We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
تر آژدی در دوذسصت
3سیت اول : گر یز
۱ | برواله فعارز ندانی را که جسم وروحش ِ د ارد اند کی کم و اتوموییل براق و شاسی ۶ ۲ ی و کوتاه سس مسایته درجایه . راحت ما سووت وراعا مدتی کو تاه هم که شده فراموش
دکوهتانی +4 نزديك شهر درو بلز کالیفر نیا همچون شباب توا جاده زا ومیپیماید.|تومو بیلژیبا و مجللی داست . قیمت کزافی هم دادد
و حاله این دستگاه با همه خود مثل وااسانهای باسرعت سرسامآودی وفنا دا میدرد و پیش میرود . < درمرد جوان تنها مسافریناین چاتومبیل هستند. آن یکی که پشت ورل شته چشمپا را تئك و دهان دا تیمهیاز کرده ومثلاینکه از ناد . برادة
کند و فراموش شود ... این خود
قد..عت است ۱
۰.۰
تا کهان از خم جاده
اتومبیل دیگری بر ونجهید.زوزء کوش خراش ترمز» طلین مهیب و کر کننده بر خورد دو آنوءبیل و بمد سکوت ... سکوت مر کیادی که هميشه بر چنینصسنه های دلخر اشی پرده می کسترد . بك لحظه مد پرده این سکوت با زوزه بوق اتومبیلهای پلیس و آمیولانسی که از بیمارستان شپر «روبلز > بسوی محل واقعه میشتافت دیدهشد.
رانتده اتومبیل دومجوانکی
واین ماشیتی که می بینی .و رو وحشت زدهوحیرانبی [نکه آصیب چندا نی دیده باشد با اندکی تقلا
ومثل آب خوردن مره ۱ > ۰۰.
مد تس متکند . تیسمی که حاکی . خوددا از میان لاشه اتومبیل له از پیروزی و دضایت است . در شدهاش یسردن کشید . او در دایتعال بوضی میهم حس میکند اتومبیلش تنها بود و هنکامیکه
< قدرت خدابان
وموقعیت خود دا واست انا يك لحظه بمد صدایش ودرمیان غرش مو تور بلندمیشود:
در فیلم « شرقبهشت »چنان با مهارت پازی کرد که همار امبهوت نمود
ز ك جادءفرعی وارد ا یره تصادف رز خداده بود بل اول
سر 9 از آتومبیل خویش
1 / دو خیلی شدید
با تلاش فراوان
زمیان ] هن بادهایکه
مبیل درخثان و
ای و مر سدس » تامیده میشد
کشید ند. و مبیلدو مه
ار الیه
بیر ود تقیماً بير دث ِ
بل کو اه و تصادف
که ترا درعت
از وسط بدوئیم کرده بود وتعیکه مجروحت را بداغل بولااس منتقل کسردلد و عازم تیمار ستان شدند هردوی[ نهاز نده بودند . بعدهم که مقصد رسیدند بازهردو جان داشتند یکی از [ ندو بنام ورودلف وبتریچ» مکانیسین بت و هشت سالهایکه دوست
راننده بود زنده ماند و دیگری راننده اتوعبیل » «جیز دین > بیست و چپار ساله ؛درخشانترین ستاره جدید سیثمای امریکا بعات شکستگی شد بد هر دو باز و خو تر بزی داخلی جانسبرد . .۰
محل تو لدویشهری درایالت | یندیا نایامر یک بوددو ران کود کی و بلوغ وی خیلیآدام دبی سرو صدا گذشت . هیچکس در وجود این جوانك دیزهنقش و ساکنی که هیشه زیرچشمی نگاه میکرد کته قابل توجهی نمدیدتحصیلاتش را در زادگاهش تمام کرد و بعد مثل همه جوالهای دیگری بسوی زندکی و فعالیت قدم نهاد . ب-4 تیوپورك آمد و سدتی بکارهای مغتلف اشتفال ورزید هدفش در این مدت فقط «نان» بود . اما این نان تنها چسم اودا سیر میتگر د و اوهمچنان کرسنه بود . یکدفمه تصادفی باعت شد که بامدیر یکی از تماشاخانه های نبویورك آشنا شود و بلافاصله بعد از آن پایوی بعالم نمایش باز شد . مدتی در تماشاخانههای برودوی نیو بوركث عهدهدار نقشهای مختلف و کرچك بود .
یکبار درنمایشی بتام و فاسد الاخلاق » که چندان پیس جالبی تبود دل مهمی بوی دادند و این جوان با استعداد شکرف خویش درتماشاچیان چنان حرارتي ابجاد
.و۸4
فززن.
کر دکه بز ودی نام یس و فاسدر الاخلاق > همسراه با بام
دین بر زبانها افتاد . در میان کار کر دا تانهالیو ود «الباکازان) که خودهثرهند بنامیچون براندو را بمالم سیثبا معرفی کرده بود زودتر از همه متوجهٌ استعداه و توانائی این جوان تازهسال گردید ,فاصله ای کو تاه اینمرددحت بکار تهیه يك فیلم از داستان مشپسور جان اشتاین بك بنام «شرقببشت» شد و نقش اول اینقیلم دا +-4 جیبز دین جوان کمنامی که نقط عدهای از علاقمندان به تثاتر با نامش آشنا بودنده سپرد ۱ موفقیت این فیلم وشبرتی که چیمزدین با هنر و توانالی خویش کسب دود بیسابقه بود.
اولیی عشق او « پبرانجلی * 4 که پنايامي انا