We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
میتر: تب ها ۳ خیال کردید کهمتهم عثل آن دفق بتو شرف شاهسم ۶۱ دهاش دابان برد و کف مر حرف اودا قطع کردم وباعصباتیت کفتم : کافیاست . ساکت باشید . سرش د ابر کر د| ند دیرون دانگریست بعد پا کوشه آستینش اشکهای خوددا پاك کرد البته من ازتشدد خود تاا نداژهای ناراحت بودم و اسیاین برای اوددی عبر تیمیشد که هرو قت مچا تسوا اتومبیلاشخ صغریبه کردید» بیش از اینها موّدب باشد اتومییل کم کم هشهر کوچکی نز ديكمیگر دید و چنددفیقه بعددر کنار دروازء شهر تابلوئی دیدم که نوشته بود : و شهر هانافیلد دارای ۳۹۰۰ نفر جمعیت حدا کثر سرعت 4۰ کیلومتر > ازسرعت اتومبیل کاستم و چون در وسط جاده چشهم بهچراغ قرهءزی افتاد ۰ کم کم پایم داروی ترمز فشاددادم اینچراغ محصوص ۱ بل بلیس بود و دو پاسبانی که «آمور زار ودند بادست بمن اشاده کردند که توقف کلم تکاهی به دختر ك آنداختم ودیدم که در کوشه اتومبیل کز کرده و باچشان دست زده بجاده مسدود دا بومول پلس میتکرد نوم را تگهد اشتم درم دا از پنجره بیرون بردم . دره ب*صور تمافتاد و من چند احظه جا ی د | تدیدم افتاده که جادر دامسدود کر دهاید ؟
پاسپان کهبسبك کلانتر ان غرب امر یک کلاهش دا بعقب زده و تهسیگاری میان لبانش دودهیکرد ۰ چراغ دستی خوددا بات آورد و پرسید : از کجامیآ ید ؛
عم ؛ از < آلبانی > » مگر خبریشده ۱ احت نناء آلبا:
ن وقت نورچراغ دستی پاسبانی مدیرسیدم : آقایپاسبان ۰ چه اتفافی
توضیح در اسریکا شهری ای و تباید ۲ نرابا کشور آلبا نی اشتباه کرد مترجم )
پاسبان برسبد: درجاده کی ر|ندیدید م یل از ایتکه بتوانم جواب پاسبان را بدهم احساس کردم که دخترت فت و درحالیکه ]ترا فداد میداد ۰ میان رانهای بسرهنه اش آفای پاسبا
۵ نهعن و له همتبرم درجاوم کسی دا ندیدیم .
د بت مادر
وی دختری هستیم که ازيك 7سایدگاء بیمار ان بل يكر هگذر
قاط این جاده خبر
ندحی فرار کرده و بطودیه
دسیدهدر این حوالی صوار 7۱
:را میدااسته است که و سیله رادیو مشضصات او بتمام
خیلی عجیپاست . آیااز جانت ان
عم اين با ان دوحی خطر ناك
۳ چکونه د
پر سیدم
دبوون کشیدم وقتیکه ازشهر خا
خود دایکناد من رسای و بازویم دا دردست 1 آن ۱ کنار بکشید ذیرا قراد نبود چنین کاری بکنید . ۷
گفت : من منظور بدی نداشتم .
متشکرم » لازمنبود با این حیلهها مرا از کفتن حقیقت باژدارید
ومیل نداد ید مرا همر اه یر ید » میتواتید همینجا پیادهام کنید .
نه » منشه: دا بهمقصد میرسانم ۳
دخترك باپایخود پایمر! اذدوی کاز پرداشت و کفت نگاه کنید
اذعرعت اتوعبیل کاسته شدومن سرم را بر گر داندم , اد کبههای کت بلئد خوددا باز کردءو بسممینیود ۰ تماشای کت چیز تازء ای نبود و لی نکتهای که قلب مرا ازحر کت باز ایستاند این بود که دخترك بجز کت بلندلباس در کری تن نداشت و لت مادرزاد بود ! تبسم دختر ك ازرویعید و قصد بود این نوع تسمها معمولا
کرمو تحر يك کننده است و لی باطن ندارد . دستمدا جلو بردمو دامن کت دا روی پاهایاو انداختمو گفتم : ممکن"است سرما بخود ید ۱
یسم او حالت جدیدی بخود گرفت و کفت : شاید تصود مییکنید که من دیواته هستم ؟
گفتم من باین کادها کاری ندارم سا کت شو بد .
پرسید : پسچرا حقیقت دا بیاسیان تگفتید و
گفتم : مو تعکه بچه بودم دودییکی ازمامودینجمع آودی سگم یو لگر د میغواست سك تو له ایر | از کو چهما بگیرد ۰ من سك تو لهرا بر داشتم و فر ار کر دم . هر چند موقع دویدن سكتوله دست مرا کاز کر فت و لیمنقلبا از ععل خود خوشحال بودم ۰ حالاخراهش میکنم ساکت باشید و بگذادید حواس منجیع باشد .
دد اینوقت بيك بمپ بنز ین نزديك شدرم و من اتسومبیلدا در مقا بل پمپ
نگهداشتم . عامور پیب درحالیکه چشما نش وامیمالید از اطانخود خادجشد وءن پاو کفتم که « پاك » را پر کند دختر ناشناس از اتومبیل پیاده ؟ردید و داخل
ساختمان پمپ شد و نا مو قعیکه کار مامود پمپ تام نگر دید » اژعمادت خارح نشد ۱ پس از پرداخت قیمت نز ین»اتومییلرا بحر کت در آوددم چپره دخترك اینبار عوش شده و از آنوحشت و ترس خ» کننده نيمصاعت پیش اثری درو یدیده نبیشدء اتومبیل دییگری که این اد از بپلویما ردشد » اودا تترسانید و تبسمی که وروی لبانش میلفز ید ۰ این بار حقبقی ود . سرشدا دویپشتی صندلی کذادد وچ#مانش