We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
موجه باهیدکه با این
سوررشد وپراه افتاد دای به مترصد این بود که مو قمین سته مترصد این :و
یو ۳
ر پز .
بدست یبا ورد واژ چنت ت راه همانطود که پیشمی رفت ناگهان ترمو کرد و با يكث خرکت-ریم دوماشین دا وبا بفرار گذاشت وخواس تکه
یناه پوتهای طرق مقابل خودش دا مغقی کند ب یگ
باید تصدیق که که عنل وحقانهای بود . چه لبل ددتهایت خوسردی هقت تیرشدا یرون آوود وشانه کرفت وآ نش کرد کلیت:رحالیکه کلو له در بشتش چای گرفته بودیزمین افتاد» لیلباهمان خونسرو ی که کرده بودبسوی کلف دفت و محتوبات جییش دا یرون ] ورد و بط_ف مآشینش که درذیرتود چراقهای آن ؛ بازرسیشان کند. تلکر افجولیدو میان اشیاء بود
کلف بانجاکه اقتاده بود نودچر!غ یکی ازمتازل آن ناحه بچشش خورد با[ نک ( خمشدیدی
داشت خودشد| بان خانهدسانده دیس پلیس ناحیه حدس زد که جنايتي پاید انقاق افتاده باشدلد! مقامات بالاترر۱ در جر بانو اقعه گذاشت . سروان < پر نیکل > خروع پاقهام کرد ۰ اوقبلا نمی توانست کادی پکند چهبا وجود شهادت جولی مینی بر ایتکه لیلقاتل شوهر اداش میباشد قتادر لبود بصرف اینگواهی لیل دا توقیف کند.اما حالادلیلی دردستداشت» لبل|قدام بتهرانداژیکرده بود واکنون نیر تجوی زش جولی بود که فتلش برساند ...
3 مریکل » مدانت که
نکند او خودش دابنحوی داغل هوایمای جولی کرده باشد هرطورهت باید پیدایش کنیم .
یی بدون ایتکه منتظر *آسانسور شوه ازیله ها بالارفت در کریدور باطاققه تلفن داغلخد وسکه ای وادد مغزن آن کرد و صقحه کیر ندرا چندین بادچر خاند ویس ازیگمکاله کو تاه از اطاعت
بیر ون[ مد
تا 9 جو ای دزهانهوا سا
است »
جولی و كمك خلبان وحشت ز ده ب4 لیلمی نگربستند؛ را آمادهداشت وا
» درحالیکه سرعت. به طرف ددمیرنت کات
حیاتشصت نقردر خطراست
دایرایر کوهش تگاهمیداحت
بود ر الو؛...جثاب سر وان
نیو بوركت سا نقرانیسکو و بالسکس خانم + نیداتم این خر بدون ایتکه رح ِ رم دن ۱ حراحی تردهباند. واچکوته بستان برسانمشوهرتان عصا سم خسب ده تکار ۳ 2 گ
یف گرا ِ کلف واتروو کرده . کو نا کو نش میکفشت 3 تو نی ازدهنت, مب خلبان و کك خلان هردو
خولاست. چچاز
ورا دیده بودو
کوحی بگوش داشتند و حرفهای, سر وان دا میشنید ند. بر تیکلمیکفت: خدر کندکه لل سوااآن هوایمانشدهباشد » هر جهتناید تا وقتبکه لیل بدا تشده آسان ۱
دا ند . ماه ازو جودلیلددهوایساخبر داعت مپماندادان دا میدیدکه دود وسطظ داه دوی هوایا میان مساقر بش که
کنتد .. دا
چرت میزدند ۰رفت وآندم
ی ی این تاحیه را پشت سر بکذاو بد خل هواییما تاریكبود لیا نکفت , ۱ وجز تك وتوت چراغی که بعضم
۳ ماحالاتز د يكمر ژهستیم ۲
اتمافران جپت مطالسه دوخن بطرف ساقرانسسکو می کردند : توردیکری بچشم نی + بر گردید خورد ... این موقم کی ازمهمانداران بجول ی کقت
«زتقاط فیرمسکون و
بدوی روشتاتی یبور کید تا لبل.
ندان دکه د|وید مراچمت میکنید.. عتوجه باشید که اغن مرد سقاكت وا
تن دیوا» سوء ظنی تبرد.. چه آکر چیزی دستگیر 2
۰" ترسیتاکهاتیجولیدایرداخت شود؛»بپیج چیز کلب اه شروع بزدنکرد و ابقاء تعواهد کرد
عتکامی که میخواست از دودی چولی بانتپای هواییما دقت حندلی بلندشود : دسته [ تراجسبد ودرحالی که چند نتجان قپوه ده دستداشت وظاهر! برایکاد کتان عیبره » از بدتسر یکی بکیمسافر ان .
دا مورد دقت قرارمیداو
کابیتنمیخو اهد شمارا به
صورتش قرادداده اولیل + بااین وعفجولی قبوه قنجان ریخت و درسنی بجلودفتن ادامهداد ۰ بااین حرف میزد ؛ جوابآن داد. خودشدا کاملا گر فته
و خطیهوگرج: ۳ 1