Cinema Star (June 1955)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

در خالبکه هویت رد مانك .قکز او میداشت که دشمن‌هردم به آنها نز دیکتر که و ,۱ توپ‌های خود بدون لحظه‌ای تو نف شليك میکرد . ظلبت شوم‌مرك برسر نان‌سایه فکنده بود درهین موقم بود که تعداد زیادی‌قایقهای موتودی بزرك وزوردتهای کوچك از جانب هنك کنله بسوی‌شیگا کو روی آودده بودند ۰ نيك‌فی باو جدوسرور بی‌بابان فریاد کشید : کابیتن ۰ ملاحان شجاع بسوی‌ما پیش‌می ند درحالکه کشتی دشمن لحظه بلعظه فز دیسکتر میشد " فایقها ببرعت خود دا فزديك نبوده بچرد لیتکه «شیگاگو» به ]نپا رسید قايقها معبر باریکی مانشد کانال برآی او باز کرده‌وشیکا کو بسرعت خوددا دردرون آن تال انداخته لعظه ای بعد تا يقهاخلاء را مجددا بر نمودند کشتی دشن برای جلو کیری از تصادم با زودقها مسیر خودراعوض نمود و ای دیگر طعه خودد |ازچنك داده بودز یر اشیکا کو از نظر محوشده بود . مری‌ویتر نگاهی ازدوی‌حق شناسی بپانك انداخته کفت : من بیدا نستم تو بك نیروی دريالي کامل دادی ۰ کفت : نه من ندادم ولی برخی از اوقات دققا بدرو انسان‌میغور ند . اوای هویت به آنها نگاهی کرده پرسید : آیا این‌هوای آزاد است که من استنشان‌مينمايم : هانك تبسمی به آن‌سه تن نموده گفت : حتما و هر سه درحالیکه کشتی کرچك بندر هنك کنك ترديك میشدنفی براحتی کشید ند . شب بم‌دهم‌ها نك لسی_ببندر هنك کنك ۱ چشم‌دوخته واحساس ها می‌اوراد تج‌میداد او جین‌وشرهرش را دیده پود که صوار او پوس‌شده پفرود اه هواییما میرو ند دیا برابرچشش ساه‌شدهو مشاهده این مذظره اودا مات‌ومیهوت کرده بود . در همین وقت در قفای| وماشینی متوقف شده و چین‌از آن‌پیاده‌شد ۰ پعدآرامآ را خردوا پشت شانه های‌هر بش‌او رسانده به ملاطفت کفت : ۱ گر ددی و جودداشت من در سینهار کس و هها ۲۱۲۳ رك‌فیام کمدی‌سوزبکال يك داستان هفر فیلمی که مدت دو ساعت شما دا 2۵ سر ورف ومییرها . ۰۰ ز ندانی‌مهر وبات ثبام ۳۴ ۹۸]1,0۳88 ۷7۲۲8۸۲ 16110۷7 و جدفان از را برای اد لین بار در این‌خیلم از شر کت کردها ند غاطرنشان ساخت که اومانند نلاده سنگین دق لباب میکردم ۵ ها نك بر کشته و چشمان‌حیرتزده‌خود دا که ازيك تلب برهیجان ومسرت ] لود ۳ مجدداً تیره: 5 ۴ رت دا دوست دادی . -< حکایت‌میکرد؛ باو دوخته گفت ۰ من نکر در میکردم تو بامریکاپاز کشته ای . تعساقب مینبود کت ؟ من فقط تافر ود گام رفتم . دوست ۰ -لوای کجافت ) داشتن یکنفر وعا جین‌دید کان مضمودش دا بکرههای و دوردست اطراف انداخته و کفت: اوبسن ‏ قوش