‌دان به پلیس داده‌بود قایق (جورج ) و (یلی) دادد قست علیای رودنیا کار ادیده بودند ويك‌قایق بلادر نك ازجهت دوبرویآنها براه| قتاد . دتیکه ( جورح ) قایق پلیس دا دوبروی خود دید رل را کرداند و قایق نی ۷۸ درو ۳ تلفن کند اما ... چرخی خورد و در اتداد جریان طبیعی رودخانه بحر کت‌در آمد . میان دو نایق فاصله رفته‌ر فته"داشت بختر می‌شد که یکدفهه موتورقایق‌بسرقه افتاد. خر ین قطرء‌های بنز ین بیایان سید وقایق با جریان آب کم کم سرعت کرفت وواردمنطقه خطرناك [ بغاد ها کردید. قایق‌پایس یبرز ناحية خطر ناك‌دسید و چون عبور از آن مرز ممنوع و بسیار خطر ناك بودچر خی نت( جورح بی‌صبر انه در قایق بدتبال‌حلب بنزین می کشت وقایق همچنان به ۲بشار ها که‌حاله دیگر چنان‌دود تبودند ترديك شد . ازدو طرف ساحل در حدود یکی میل فاصله‌بود ۰ (یلی) تصیم خطر نا کی گرفت؛ کفش هایش دا بکنادی افکند و شروع به بیرون آوددن بليزش کرد ۰ جودح باخشونت باژو یش دا گرفت : هر کز بآ نطرف تخواهی وسید : د یرای ایتکه کفته اش داثایت نیت چیه خالی دادد آب افکند . جبه |بتدا دوی آب مقدادی بآدای بش دفت نا کهان جریا نی‌شدید وپنهانی ]نر | از زیردد میان کرفت ودزیك لحظه ازنطر دنراد چشمان (پلی )ازاشك پرشد. آخرین آرشه مناس بر ای آهنك «ر قصمر دگان!1» ستاده سینما امیدش ازمیان دفته بود. یکدقمه در حرکت قایق ء روی داد ويك‌تکان شدید( پلی )وجور را بکنادی | نکند. از دو طرف دو موح قو و یزحیت ازجا بلندشد . (بلی) بیحر کت به جودج و حر ۱ می‌ نگر یست » جودج دوی ف فایق ‏ شدو باچکش به‌جان نت های ۳ افتاد؛ لحظه هائی پر اضطر اب می گذا از ۲ بشاد هاا کنون بیش از صدیارد فاه ,درون قایق‌فودان‌زد. جودح پیر و زمته بر خاست: اک قایق بانداژه کافی کردد شاید قدری زاین صرعت ج واه قایق بدور خود میجر خیدو هر لحظه در آب قرو میرفت بالاخره‌بايك <ر مدید به ندنة صعرم‌ایکه ۲۵1 بود برخورد و کردآن شروع ‏ ۹-9 جورح |زحاجت و بریدکی با دودست کرفت . بدن جودج قایق وصخره دا بهم مر بوط کرده (بلی) اذ دوی‌این یل‌جا نداد کذشت جخحه سنكت ایستاد » تایق تکانی خوا جورح برجستگی سنك‌را رها کرد ۰ ( برای آخرین باد بچشمان جودج و فهیید که او تصد ندارد برای نجا کوشش وحر کتی تماید ۰ میرفت کف‌های سفید و غرش را ۲ نر ااژ نظر ینهان کردند ۰ اه یین| دهان باز ۰ . ۰ يك هلیکوبتر ( پلی ) دا" تخته سنك‌بآسانی نجات داد واو کانادا به شوهرش و دئیس پلیس ما کردید . در آتجا پس از مماینه پز يك تهوء کرم نی وی‌ازدست رفته دا باز داد و بعد ازيك خدا حافظی وشوهرش از کار 7 گاه جدا شدند وا بیرون‌د فتند . وقتیکه زن‌وشوهر جوان دود کار ۲ کاه بکناد پنچره رفت و محب تباشای7بشار ها کر دید ند کی با وذیائی در کناد7بشادها جر و لی‌نیا کادا بی‌اعتتاو پاك؛ مثل ذکینش‌د! از آن بلندی‌سر از یر می دی 1 تا