We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
بر دان-و اقعا کهدل خودترا خوب
ی کردی دعبنا مثل شیر حقیفی لهره
کشیدی 11
باگوشی 1 جلی) ستادة جوان ابتالبالی » با ( ديكدیمون) آزدواح کته د دو کلاس)شده نردد کنرمپر ود محابنه کند دکتر با کوی اوو1 مبکند تانقلیش میرسد (ب 91 ۰ سردر کوشد کرک ۱۲ , دکتر آیا با این کوشی میتوانید که تلب منشکسته استیانه ۱۲ مد تازه ٍ آرلن دال ) باعصبانیت و شوش 7 کاهی د فته میگوید : من مدا تم شو هرم بايكزنر | بطهدآارد مبخو اهم هر طورشدة آنزندا بدا ک وه کهر نك و فرم لباسو کلاءو کقش,
۱
بیچار هقصاب [ ( تنکری) از جلود کانقصابی ردشد . همینکه اورادید بصدای بلند کت ۱ نای تفکری » آمروزسك شا حه ر کوشتهای مرا برداشت وور ( تفکری) جواب داد : متشترم » خوب شد گفتید آمر رز ری باو نخواهمداد ۱۱ 5 سکوت طلااست 1 ناشی رو به ( اسیتو کاچر ان) که ِِ سنبرد زدهاست کر ده کلت :
مدی ر سینما ایران-بمیچهمر بوطه کهفیلم
«م وگامبو»خواب آوره ,زو دییدارشون کن که میخو اهیم در سیتمار | بیندیم!
حندوفهامو اسث . ( اس سیالیت ی ی
ِ آقایفاضی بخد! پلیسپا درو غمی. گویند منموقم دزدی دستکش دست مکرده بودم ؛
بچههای)مروزی !
بسر دیهیم بانقاق مادرش از جلوی مازءٌ اسپاب پازی فروشی رد میشو ند . در پشت وپتر بن يككهواییمای < چت. >به چتم دیهیم میخورد و او نگاهی پسرش کرده و میگوید : بیین اين طباره پرواه
ندارد حتا میطونی کرده که بره هساش شکته ۱ 7 کی(
پبرك نگاهی تسغر آمیز دوش کرده_بالهجهای چدیم ی کوید : مامانابن حرفها چیه ۰ اینطباره وچنه» که بیبره کار میکند و سرعتش ون ازصدا بشثر ,۱,۸ علامتنبوغ ۱ ( مادلون برآندو )نیز مانند یشنر نوایغوهتر مندان کیحاست و هبه چبز دا پاستتنای تمرین فیلمهابش زود فراموش میکند . بکی ازروزهال یکه بر اینپپه چند
اد جودابسکه | نکار میکنید ممهذ | پلیس صحنه از بكفپلش عازم مساقرت بشبرهای
دمبدهد کعلالم انکشتضا برروی
فتیتاه صب مشتر بان سینما د سف مسافرین اتو بوس بابکدیگر مخلوط میشود ! ] , ,.
شمار وج ..
معتلً آمریکا بود مسادرش برای ابشکه
آدزس منولرا فراعوش نکند چند پاکت آددش نوشته و شیر زده در یش گذاشت تا کافنرا دد و نآ نگذاشته برايش بقر ستد , عدازچته روز پاکتی بدستش وسید و باب خوشحالی تام آنرا با زکردولی با کال تعجب مشاهده گرد که باکت خالی است . هثر پیش هنر عند فرامو شکرده بود کاغترا دریاکت بگذارد + ؛ غیرت !
یکی ازهثر پیشگان که مدتها دوسفر بودشی نا کپان وازدخانه خود میشود بسر کوچکش بائرس خودرا بط رف پقرانداخته میکو ید :
-بدر جانيك و لولو خرخره» دواطاقماماناست »
سرجان مکر نیدانی لولوغرخره درو غ است . عمهذا کمی نگرانشهه و ارد اطانهسر ی میشود . زن وحشت زده در در کوشهای مبایستدومردچنجو مچرداژد دراشکاف اطاق یکی ازدوستان قدیم خوددا میبینه . در حالسکه اش درجشمانش بر شدءوصدائی لرزان میکوید :
بسن از توهبچ نوف چنین کاریدا نداشتم , پااین هی خدمائ که یو کردهام بااینهمه وی کهبرایت خرح کزّدهءامآن وقت نو < خجاات نبکشی کهپسر کوچكمرا
مسا ۲۰