Cinema Star (June 1955)

از تقوش قلاب مرضه فتاه سوم 1 ۱ ازاینکه او کام فرانهاد جي ازاد هید دخترك در کالیفر نیای‌امر یکا تحصیل نبوده وزبان انگل منماند دپار دابغوبی ودوانی تکلم تی شد. اولولی رافقط شنا خت همچنین اطلا ع داشت ک‌ِ بازو جه او ای طرف‌صحبت است بر ای اينکه جین‌هوبت دا از عکسی که لو ؛ معهذا وتتبکه دانست که لولی ای هویت باو نشان‌داده بودمیشناخت رفته ودر ] تسا مقفودشده بتشو بش‌افتاد و بجین کفت: من تصور میکنم «دفر نا ندرورما بئواند پردهابهام دا دذاین قضیه یسکسو دلد وشا... چین بتندی میان. کلامش دویده کفت : او کجا اقامت‌دارد ؛ کزین اظهاد بی‌اطلاعی کرد و فقط میدانست که روچا صاقا اد میگیرد برای سومین مره در دو دوز جین‌سوال خوددا تگرار امودااین هانك ای کیست ؛ دای سوئین جواب هم پاسضی‌مننافی پانظر دیگران واظپار لظری علیعده و مخصوس بخود بود من تصوو میکنم که اوداپسندترین وجالب‌ترین مردان دنیا است , ددمرتع ادای‌این سغنان چنان بشور دهیجان افتاده بود که ۱ کر نانچه ابن جملات پربان انکلیدی هم نبودلعن کلام‌ر چپره نرافروخته او یچین نابت‌می نمود که اینگو له ستن فقط ازدل هوسناك هاش برای ها نك لی بیشه‌ای تراوش‌مينماید . پسازایشکهچین . درخواست ملاقات با < ها دك لی > را نمود صفحا ۴۳۴ آاشك در چشمان جین هو بت حلقهز ی ... درمیان کلهای‌داودی فر ارداشت. تماشای آن‌همهزیبائی و بدایم ؛ دلبذیر و هوس انگیز !ود چین بودایت مردبری که کت سفیدی ود بر داشت از بله کان ساان بالار نعه و ادداطان پذیرالی شد ازاهده شکوه و زدقر برن‌ونرینات اثات کرا تشمشم اشیاء تفیس که جای نها حفأدر موذه بود وظروف عتیقه_چین ف‌ ۶ ی ددیایمواجی از نود پدیدآوددءو نرشهای زدیا که از فرط لطانت وبافت چای آن داشت که چون‌قلا بدوزبهای زر بفت بدرو دیواد کو بیده شود بحبرت عمیفی فرورفت دفعنا مخاهد, لو له طپا نچه ای که مستقیما از بت پرد راودا هدف قرارداده بود ؛ گردش خون‌دا دد هروقش منجید ساخت سردی فوق|اماده‌ای سراپای و چودش را فرا کر فت دنظرش از لول طبانچه بر لیگرفت بسا يك لمحه‌دیکر نبانه‌جدی بسرخردسالی از پشت پرو حالبکه شش لول بچه کا طبا نچه جای‌میداد کفت ز , < بیلی ای > نهر فی کر و آغا جین باو کفت کمن امر یک پن سید آباهر کز +-رخبوسنان تهر اندازی ۴ وبلافاصله ادامه داد : گر ؛رسد کلیه دژدان را با آنان دا اعدام مینمایم ِ <«بیلی ۰ ابنقده آشنه | انمکاس این صدا | اینکه ها نك بی از 7 نها پا خود دا در زمین اندام برا نداژه و سیبای کامل|لعیاد دا دادا بود. خودچه‌رانگر اسبت بفخود ادراك جح آددی نموده خطور نود بر لب آوا دارای چند اولاد میها . سه‌نا ۰ پیای هث دود که هات‌سالو سبزده ساله که برای فرستاده‌ام ۰ پس از « یبد که ها نك لی نا کنون || ## بود. که ها نك سر پر "کر فته و بالاخره اختتام جنك بین| ام ینیم وبدون سر پرد مواظبت میکرد ۳۳۳۲