Cinema Star (July 1956)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

چره وهه‌جا را اخاله وخون کشیده‌بود مهن او آذم کش وفائل فا ی است او حکم فدل امیلیانو زاپانعا دا اعضا عرده و دستود داده بود بقر طریفه ای که ممکن است اودا از بين بزند وحتی ار ارم باشد اها لی «موزه لوس» را قدل ع-ام کنند و خدانه‌ههای آنها دا بعوزا اند.هدف.دستگیریو کشتی«ر اپاتا» بود. با وجود این ؛مردم هذوز مبارزه میکردند . خانه‌های ]نها سوزانده‌شده بود ولی خانه‌های تازه‌ای بپامیکردند. بجه‌های ] نها کشته شده بود ند»و لی‌اطفال حدیدی بوجود میآوردند . آنها را از دهکده بیرون کرده و مجبورشان کرده بودند که در دامنه کوهز ند گیکنند. ولی مبارزه مردم هنوز ادامه داشت.. وی جستجوی سر باژ ان‌در دهکده «موره لوس» باتمام رسد مکی درمیدان دمگده جمم شد ند تایه فرمانده خود گرارش‌دمند که هیچکس‌را پیدا نکرده‌اند: ناگهان ازیکی |زخانه‌ها صدای‌فر یادی‌شنیده شد و متعاقبآن‌يك افسرجوان بیرمردگ‌را که مر تیا ناله هی کردو سمی‌مینمودهیکل ضعیفش را روک‌عصایش سراپا نگپدارد, از آن‌حانه پپرون آورده‌وبا خوشعالی رو ب‌فرما نده‌سر بازان کردو گفت؛ من‌یکنفر راپیدا کردم" قر بان, بیره‌رد که بجر دلازارو> کس دیگری نبود؛درمقابل فرمانده راست‌ایستاد و گفت :من خودم رانسلیم می‌کنم» ژنرال. فرمانده برسید؛ زایانا کجاست ٩‏ لا ارو سرشرا بسوی تیه هاک‌ار غوانیچر خانید و گفت : چرا بدنبال او تیه‌ها را جستجو نم یکنید؟ شنبدم که هفته‌قبل چند نفراز سر باژان شىا بطرف تبه‌ها رفتند ودیکرمراجمت نکر دد ۴ صحیح‌است ژنرال ؟ افسر جوان با پشت‌دست محکم‌بروکدهان او کوفت بعوریکه پیر مرد بزمین) افتاد. لازارو سرش‌رابلند کرد و در حالی که خون‌دهان خود را پاك می‌کرد » با لحن ترحم آمیزیکفت : -بسرم » من خیلی پر تراز آن مکه ازمرك‌هراسیداشته باشم . : افرجوان خبردارایستادو افرمانده پر سید؛چه‌دستور ميدهید قربان ؟ فرمانده ابروهاپش‌را درم مکنرد وگفت! دستورا من -ص ۲۵4 دستوری ندارم که بدهم. بادشنی که بچشم‌دیده نیشود.هر گز نمی‌توان‌جتگید 2۰5 سپس با خشم و غضب فریاد زد ۰ دمکده را آنش پل نید ۱ اثائیه اطاق و میزی که قبلا امیلیانو ذاپاتا بعنوان رئیس جمهوری مکزيك پشت آن می‌نشست. دست نخورده و بدون تغییر مانده بود. حتی «فرتاندو» هنوز با يك بفل کاغذ و گزارش پهلوی آن ایستاده بود. فقطاو نیفورم اوفرقکرده بود. ایتبار او نیفور می بتن‌داشت که نظیر آ را ر لیس جمهوری‌فعلی‌مکزيك,در آن طرف میز ؛ بوشیده بود. رئیس جمپوریگفت : من دیگر خسته شدم. افرادماً نه‌نتها نمیتوانندز اپاتا را پیدا کنند . بلکه‌اژ مردم هم اترکه نیافته‌اند. من شخصادر خبلی ازجنگپا ش ر کت داشتهام ولی هر کز اتفاق نیفتاده که بايك دشین‌نامرمی بچنگم. لبهاک بهم‌فشرده‌فرناندو رالبعندی ازهم کشود و گفت: زاباتا راهم میتوان کشت ومن‌حالاراه آنرا بشمانشان‌میدهم . بمد بسوگ درپیش رفت وبه شخصی که دربیرون‌اطاق منتظر دستور بود ,حرفی ژدوبا صدای بلند اضافه کرد : خواهش میکنم داخل شوند , سرهنك« کاماردو» ... سرهنگی که اونیفورم کثیف و (طو ننعورده‌اک بتن داشت ,وارد شد. دست ورویش نشسته و صورتش نتر اشیده بود وحتی بزحمت میتوانمت از لرزش دستهای خود جلو گر ی کند. ‏ رکه‌های خون در سفیدی چشمانش نشان میداد که افراط در الکل اورا باین‌روزنشانده است , فرناند وگفت : بفرمایید بنشینید » سرهنك گاهاردو . سرهنك دالم العسن بزحت‌روی يلك صندلی دسته‌داو تشست وجشدانش را نکفاطاق‌دوخت. فر ناندو پرسید:آیادراطر اف بیشاهاد من فکریکردهاید و سرهنك باصدال که گونی از ته چاء‌ببرون می‌آمد» گفت : من‌یکنفر سربازهستم وتا کنون درعمرم مر تکب‌چنین نشده‌ام . با بصبری سرش را تکانداد و گفت «وچون یا سر ناژ هتیدمیبایدتی بدانید که هدف جنك همتافتح . روز اس روز مچر یی که بدمس ۳ 7 وا ۵