Cinema Star (June 1955)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

مری‌وتر »و« هانك‌لی» و « لوئی‌هوبت » بی بامضاء(جین‌هویت ) کشیده‌است با ملوانان قایق ب.زرك شیکاکو در شب مرخصی بودئد هانك فرمان دادتاهرعیله وملاحی که «دسترسی بدانها امکان دارد درفرض یکافت تکتتی وجك منتفل کار ! گاه داکشت فرار کر دند او رس ویرداخت آن سندنفر ازمآمود ین‌حکومت لو ! یوس هو بل شما مبدهد و لو ید ی لبم تجو تب 2 بول بر ای فدیه یست یکدور حقیقت جر بد»عبورفی قا تو نی, ازمرز میباشد دمن شخصه بءنوان بك‌میا تجی در قبالاخذ. ۵۰ چك حاضرم اخباً یج و مو ئقی‌از دلار چ ر‌ ر صحیح ومو تقی و در عرش چند صافت بشما بن‌مدت شامی تو | نیددر اطان‌دیگر د و تخد مه جر من (لون) ۱ ۱ ۳ داهنمالی‌می تباید . بدهم و در توشته به (روچا) داد و ۱ افتادا زر اهر و بادیکی بد لبال مستخدمه بر عبررنوده بدرباطاقی ر سید ند + هستخدعه موّدبا نه خودرا بکناری کشید جین وارد آطان‌شد. و لی .جر ددخول‌صدالی بگوشش دسید . صدای‌بستن درو چرخش کلید در قفل بود ۰ مأیوسانه و بدون امید شروع بکوفتن درب نبودتا دستان‌ظر بفش کونته و درما نده‌شدآنگاء شروع بگریستن نبود کربه او ناشی از ترس نبود بلکه بعلت يك نو ع‌حس تعقیر ی بود که نسبت بخوداحساس می کرد که چرا باین‌سهولت فریب‌خورده ودردام افتاده است. دوا که (زصدای کو فتن درب مشموف بنظر میر سیدر و به مستخدمه خود نموده کلت: پس ال اینتکه‌ساکت‌شد بك چای دغصو ص باودادهو مابقی‌پو لهایش‌دا از اوبگیر . آنگاه‌خودرا بر ای‌قمارشبا نه در کاز ین و [ماده نمود.روز بعد مرا کز اطلاعات ما نك ی شروخ بگرادشات این بوی‌نودند"بك کثیك کتولیکی که با کاهنه پیر آشنالی دافت وبا کیهم ا( صرلمین اصلیچین آمده بود بها نك اطلاع‌داد که ( او لی‌مویت) ( ندا نی و از ديك صومعه بزركت قدیمی شهر «حیوس است د(تودی)هم بوی اطلاع‌داد که شب گ1 " » فر ناندروچا درسرمیز قبار ۳٩ صفحا‎ شو ندهمچنینر نه‌دو کن‌را احضار نود . عنکامی که‌ها نك ای ور نه‌دو کسن‌در اطاق پالین کشتیمشذول کار بودند ( نيك‌فی ) نو کرهاتك » با اشارء‌شخصیدا که‌دد آن موتم +پیجو چه | تظار دیدنش ر|نداشتند به ]نها نشان داد . شخص مربود مشفول مماینه توب «شیکا کو » بود. این شخص همان بازری‌پلیس هنك کنك (مری‌ویتر) بو و از ۲ جائی که توپ و تفنك جز وسلاحهای بدون پرو | نه وفیرمجاز بودندتاچارحر کت شیکاکو بتعو یق می‌افتاد هانك فودا دو کیلاس مشر وب ر يشته ورو لوری از کشومیز در آورده درعقب کیلاس مشرو بی که بطرف (مری‌دیتر) در ازمیکرد قر ار داد بعدتبسم کنان کفت : ]"نای کار ] کاه زبانم الکن احت که نهایت شف‌ومرت خود دا از ایتکه ناچارمی شوم مدتی‌مهمان نو اژی نموده ازشما پدبرائی کنم|بر از نمایم ۱ (مریویتر) تخست نگاهی پسذریچه عقب شیکاکو کسه بواش یواش از بندر هنك کنكت دورمی‌شدا ند خته و سیس نظری بلوله طبا نچه دوخت ۲ نگاه درحالیکه‌شانه خ-وددا نکان‌میداد کیلایمثر وب دا از دست او گر فت ۰ تبسم هانك‌در این لحظه بیش از بیش محسوس تر می‌شد . وف مسافرت به( ما کوا ) يك‌مسافسرت راحت وبددن پیش آمدی بود . لنکر شیگاکو را دورتر از ساحل انداختند عا مری‌ویتر نتواند با شنا خوددا نجات‌دهد جاشوان کشتی که از نقشه ها نك اطلا ع حاصل « هانك‌لی » دست «روحا»را گرفت وتیغ یرون آورد کرهء بوداد که‌می خواهد ۱ اعلام کر و ند که حاضر نیستند از مزد ]نابرا پرداخته و مر" مدز بر لب‌فرش کنان گفت ؛ م بدا نصوب حر کت خواهیم ؟ اختفاه تشویش خود با لبخندی هانك ای خوش آمد کفت ودر کرد که‌هیچگو نه‌خبری از ولی دد این ائنا‌ستخدمه ایستاده تکانمضور ۰ بمد بسر شده بود رساننده‌مثل بر ی هانك چستن کرد »ان اودا بادست پولادین خود ؟ فشادی بدان‌و ارد ساخت که وئیغه از الگشتاش بکف آنگاء حمله باشدت هر چه جانب شرو ع‌شه هانك با کث ای بشکم و مشتی مر کبار