Cinema Star (February 1957)

این هت : هه درد دل غهر فر نگجیاست مدتها ان آوژو بدل معلس مانهه بود که کی هم تیش قلم رابطرف سینما بشویسهای این مجله که زیاه سر بسرعهرفر نگچی مکذا ند کج نتود* بدهم . [الیته | گرسبیلی وجود دافته باشد!) ۲ / پاری » اژمدتهاقل‌حرد یس ۳ أ ردب ذر تکچی دستور |کبد صادد کرده 1 4 +ود که هیچگر ه مطلبی داچسم کرده بدندکه (کردد این زمینهءطالبی جسمآو ری کرده ای میتو ای 7 قپاد رشما»مخعصوص 7 فا سال جها دم ستفًدهکنی.بدین تیب |(طرف بد لضو اه عتده های رو یهپم انباشته شده راروی کاقغذ بیاددم! عبان طور که ذکرشد » قبلا قصد شهر فر تکچی این بود که خویه حتاب کرده تاتلائی گذشته ها درکانلا درآورده یهد ٩٩۰‏ ولی بمدازمدتی تکر و جدال با نفس‌سرا نما حس‌هقوو اماش‌ددوجود وهز)رجور شبطنت ۰۰۰ باشد روزی که خودشان با نار وعقایداین دوره غدیده وازاعمال گذشته خود هرمکین باشند ۱ پايك حقینت تلخ و کشنده‌ای رو بروسازيم ۰۰۰ گرچه بااین هل کاخ آمال و آرزرهای هده یشباری وا کرن خواهد شد وای بسا وهیانطور که چند شماره قبل هم عرش شد ؛ سبیل همه‌شان دا دوه این مجله (باقید احتیاطا) پکشهر پلو پسنده‌ها وامورداخلی مجله نبا ید نوفته شودو ددضن| بدان‌اضافه سر و پیر فقط دداین ساره به مخلص ۲(ادی قلم و بان داده شده تا به‌چیران شیطنتهای سینما بنویسها ۰ دداین شاره بافرد فرد ۲ نبا مخطس پیر ورشد وباخودم حداب کردم که ۰۰۰ خوب +جوانی است 8 بالاخرء تصیم گر فتیم دراین شاره خوانندکان‌خوددا تک تللات جانی‌هم که با پیاید » ولی ما پمدازمدتها تذکر باین تتبجه رسیدیم که درکار روژنامه نویسی خصوصا در مورد يك مجله هنری هیجگر نه تزو برودیالی نبابد در کار بادو هیچ مجله پاروز نامه‌ای تی بر خلاف حقیقث حق ندارد درذهن خو|نندکان خود افکار و تصودا بوجود بیاورد ۱ پله + اين حقبقت تلخ و این خبر دردناك عبادت؛(اشت که دپردات» سینما پنوٍ ی‌مجله دستاره‌سینا»موجودی است ۱( جنس زمضت بایك جلت سبیل ریش ت که نام مباد کش‌هم چبزی‌شبیه به پرو#۱پباشد ؛رالسلام! این پردا نه خان ! دادای‌فلم بسیاد هیر ین وددانی‌است در الواع و مد اقسام بك نگارش ازتراژدی ۰ ددام » کدی وهجو نامه تغص سکامل داره . ددضن اکنون یکی ازترجه های اودابنام «شین» میتوانید درمجله ءطالمه کرده وه مترجم ز بردستش «رود فر ادان بارسنید ۱ ایشان مرمین کتاب «هین» مدنبا داهتند پايك «کنده» لجیاز و پدچنس دم فتند. کنده مز بور بقدری ساچت بهرج میداد وا ززمن‌دد ناهد که دشین» ببچاره مدنها باتبرروی آن‌عرندیغت وسرانجاء چندین صفحه از کناب فقط باپن کنده لعنتی اختصاص داده "7" دورونه > درسالبای اول غود ررزحات قرادات ا(غاه بیرون ۲عدو «بر و4 ود تابالاخر» بح 5 9 یه 3 راحت ی کشید د ددضین نیام علافنندان دا هم ازاین لای ره خلاس کرد ۱ ی که دوست وفتارد ما بالای مقالات خود باری » این اسحی عداعت ۰ هر ذهن خوانندکان ززهه جایخیر تصورات وافک شاعر اه ودللشین بوجود آوده» : ۱ 2 ‌‌ ۳ بود بحدیکه مده‌ای ازوندات 5 ۵ 4 5 2 3 ِ ‌ 7 ازبا دداز تر مراجمت مییکر ه ند ی هم پوسیله نامه تقاذای ملافات ویامکاتبه باا پشاند! بپاه دیدن دبرداه >قلب اوقات به بپاه همای مختلف بدفتز ستاره‌سیتما سر کشیده و هر بار دست عده| واشتند ؛ البته تمام اقه‌امات بی آیو جود ندافت وموجودی بود از نظر مععضات جسانی پرای چنین |سمی‌مناصب لبود مور که ذکرشد بالاخره تصبم کر فتیم این راز بزرك رافاش کرده | نندکان رااژ این‌جنجال واین بازی غطر ناك نجات مب میان‌شهرفر نگچی بایدفکر خودش‌دابکند ؛ زیرا «پردانه» بعداژ مط‌العه این‌صفحه سایه مغلس‌دا باتیر خواهد زد .. چه‌عصیبتی اذاین بزر گنر که‌هرچه وتا بحال ساخته بود باین ترتیب اد ضاپردیم و حداز این‌دیگر نام قغنك «پروانه >پاذاد کرم خوددا ازمعت خوزهدداد و کسابع» متوجه‌خواهند شد دداین مدت سرشان کلاه رفته بوده» بمداژ این مقالانی را که بنام «پردانه» مننشر شودمودد توجه قرارل‌داده‌دا خورداری خواهند کرد ۱ ولی مامجبود بودیم که حقرقت رانا یان کرده‌و خوانندگان خوهرا ازاشتباه در آودیم ۱ چنه روژقیل شهرفر تگچی باجمله ای‌از<بیرکر نی شاهر وددام تویس بزره فرن غذدهم فرائسه بر خورد و بی‌اختبار بیاد روبرت غان | کپارت که سینا بنوبی يك روز نامه اودا موردلطف فرارداده و ورد ۲۱ ساله» نامبده بود » افتادم ۰ < کر نی> دد فاهکارخود بنام «۱5008 > میگوید ؛ ویر ای اشعاسص اصیل » کسب ارزش مستلزمگذشت زمان نبست» کذشته از آن‌ددد نبا ل ی که نوا بفی امثال «فرا نسوازعاگان»و ومینو تیجه مپماند » ذیرا اصلا < پر دا 4 »که این اسمد | برای غودش| تخاب کر ده همان رهم خود دهم و خشیم .. فقط دداین از درودفرستادن بتو بسنده آن چنین موفقبتهائی بدست مپآور ند ۰ چای هیچ نعجبی نبست که دوبرت خان باسن لم حوه بقولآنآنا وسردبیر ۲۱ ساله» ستاده سیلما بشود. ۰ ۰ وآبااین سرد بر بچه سال ؛ تا کنون‌در کارش‌موفن نبوده است ؛ ناعقیده شماچه باشد ۱ حالهکه صحبت ا-ردییرمجله < تاره سینما» شد؛ بی‌مورد نیست شمه‌ای هم درموده يك خصوص,ت اخلافی چناب ابشان بنوبسیم انسان دریرخورد اول بادی ؛ باجوان سنگین ود نکین‌ومتینی‌مواجه میشود که خلی جدی وخشك مشفرل ااجام وظیفه بوده وهیچوقت یش |زانداژه مورد لزوم دهان بسغن باا تبیکند ولی اسان ذ آن وفتی که درزندگی خصوصی ممصاحبت ایشان نائل شوید ۰۰۰ آ۵ وقت است که سیل جبلات نیش‌دار ۰ لطیفه‌های بداد و بدنبال آن تهقهه های پی‌ددیی بوودان سرازیر خواهد شد , سردییرسا ا2