Cinema Star (February 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

زا (رنیای داستان : منم م2۳۳0 هئوز شیر خواده بودم که پدرو ماددم دا از وست‌دادم از آن بسآءبروز افلی سر موم تربیت مرا بعهده کرفت و باچنان اطف و دلموزی اذ من »و اظیت و برسناری کرد که از محبت پدر وهادد و پرادر بی لباز شدم و نا دقتی بسن دشدو-یدم پاتنها زن با دختری که در ذادکسی پسر خوردکرده پودم او بر دختر زیبا ومهر بان بدد تعهمیدپم ليك کندال بود که از کودکی همبل(ی من بود ؛ آعبروذ چون از رو ماتبدم‌دلج مربرد هرسال درفصل ابر و ژمستان تاحیه کر نو ال‌د۱ که‌در ] تجاعمادت واعلاکی داشت ترك مپکرد و چند صباحیدد اواحی کرم وآفتابی سواحل مدرتر اله میگذر | ند. یک‌ال تصعیم گرفت بایتالیا برود وم اصراد کرد بادی بروم ولی اد مدرد ۲نکه نمبید و اهد خانه و زند کیش دا بی‌سر پردت بگدادداز همراه بردن من‌امتناع ورز ید .جندصباحی ازمسافرت دی -پری نشده بود که ضمن نامه‌ای از فلودانس اطلاع داد باذن بوه بك کنت ابتالپالی آشنا شده‌است د(ن بره مر بود که داشل نام داشت طبق اظهارات آمبروز نبه | نگلیسیو تیمه ایتالبائی بود وباخا لواده ها فرابتسی داشت ۰ آمب-روذ ا( آذپس اد داغل ود نامه هایش بمنوان «دختر وی هن داشلاسم مپبرد وال هلافه مشترك وید خودش بگزو گلکادی داستا نها میلرشت ۰ دد بکی از نامه ها نیو خبر ازدداج خود دا باوی باطلاعم دسالیدوطیما از ابن رهگذدمن دچاد دنچ وحسادت درد آودی‌شدم. دی بی خبری طولانی و ارسیدن "نامه ار طرف ۲»برو( موچب هد که دنچ ودرد خود داثراعوش کلمو برای وحال‌خودش _بشدت نگران شوم پس از مدتها | نتظار یکی دو نامه دسید که خبر از یبادی وداج شدید ۰ حبی دددحی آمپروز میداد ددآخرین نامه از من خواسته بود هر چه زود پسراغش برومدهنوم بیدرنك بالودانس دفدم ولی حیف که دیر دسیدم آهپروز هزیزم در گدشنه و داشل نبز فلودانس دا ترك گنه پرد . چند دوزی از باذ کشتم با نگلستان نگذشته بود که نامه‌ای از داشل دسبدگ‌طی آن خبر ودودخود دا بانگلستان و تمایل خود دا بدیداد خانه خوهر مررحومش اهلام داشته بود. چون اذ اوه‌تنفر بسوم داد دا موجب مرك پبر عمویم مدا نستم در جواب از ۱و خواستم ترد من بیاید بقصد آآنکه اتقامخون آمپر وزدا اذ اد بگیرم دلی دقنی‌دسبهو بااد برخودد کردم دیدم دی پاآنگس که نردخود مجسم آرده بودم ۲۷ کاملا منفاوست و خواء‌ساخواه نعت تأنیر اف و -۲۷درا ینجا داشل اند لیمکت کرد حال ام وگونتگی با نش بخدادی خهر 0 اب وی آرادی شروع ببازی کردن بسا ۰بروانقی مجم بنآمد و پا م شد: باردپگر ایگشتان دست راعت با<اي ناشی از اططر ۱ اگفتری دستجپ امودلد 5 ۲مبروذ اظبر آدمی خفته بود که نا کهان بیدادهود ودلیالی ور و زان و0 ام "یلها دفادی +۱ «ددسن ان زدنی‌ها وغم‌های |بین‌د بای تازه بکباده در نظرش جلوه اری کنه از کرسنگی و ندنگی باخبرشود. بلی, ام آن چبزهالی‌دا » وی تاآن زمان اصلادد باده‌شان ه چری می‌دانت وه دکری‌کرده بود باباده در بی | برش متجلی شد و آن هم بصودای عظیم تر ازحد دای کلبه ابن مظاهر نازء براآمبروذ در وجودشذصی مُجسم گردید و آ نشخ بدکم بفت و باتفدیر هر چه بشواهید (سش‌دا پگلار یدمن بود) چرینالدی که آمبروذ اذ اهنا |بداژه ای عتنارد ,و ببزاد سود همچنا تک» شماهم | حتمالاذا و خوشتان نمی[ بد روزی بن‌می گات دآمبر وز دربرابر تو وندبت بتوهمان احساس وجد وشوق ددابستگی‌دادادد که مردم متعصب‌بدین ومقدساث دینی‌مورد |هنفادشان‌دار ند. وجود و ایزذهن آمبرروزد! کاملا غود مشفول دمتوجه ساخنهاست > دلی تفاوت درا بنجاست که مردم‌طه‌صب دمندین وفتی بیش از حد شیلثه و علاقمند بدین خودهی‌شو ند ,صوهه»ای شاه میور ند ور(اعبح تا شام دد بر | بر مجسمه حضرت مریم برانو درمیآبند ودها منوا لند۰ چنون مجیه ای اذگج ساخته شده است دهمیشا بپك حا لث با فی‌مبه| ندوهبچگاه تغییر بکند» ولی فبلیپ شما ود تان‌مید لد که نان چنین لیسنند. حالات" وروحیات[ نان پیوسنه دستضوش نغپیر و تحول است , هرد ول دهرشب وکاهی ساعت‌پساعت میکنسث خلق وخری ز ای تغیبر کند ودگر گون شود همچنانکه مردان بیز کما بش چنین هسنند.هرچه باشدما ,شرهستیم و خواه نا خواءچنین اقطه‌ضدفی دده چودمان هست» ۲ نچه دا راشل درباره مذهب واعتقاد مردم مندین‌وت میکلت ددست نفه‌یدم وا نشیپی کسه درگذنارش ببیان‌آورده بود سر در نپاوردم اذاپنجوت الاو برسیدم :. , < منظظودنان ینت که آمپروزشمادا بچشم‌موم‌ردی, بالا لد پر تر ادها دق مینگر یست و بنوان بك فرد بر چسته و بر ایب و اس تقدیس می گرد 4۱ : <ٍنه ۱۰ اطود لبود , دا ۱ اسنش دا بغواهید «ن پس از ند تلخ دپرددد وراج گذشنه() بسپارخوش‌داشتم که مورو 4 مت ده ی تلم غرم مدد نظردی چون مو 1 و ۰۱۳۵ 9