Cinema Star (October 1955)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

زعاهیات 1 منهاف حعت ۲ که ملاحظه میکسرد برداخت افاقا دو با خوشحالی دیده بوسی ان‌مرد ریشداری تود در پس چا ۳۳ غیت مک را ۱۳۳۱۱ سال پیش‌وقتی که بامریتط موی سورت تراشی راهم باخودت بردی؟۱ تفاوت ۲ ش کوشانم با بك‌دختر کوچك ء بودند الباسپایشان راکتده ت فتاب ذاشتند تا خشك شود ودو دع ببازی کردند . در این موقع ن > نکاهی با تعجت بدختر ات جیز عجیبی اسب . من هیج‌خیال مریکالیهپا اینقدر با ما تفاوت ار فیلم روی تماشاچی! چه با ذوق ! < ناصر ملك مطیعی > کردن بشد بیار ظریف وزیبائی دا بجواهر فروش شان داده و کفت ۰ این کردن پند رادو سال پیش شما برای ز-م ساغتید ولی اکنون آن‌دا تمی‌بسندد و میل داردفرمش را عوش نید . جواهر فروش بدقت نگاهی بگردن بشدکرده‌و گفت کردن :تیار خوبساعة شنت و خیلی‌خیّف است ۲ نرا عوض نمالید بعقیده من بپتراست زنتان را عوض کنید؛ بچه های امروزی ! «مهین دیبیم» که از شیطنت پسر کوچکش خیلی عصیانی شده بود باو می کفت : مپرداد تو خبلی بدشده ای گر باز هم بی تربیتی کنی من يك شلاق‌میخرم تا تراتنییه کنم , مپرداد بعدازا#دکی تفگر کفت : خوب مادد. ج.ان وقتی مرا کتك زدید ۲ توقت اجاژه می‌دهندکه با شلاق بازی کتم!! تاگراف 1 «ببشتی > برای؟-ردش تاصفهان می‌رود . برای اینکه کمتر خرج کرده تاره ستها سب باشدتسیم‌می گیرد بمنتول ایکا بتام واحدم برود دلی ژدوستا نش ش زانسی خحطات نو میا <1درس احبداصفهان » میداتی 4۱ مد از چند دوز تلگرافی از داند پس تلگراف ز بی هعستی > میکتد وعحتی + بدسدشن.میرسد که در آن‌نوشته <داری > معحزه دندان [ آرمان من سن مرع دا ازدنداتش می‌شناسم زندی مرغ که دندان‌ندازد ؟ آدمانولی م که دندان دادم نثانه عقل ! مهدوی با بنظر تو هی توان عقل بك ژن دا از فرم موی سرش تشخیس داد ؟ امین امیثی از فرم مرش خیرولی از فرم‌کلاهشن می. توان باین امر پی برد! بیجاره عتهم! قاضی بمحمدی چرا و بلون هسابه را دزدیدی مکر می‌توانی و بلون‌بتی * محبدی ‏ من‌نمی توأنم و پلون بژ نم ولی آ خر همایه منهم بلدنبوده راه دور ! ( تصرت ای محتشم ) میغوآهد به جالی برود و لی‌داءدا نمید! نددر این‌مو قع _ اژعردی الکن‌داه! می‌برسد . مرد مز بور ( محتتم ) با ناراحتی کفت -. پس مملوم میشود راه خیلی دود است ٩‏ مرو لکهباخ وروی ال با تاد کر زبانم‌تم یکرقت*.. حا ... حا :., حالاشنا رمیده بودید»؟ ت و که‌فتی آخرفیلم خوب نموم میشه !۷ ی 9 تن