Cinema Star (July 1956)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

از ده اج «آنیتا اکبرك) 4 ره اهر دی خحو نگرممسروف ات ن هتر پیشکان ی در نمیکردکه این دو نفر که اصلا یکدیکر را نسی > ند پشو ند که کارشان بازدواج بکشد وی ۱ 5 7 و 3 همانطور که زقدیمالایام لفته اند : چرح باز یگراذاین بازیچه‌ها بیار دارد ج» <1نیتا» بانفاق‌شوهرش به لندن رفت و این بندر بزرك کذرانید دباین دود برایآدتو فیلمی بازی کند . درخلال‌سحته های فیلمبردادی یکی ازخیر تگاران انگلیسی بملاقات] ندو رفت ودراطاق رخت کن مصاحبه‌ای با [ نپا انجام داد که خلاصه‌ای از آن در سطور زیرین از نظر خواتندکان عریز میگذرد . از« [ نیتا» سنوال کردم ۲یا شازن خانه‌داری‌خواهیدشهه آنبنا شرهرش را بوسید و کفت : من ازظرف‌شولی ورختشونی و امثال آیثها متنفرم و برای کار های‌خانه مستخدمی پیداخواه مکرداما ه یال کنید که‌زن بیکاره و بیفایده‌ای‌هستم , برعکس ؛ در سوعد مسول است که مادر ها کلیه فنون خا نه‌داری‌را از قببل خیاطی .آشبزی ظرف شولی و نظافت وفیره را به‌دختران خودمیآموزند و اورابرای شوهرش بك‌زن ایدهآلی درست میکنند , منهم از این‌قاهده مسنتتی یسم دهمه این کار هارا بلدم ولی میل ندارم دست بظرف شولی و دبشت دبز برنم هرا شوهرم چنین‌چیزهانی امن تیخواهد . انتو نی استیلز نش‌دا بوصید و گفت درصت است! <«[ یتا» ادامه‌داد : بله + من و شوهرم درحقیقت زن وشوهر یستیم و مثل دوعاشق تازه کار بیکدیگر علاقمد میباشیم وروی‌همین اصل | تتظار ات فوت! لعاده‌ای از بکدیگر نداد یم . بعد شوهرش را پوسید و اضافه کرد : من سمی‌خواه م کرد شوهرم يك‌هسرابده آل بشمارروم و اورا درزندکی خوشبغت م و تصور مينمایم که انتونی تیز لظیر هیین پروژه دا برای من دارد . برای افتو نی استیل ز نش‌د! بوسیدو کفت : درستاست 1 باز آ تیتا رشته سخن‌را بدست کرفت و گفت : پس ازایشکه اد شدهرم در لندن پایان یافت یکالیفر نبا خواهیم رفت و دد آنجا هتم ماند زیرا او لا می‌یک غانه پورت در[ تجا اجاده کردتام و ی "ددم برای اجرای تراردادهالی که با کناتیهای تبلپردادی داد درمالیوود ۲ ۱