Cinema Star (October 1955)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

داستان سینمائی ریدم رکه دد (اس.اس. نیکر یا 0 باشد دد شهر کاناگا ر کشتو ,در کلید دادهتل میگفت که ۳۷ اسیکات با دادن آشام لام بجه هتل‌نمره اظطاق او ن‌دا خلاطاق ۱ باد واقعا عسبانی شاه بر ود که اسکات مدید ؟ ۰ باسیکات نگاه کرده [ نگاه کفت : برای انجام يك 5دمم بنجا برای اشتکه مادد پری ‌ ستاده و میخواهم بدیدن او کات ررسی مادرش کجاست؛ نامل کرده گفت: تصورمیکتم سبودك است بنمووت او اینجا در پندر بامل کر ده گفت: خر او محلش | نیرداده است پس اوقبلا حساب کار را می ند بنطور نیست» فعلا کجاست؟ من .. من درست نمیدا نم کجأست و لی «وین‌سدت » و کر باو فای‌هندد سن عی فت اوددیکی از بیشه‌های داخلی است اسکات که هیچ حرفهای اورا باور کرد کفت: واوست که مبخواهد شبا ۱ زدمادد(بری) بپرد؟ کسترین اطفی که پس از فوت بری میتوانم در حقش بکنم همن‌است. باو جودابن‌هيي نمیشودباور کرد 4 بری فوت کرده باشه ؛ ماربان باسکات خبره شده کفت لاد هی تکوئی اوزنده است ؛ جطور مبکنی اوددقید حیات باشدو اکر اینعلور پست پس چرسمی ۱ مرا از تحقیق در اطراف مرك اکبانی او مانم شوند ويك‌نفر هست که بهراهد دست مرا از معرکه کوتاه کند؟ ثبل از ایتکه دختر بتوا ند جواب‌این وال بدهد طر به‌ای. بدرب خورده * یر هتل بانفاق مردی که دار ای لباس ی د دد حال کشیدن پیپ بود داخل س خرند مردیکه پیپ مس 3 دامرنکر رز ۱۳ ۱ -آتای دالترز ببنده دیس پلیس اه دنامم ( رایرتر/ مر 3 3 تن شمارا بدون اینکه خواستة" شمارووم ,. ت را دس بت اسکات با کمّال‌تعجب دید که ضامی تذناث را خراب کرده‌اند ناشند اینجا [مده اید . اسکات تا آنجا که موقعیث ایچاب می‌نمود با احترام, تعارفات لازعهد! ,سل آورده و دربافت که (رابرتر) آدم‌ساعدی است‌پلیس ظاهراً فکر کرده بود که‌اسکات در تعقیب دوشیزه ماو بان زیباست , از طر فی اسکات با وجودبکه‌متذکرشده بود که او يك مامور یمه و برای تحقیق در اطر اف مرك پری هندرسن باینجا[مده معپذا اصلامطمئن نبود که موضوعا( این قرار باشد , را برتر بقدر کاقی تشريك مساعی نموده و اژمشاهدات خود کزارشاتی نهیه و در اختیار او میگذاشت اما اسکات خیلی زيرك بودو بغو بی میداست که تمام‌مردم بوسبله هندرسنو باندش استخدام شده| ند علی‌رغم تسام این چیزها اسکات حس‌میکرد يك نکته ظاهراً عجیب و غریبی در اصل قضیه هست تا ایشکه بالاخره بطور ناکهانی آن چیز ریب به زبان ( دابرتز )[مده گفت: باو جوداینکه تومیگوفی بری‌مرده؛ کی از مرك بری‌هندرسن‌سراغی تتکیرد حتی مادرش ...چراتوخودت ابن موضوع را از او سئوال نعیکتی ؛ منزل اودرقسمت خیابان واقم است , و بط ی ای ار وت کفته ماریان تصورمیرفت‌دد یکی ازبيشه داخلی باشد . بپرحال (دابرتز) و اسکات برای ملاقات او رفتا.د . ملاقات عجیبی بودزبرا حرکات وسکنات آن‌پیرزن‌ددهم دبرهم و بیچیده بود يك لحظه از مرك پبرش صحبت می کرد و لحظه ای‌بعد باین فگر که او زنده است . بنظراسکات‌او با عالم دیگری در تاس بود و بدون شك بری هندرسن برای او ب رکشت نابذیر و کاملا فوت کرده‌بود , ستار سینما اسکاث در حالي‌که از این مسلاقات چبزی دستگرش نشده و میخواست اجازء مر <صیی. بگیرد فکری بهاطر ش دید حئوال کمرد داستی حام از نافرد پری چه خبردار بد؛ خانم بر سلابت نکاهی باق گرده ۳ من چه که از او خبری‌داشته باشم تعود میکتم او منوز در اتگلستان باشد 1 وفت صحبتمای ماریان که کفته پود «ادر یک عقب او فرستاده بعاطر اسکات رسید و نود( باععله »هتل بر کشت و لی از مایا تایلن اتری. عیود., یدزد کار کنان هتل نیز چیزی در, ایتغصوس باو نمی گفتدد بالاخره‌یس از چندساعت را بر تز تزد او آمده و خبر داد که ماریان بطرف جنکل رفته است اسکات يك نقر شکارچی سقبد پوست را برای داهتمائی اجیر نموده و بجتجوی او رفت , پس از سه روز جستجو [نها به اردو کاه‌دخستر نزديك شدند ۲ گاء اسکات‌مجبور شد خود بنهامی جلوبرود لااصورت خودرا خاك آلود ننوده‌و نا ند مرد ی که در بیابانی بی‌سروته آواره و سر گردان شده باشد تلوتلو خور ان‌داخل غیمه‌مار بان کردید مازیان از دیدن‌اسکات میهوت شد و توکر او که‌مردسياء پوست توی‌هیکلی_بنام «وین‌سنت > بودهمائوقت میغو است اورا به بندو (کاناکا)مراجمت دهد . البته ماریان اصلا اينکه اومبگفت راه خود را کم کرده است باود کرد دلی وین‌سنت و کسانش‌باور کرده بودند در هرحال با مواففت او اسکاتآن شب ] نجا اقامت کردء و موفق شدبتنهانی چند لحظه با ادصحبت کند وملاتان ی که بابانوهندرسن ۳ بود باد آورشده و برای‌ایشکه کاملا اورا ترسانده باشد کفت. در صودتبکه باور نداری اژد لیس پلیس پثدر که مارا ییکذیکرمعرفی کرد پرس, ماریان دز حالیکه بکلی جا خورده بود کفت ؛ بیاو خوب این مبرتبه دیکر برای همیشه تصفیه حساب خواهیم کرد و برای ایشکار فردا سبح با شا مراجمت خواهمکرد. اسکات بموقم پاسخ‌داده گفت: -خير ما نغواهیم رفت _بلکه‌در نتیجه کنجکاوی. من میخواهم به ینم در انتهای ابن توس فرضی که شما دارید بدنبال آن مدید چست ۲ , فردای آن‌دوز با مو و بادها میور طی ط