Cinema Star (October 1956)

۳ ۹ 5 ۹ ۹ ا 1 یه | و/ تک 1 ۳ ۱1 #" ۱ [ اب۱۸ ۱ ۳ اور 1 ۳ . 1 1 ا‌ ۲ ۱ . سم 8 ۷ ۱ 1 ۴ 8۱ اع 0 1 ۳ | ق_ ۱ 6 9 ۲ ت ۱ ۱ ‌ سکع ۰ ۷ ۴ 7 ۳ 1 4 :8 1 .ظ ۱ 1 ۳۹ ۳ ۱ ۳۹ ۱ برد * 0 5 ۱ ب‌ 1 ۳۹ 34 1 بت ۰ لس ر ۳۳۳ ۰ ٩ 8 ۳ ۱‏ ۲ أ 1 ات , 3 : ۱ بر ۲ ‌ ۱ و بسن اه : اه ۱ ؟, و یف از ز ار اه 1 ۱۱4 1 یله قت.عی+ ۰ اه تب ۳۳۳ ۳ ۱ ۱۱ ‌ او زا ای ۱ ۱ و زشی 4 سودی ۱ ۱ راز ِ از ی باس ۱ 1 ی شاد شعشب: هیاشا اد ۷ راز و ام کل شت مك ر و ز قصر ۳۹9 اوز فتز ل اسسته و دا نن-و زر آمد و پس‌ازدیدن سوزی بت آققن ۱ با کرد و گفت سر وزد ال زا باور کن که یکسالو نیم دور 1 لبز سا ند از کاا ی که ]دم 7 دازد ی نیت طاقت فر ساست راستی چگو نه شد که " ثرا از دست دادم ۲ لیزا با لحنی که صمیمیت از آن باریدکقت : گر چه يك زن شوهردار ناید چنین اعترافی بکند د لی‌من میکنم ومیگو یم که از اوصت رادم ۱ دراین‌مو قم‌ميكث بدون اینکه سر وصدائی براه اداخته باشخدو ار د منز ل‌شده و لبزا و و بکئور را در مجاو رت یکذدیگر وب , پله آتای و بکتور شاید هبین طور باشد ؛ حالتان چطور است ! کفنگوی ببب [ لها چندان‌طو 1 . نکشید و و ؛ کو ر ,4 سا ی از آ با خداحافعطی کر و ور لت . از دش ار ایز ! با زا »شف ای مار | ور ا نداز کرد ز گفت ۱۰ د لتارت! بد] ما ولا ۳ این اندازم بااو مه ه ال مصدو ی ۷ #۵ ِ‌ رز امید | ی که ن] ‌ نون خسودم و بمد اشاره راهن او کسرد و کفت ! ابا ۲ ژ دز ع| ایک را با ب#ب مین م که ۷ +و د : »۱ سست بهتو ات ر فار 0 ف ۳ ۷" بت ن لیسقی اج اب ی چشمش بصورت‌صابهایدوی مر افتاد و کفت با این‌ها چسه بابد ابنها صورت حساب ئثیست ؟ قبوض ور بافشی در همین لحظه صدای کر به سوژی بلند شد و آ نها رااژادامه صت باأزداشت و اسی ذره‌ای از سوءظن مب نسبت به لیز | کاسته نشده بود بطوردپکه بعداز بر کز اری دو مین جشن ولد سوزی » بسك شب مبك زو در از ممول شا نه آمد و دی دکه غانم صاحبغا نه از سوزی‌مر اقیت مپکند . میك‌ساعت ها ا انار نار ات یفده وس ر ببان ,ود که نا کهان‌سه‌ای‌چرع های ,۱۰۵ ون و ع كت ۱۳ نی او ۱ رصذر اف بتصر ه کشا نید ۱ سستی از رد اه طو ل شیف لب | ارو بعتو ر غعداحاهظلی کرد باطا فی که مك درو مسب بیوه آمد و ور ات ی یافی» ۱ لیز | در حالیکه و ید کا نش‌حالتی غم | نکبز تقو د کر فثه نود ۳ سعی میتگر د که و ضیح پدهد : و یکتور امر و ز عصر و و ارزو خا مش و بکسر من . 4ج را وا ۳7 و تب 5 یو سس : ها در حقیای هی در ده و و بحای ک دا نستم که نو و اهنی مد وا نکپی فگر لبی‌کتم آوم با رو ستان فد روش و فك مر‌اوده داشته ساشد عبا خلاز فبر ی شقه ۱ میكث و ۱4 ک‌ يا یف بدا : ین دو سنا 0 جن شئیل مپدهند دمن نیتوانم تمام در هار بر دی خسودم بندم.., می فهسی ۲۶ ميت در جو اب نکاه. به صودت زنش کرد و بسد محکم در آغوشش گر قت د لبپ-ابش‌دا روی لبم‌ای‌جاند ار او کداشت | 8 6 6 بر ای شب سو مهن سال‌ جشن از دواجشان مأشا میم آر فنه بو د بك « کادو سور بر بز > به لیزابدهد عصر بگر و زعهشنه که مك بهءغازم او سار ر فته بوو ۷ ۲ مجللی ز ) که دسئو رواد ه نود بگیر د؛دو خا ‌ استر الیا لیا ذ ند که دد گو عه‌ای‌از معا ز ۵ پیتادها ندو باه صست هی گت د ۸ بر شش سرد ه اقبگوی آ نهادر بازه یز است» یکی ار | نها من لت هر عصر سه تیه و جممه اورا می نم که باتفاق مر دی‌سو از تا کسی مشود و سفعطه‌ایمیر ود با عنی‌ن این جر نها مپفه بر ای لعظ» ای بی مر کت سر چا . و سیس بر قبد ز هو ۲ بر و و از مار « خازح شد و در صدد تعقوب » 4 تسادنا اور ود که بش با قی ما ند ۳۳۹ ت ال .9 ك سل ی ۶ .۷ ك ق‌ِ ۱ ت ی . ك تا نی ۹ _ ۳ ُِ؟‌ ام . کت .۷ قاس ۶ ۲ از ۳ ت " سس تانب ت ت تِ كت 9 ۳ [ ۹ 8 ‌‌ فا رت ك سا 8 ٩ ۳1‏ 0 ۳۳ تت1 گس ۹ اب ‌ # حا _ "وین سر 1 ۳ از ك #. -. ف‌ سب ۱۳۹۰ ۷ ۳۹ ک شاطظ ّ ۱ ٌ ِ فا 8 ت ۰ ٩‏ ۳۹ مین ۱ ز ق ‏ ‌ قو سک سس 5 تس روقت كِ_ ۵ ای 8 سا و ری با ۰ ى‌ ك ۳ ۲ ‌ سد ال ار ی تسا نمچ ۲ ۱ چم سسو زر 1 صي ۲ ۷ با ل وی ۳ : ۳ عام زر ق دی تقو ۵ اس سه یل ند و سسسه ۷ هل حو اسیت ۳ ۵ ۰ 1 ۱ ۴ ۱ ۳ ی اسان دای نار ور مر ای ۱ عا کف ال ی ۰ . 5 کی ک‌ مر ای سشت اه ی ادرسا که یر سر و ض ۳ نی ز فته بو 5 ۱ 71 ریخا شش ۲ #9 و از س ۳ 8 ساب ف ۰ 9 ۳ 9 ‌ 1 ۳۲ سس ضا ته 1 که هو ی خا ری ساره بدا کر ده 1 1 ۹ نق ۹ ۱ 9 3 ۱ ت‌ گو ه شووهرس, زد واز در خارح ۳ ۳۳ ۰ منك ۳ ٩۷‏ مسا | اد ِ 1 ۹ جت ۱ ۳ رعسی بود که سا ۲ زیرا هنکامبکه لیز! بخا نه‌می اجست کرد بادواشتیدوی مبز خطميات د بد. که نوشته بو دامن و سوزیو فتیم ۳ وددیگر مراجمت ؟تخواهی م کرد . تم واندوه لیرا اوزاخانه‌پدرش. ‏ در جبه سر باژان روسی کانه : . ور هیان‌شت. بود که بر ده آهتین فر و اقتادو بر ای‌همیته بن‌او وشوهرش . سیث که ازعمل: . . عجو [ » خو دس بشیءان‌شده بو ردو صدد بافتی لیا ۳ 1 ۳ 9 ۱ ۱ : ۹ 1 ن بود که لب ز۱آب‌شده و زرف دفته آو<ش ر فا و مام ماه امین مرو 3 و 3 7 بر و ز+ر دی سنا م کال جمتجوی [ ۱ ۲ بار تدان ] نها آمد.. باه مین" رل قلب میك از کار اناد * کر( _ ژز بادی بو مکتور راشت او ه چو ان کر دی وه ای وم سی کر بت ۰