Cinema Star (February 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

چندروز بود که حاح میر زاس مبدلی بسیاد عصبائی و ناراحت بوده مرتبا ددعانه با والدء ,چه‌ها دفوا میکرد و جنجال بیامین‌رد چپ میرقت و داست‌مباآ مد تماماهل خانه‌دا بلهش میگرفت و کای بقدری هر بده میزد که نش نك بپشد و هعرق سراسر پیشایش دا برمیساخت. طلعت خانم‌زن حاجی هم سعی مر د دمیرحاحی قرار نکیرد ذیرا امکان‌داشت ناگپان‌غافلگیر شده حاجی دق‌ودل منوچهردایس اودد باوردد تقر یا عمه فهسیده بوه ند که علت ابن‌عصیا نیت تا نها نی حاجیءمدلی چیست:! دستو رداده بود که‌منوچهررا بخانه داه‌ندهندز بر | عقیده‌داشت_پسر باید پایش‌راجای پای بدد بگذادد ودر باژاد پیش‌سر وضیرو همکار برای بدر کسب ۲ برو واعتباد لماید نه‌ایتکه شش ماه بدون اجازه‌و اطلاع والدبن خودبی مطر بی‌و رقاصی بر ود و عکش‌دا دم‌سینشاها بکذار ۲ هم باقیاههسضره ومطذسك! از کجا فهمید ند؟ یکر وژ منوچهر بخانه آمده ودراظاق دابردی خود بسته بود. ابتدا عکسهای آرتيستيك خود دا که درحین فلبردادی ا(او گرفته بوهند در آلبوم مخصوص بادقت چسپاند بمددر حالیکه لبعشدی بر لب داشت نقا بل] لینه کمد قر از گرفت و شروع بگرفتن ژستهای مخصوس لبود + اد دبا با ددع دب دب داد دب دب باب دب لد دب لد دب دب بدا دب بل بدا دب اد ده بدا دب دز ۷ شش ماه لبل دی ددیکی از استوه یوهای فیلمبرهادی مخفیانه ام نویسی گرده‌و اثفاقاچون کاد گره«ان‌ثیپ او دابرای دل بك چران عیاش ودا!مالضصر خوب تشضیس داده بود چندر وز بمدمشفول تس بن وسیس فیلمیردادی کر دید؛ملوچهر چسون میداست پدرش متعص‌و «رعین حالمضا لف! بن < قر تی باای»> هاست لذ! باو حرقی نزددهیت سمی میکرد حاجی اذ ایشوضوع اطلاع پیدا فکند تااینکه ۲ بر ور منوجهر پس اژصاعشی بخودوددفتن ازاطا خارح شد و ید تبال کار ود رفتآما بد بت دا تست تنهاهمان لبوم هکسهایاو که فر اموش کرده بود بنپان نماید بالاخر» بته‌اش‌دا روی آب خواهدا نداخت وموجچبت خغو هد شد که حاچی سوضوع بی برد واو دا نست استنطاق تراد دهد پس اژدفتن منوجهر حاجی برای ناهار بمترل مد وچون ند بر كت سفته احتیاح داشت باطاق آمد و سقده‌ها دا از کنجه برداشت دلی ناکهان چشش بالیوم روی مبر افتاد! کمی بآن خبر هء‌شد بعدآهسته چلو دقت و آنرا برداشت ولای مرا باز کرد بکوقت چشماش‌اد تمجب کرد شدو بيك هکس آلبوم خیره کشت عکس منشوچهر را در حالیکه کیلاس مشرو بی دود یکدست کر فته و دم روی حلقهًدسن‌دبکرش صیم‌ماهر و لی‌مستانه باو لبخند میز لد شان میداد . کنده های ذا:-وی حاجی شروع بلرژیدن نمودوعرت سر دی سر اسر صود تش را پوشا ند, دیگر طاقت نداشت صفحات ویکر ۲آلبوم را نگاه کند مانند برست چشانش قرءز شدهو هندانهپایش دا اژ خشم بهم فشار داد و بر ‌ چنگم لیفتی بدری اذت‌دد بیادم که خودت حظ کنی بعد ود حالیکه ۲ لبومر ار دی موز برتاب کرد آدام از اطات اینکه با کسی حرفی بز ند دراه باذاد دا دد پیش کر فت شب بر خلاف هسیثه ( و دخا ه آعد وبکر است باطان رفت « طلمت درا صدا کرد و گفت: متوچهر کجاست + با کجا عپره که دپرمیاه خو نه ۱ طلست که متو جه عصیا نیت حا جی شده بود خودش زاجم وچو دکره و جوابداد باچند ظر|زدفقایش میرن کردش . الان تسا پبدایش میشه 8 درایشوقع حاچي‌صد ابش د | بلند تر کرد و کفت : زنیکه خجالت بکش ؛ حیا کن » پس‌تو توی این خونه چه غلطی کنی ‏ پسرت دفته قباود بازشده . هرق خورخده » باژ نای هرجائی دفت داومدمیکنه . پس فر دامدزدمیشه ۰ حیز میشه‌او لوقت ۲آبروی چندین ساله منو بااین ح را نش‌میبره ۰ پدر تو نودرمیارم. بچپارمیغتون میکشم. توروطلاقت میم اون ,سر: بیشر فم‌دا ازخونه پیرو بش میسکذم:,. ججای. اینکه یرم نماژخون بشه , بره مسجد چار تا خادح شد و بدودن و خرت داشته باشه دفته بی پدر سوخنه کری ! من اذا.ن کاد بدم میاد. عیاخی کثاه داده , اینکادا خر و بر کنو الذ ندکی (نسون مییره ؛ اصلا من این پسره خیانتعارو تمبضوام . بره لای دست پدو بدر سوختش ؛ پار فقاش میرن گر دش ؛ بگو با د فقاش‌میو ن« تیال گو باه تقاش »ره : بد + بگو میرن طقب هیا حاجی بقددری حه بو دک تسام هیکلش میا و بسختی لمات دا مبکرد طلست وهی می خبر بواد تسیضا تس شده ودد من ۰ نمیکر دمو و عدا 21 صدای حا ندو قنی ترشد طلمت باترس حاح آقا عکه چی پر ابیخود جوش مبز فی چی‌دیدی . کی ابنحر قارو شاید مردم دووغ که پاهن تباهاس بمرف مردم کوش بلنکه بیان به چپز ای‌دیکم باهاس اول دسیدکی کرا وفر باد داه انداخت. گدوا منوچپرهرق خود و اش حاجی شک کند: خی داد و مثل اپتکه میضو[ مت بطلمت حسله کرده ما نندمر غاز یج بکندولی لو دو باده‌هر بده‌ر | ر۰1! نداخت ‏ هه شو . ترنادر سر بی ۲ بر ود دهم 0 نوچی میفیسی که ۶ پیه ان کر۳۳] خونه من هس فلطتی مت نیفهم! الان بهت لشو ببیئی این کره خر؛ چه ۲ بر دیص باژی کرده 1 + درابتوقت حاجی چابلند شد و ۲ لبوم دا ۲نر؛ با کرد ودر حالی؟ میلرزبد بطلعت داداتل یکاه کن. انس شده لور چشمی تور لبوم دا کر فت وحاجی حند ای نشت وشر و مگ مرف دق1 ۰ خدایا این ی ژزمین ورش‌داد. 9 منکه او نودیکه بفر ز د-دی ندارم. ازارت محر ومتشنم آفش مسکتم. توخو نه راه را ی که چه بد تن ‌ تکیرم شه دابا ی« ۱ باجی. با هکنم! بقهه وا