Cinema Star (November 1956)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

کش کردیده بود . آمبخته باخشو نت وسر سختیکفتم اند باشد.۱ که منجر بمر (ارز ۹ 7 1 چنه لحظه با لحتی ۱ لانمه‌های ۱ 27۳9 روزهای + بر د تچ‌هیبرد و خودش‌دا مبعودد ۰ یتان دد امه اواش چه توشته. اصت ۱ يك لحظه‌اودا ترك نمیکند . من سو کند یاد مبکلماین موضوع داقعیت داشته است ۰ خانم اشلی ددشبا نهر وز يك لحطه از حال همسرش غافل نمیشد و اورا ۳ نمیکذاشت ۰ اکرزن دیگری بود چنه نف ازراهبه‌ها را استتدام میکرد تا از شوهرش موافلیت و پرستادی کنند .۰ ولی او خودش, شخصا ازشوهرش پر-تادی کر د وهیجچ کاری‌دا بعرده دیکری محول ناخت »4 « باوجود همه آن پرستاری‌ها سرانجام وی‌ازپادرآعد . نامه‌ها نگاه کید ۰ابن خطآخر نامه دوم را ببینید . وشته است ( داشل مایه دج و عذاب من بالاخره کار خودش را کرد . ) سنیود دینالدی بنظر شا این کلمات چه معثاگی دارد ۱ «هاممکرتالاع ‏ دمتصود پسرعموی من اژنوشتن آن چه بوده است"> تصور مپکنم‌ازشدت هیجان و تاراحتی صدایم را ازحدمسول اراتر برده بودم , دینالدی ازروی صندای برءاست ور نكرابصدا ۰ آورد ۰ دقتی بیشعدمت وارد اطاق‌شد دستوری باوداد . چند لحظه مد پیشخدمت با يك سینی که در آن بطری شراب و دو یلاس بود دارو شد ۰ رینالدی کیلاسی برای من بر کرد ولی من‌میلی به اوشیدن نوشابه نداشتم وازاو پرسیدم : « خوب ؛ نظرتان چیست 4۱ دی دو باده سرجایش ننخست بلکه بگوته‌ای ازاطاق که جاکنابی در آن قر ارداشت دفت و اژءیان ددیفهای مرّتب کتابها یکی‌دا ادن کشید و آنگاه امن برسید , « آقای اشلی ۰ 7یا شبا دا نشجوی پزشکی هستید ویا بهمطا لمات و علاته‌ای دی ۰ آن‌علاقمید هستیددد این که فان ۳۳ نز در 5 شفتکی م ,۱ 4۲رد نسنن آن علا مد عسعید در ان کذاب بی ابید .. دست مدهد و بتصومن > وع توهم و آشفتگر و ازدر دمنا لد قکارش,خشوش و حواسش بر بشانست‌و رو بنالهی ۲ اورامی‌باید وحر کات و حالاتش‌را میکذرا ند وشایدهم اژ بالوی پاداوان‌اودا می نکردو بك لحظه از نظر دورش نمیدارددر آنموقعءن نمیدانستم [ نچه‌میگفت 1 راست بودو یادرو غ فقطمیدا نتم که ازر ینالدی بشدت متنقرم ازاو برسیدم وچرا خانم اشلی مراخیر نکرد و بدئبال‌من تفرستاد؟ اکر آمپر و ژو اقمادیکر باواطمینانی نداشت چرا سرا مطلم تساغت " تا بنزد پسرعبوم بیایم , او که میدانشت من تزديك‌تربن کان و سك‌از نظر شرهرش هتتم و با #و ارد میباشم > رینالدی کتاب دا برهم زا آنرا برسر جایش گذاشت و آنگاه دو بمن کر ده گفت < آفای اشلی » شیا بسیاد جوان هستید . ابنطور یت ؟ > ی بود ازاو بر سیدم « مقصودتان چیست *> در نمیرود. 9 میکنست ابو ۱2 یاسعتی و دندکی کنید . ءختار هستید. هرطور مایلید دراین باره ن: علیرغم تمام شواهد امر که ظاهراً خلاف مدعا دا ۰ 4 احساسات وعواطف وهیجا نات روحی زنان بدوی‌تر ازمردان ز نان بدانجه علاق,ند ند 3 خدید داز ند وهر کز دست.