Cinema Star (March 1955)

+جید محسنی و مورین‌در صحنه‌أی فیلم«خوابو خیال؛ و <امیر ادسلان» که درهینروزهاحاضر خواهدشد ود لیعلوم ایست در چهموقم سینماها این‌فیلمها دا نما یش‌خواهندداداما در خبر است که این استودیویمد از «تکیل وسالل یلم های خو بی‌تهیه خواهد گرد. انشاعا له .۱ سال موفقیت ! بادسردی‌میوژزید ۱ ماجرای چهل درصد مانند ابوس وحشتنا کی دوحمدا آذاد میداداخودمد! بسرعت باستودبوی يك اطاقه «۱>دیا نافیلم دساندم. ازهمه تیپ اشغاس‌در [ نجا بودند یکی در میان.مر که گرفته بود ؛ دیگری آمده پود که پول‌ناشتالی فیلمبر‌داد دا بگیرد » متصبدی د کسور دستور می خواست » دیگری بانلفن تفتاضای دل اول‌فيلم آینده ابن استودیودا می کرد ! و دد این‌میان هرچه کشتم کسی‌داپیدا نکردم ولی بطووی که در میان کار کنان این استودیوشايع بود امسال سال موفقیت استودبودیاناخواهد بود زیرا بجز فیلم «ماجرایز ند کی» این استودیودوفیلم مادهنا یش‌دارد که رم <«چپار داء حوادث» است و بر نامه عید می باشد ددیگری فیلم کیدیوخواب‌وخیال» که درمرحله‌صدابردادی است و تهیه کنند کان این‌فیلم خبلی‌میل‌داشتند که [نرابرای عید آماده سازندولی کوشش نها دد این‌داه بی‌تتیجه‌ما ند و بطوری که مطلمین اظهاد میدار ند در میان استودیوهای ابرانی امسال سال‌موفقیت دبانا فیلم خواهد بود و [ینده شان خواهد داد که این‌موضوع تاچه| تداژه‌صعت دارد ... استو د بوی تحولات ! هنگامی که از چپارداه فیشر "باه مبگذشتم یادم! نتاد ۹ استودیوی عصر طلالی در نز دیسکی همین‌میدان تر اردارد خوب بدنیست سری‌هم باین استودیو بز نم » شایدخیرتازه‌ای بر ای‌خو | نند کان داشته باشد اما ۲ نقدرما جر ای‌چهلددصدمر| بخود مشفول داشته بود که مدتی بدثبال استودبو کشتماهنوژو ارد استودبو نشده بودم که‌مراپه پلاتوراهشمائی کردند وقبل ا(اين که‌من سئوالی بکنم مقدارید کور ساخته دایمن نشان دادند که مر بوط بفیلمهای آینده این اسنودیو بعد از تحولات اخم است و اظهار داشنند که فیامهای این استودیو بعد اژ این اا هر قطه نظر مغصوصانکنيك بافیلههای قبلی نفأوت‌خواهد داشت اما چیزی که تفر نضراهد کرد دل اول‌دد کلیه این فیامپاست که دیهیم بمپده خواهد داشت وبا اينکه من در انر مشاهده د کورهایر نگار نك داشتم انگشت‌حیرت بدندان میگز یدم » تا کپان مرا احضاد کرده ودد اطاقی تار يك و ارد دند و پرده 3 کیراء» راکه مونتاژ کرده بو 7 مهدوی در ياك صحنه ازفیلم « دزدندر 4 پرایم نشان دادند. اابته چون‌صدا نداشت وموضوم آنرا هم نیداستم از آن صردونباوردم. فیلم < گسراء» برودی[ماده نمایش خواه‌دشد خانه اسر ار[ بس ازچندساعت گذارم باستودیوی شهرژاد بادغاه اسراد» افتاد مانشد همیشه دراین استودبوهمه بنظرمشکوت یمن نگاه‌می کردندا بجز چندعکس کهنه مر بوط بقیلم ومحگوم بپخناه» محصول اول اين استودیو دردوی‌دیواد چیزجالت توجه دیگری بنظر نبر‌سید مدیران این‌استودیو نیزدرمقابل من اظهار کر دند که‌ما هئوژ خودمان فبلم « دزدبندد > دا ندیدهايم«۱» ولی‌هثر پبثه ها میگویند فیلم خسوبی است ! بالاخره ازهر دری که واردشدم تتواتتم کوچکترین اطلاعی در باده فیلم < دزد بندر > با نلمپبای [بنده اين استودیو بدمت بیاودم وچون اصراد بیشتری دا دز این‌مورد زاعد دیدم از رغانه اسر اد > خارح‌شدم و بطر فاستودبو ی کاراد ان فیلم آخربن مقصد رپورتاژ اين شاده دهسیار گردیدم... خسته وخالك ] لود ! در پله صدو پنجاهم دا راهرو این استودیو بودم که باردیگر چهل‌ددصد بر اغم مد و ترديك بود از بالاسر نگون شوم که خوشبختانه سواد استودیو از مسافتی ببد نایدان کردید ۱ در پدو ورود بايك‌مشت قیأنه‌های‌ختو غالت[ لود رو بروشدم که ازشدت خستگی حتی‌حوصله سئوال‌وجواب‌دا هم نداشتند و پس اژ تحقیقات کافی‌روشن‌شد که تببه کنند کان فیلم چندروزو چند شب است که خواب وخوراكد! بر غود حرام کرده‌و مشفول صدا بردادی ابن‌فیلم مي باشند وچون علت. این عجله‌را سئوا ل کردم معلوم شد که رساندن فیلم «مهتاب خو ین » برای‌عبدو مسافرت مدیر این استودیو به آلمان‌باعت. این‌ماجرا گردیده است , ۱ ساعت از دو مدا[ظبر کذشته بود که خستهو نالان و نشنه‌و کرسنه_بايك بقل «عکس و تفصبلاتا» حضور سردیور . مجله باو بافتمو قرارشد خودشان از مبأن‌این هبه تفصبلاتآن قستی‌را که ذراستودیوها باز «الشتکه۱» هوا باتیچی بارك و ۱ ای کج تک