Cinema Star (December 1956)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

۳ دور : واقمء ن وهورده ۰ ترخیه: سمزورقي نکاهی بر خطوطی که روی نامه و اندن ۲ نگاه نامه زا بدستم داد . ما شدء نو شته شده بود آفکندم دستخطی بو د شبه ساأ ولی انتتپای هر کلنه یله بعد چسیده بود و تحص 9 خطو ط را اند کی دشوارهمیاخت رد تعممد یم و فتی مرا ساکت اطلاع ندارد که ما ازجریان باخبرشده‌ايم. ظاهر! وی قبل از نکه متو رد سا لدی برای ما نامه شرستد فلودانس را ترك کفته. است . خیلی خوب ؛ حالهخودت نامه ویرا بخوان من بمدا نظرياتم دا دید گفت « نظر رسد او هنور فرایت شرح خواهم داد . نامه دا بازکردم . ازیعی از ساثرخانه‌های بندر بلییوت فرستاده شده بود وتار خآن سیز دهم ستتاش و وت و[ قای کندال عز یز و« ]مسروز خیلی از شماصحبت میکر دو لی در [ نمو قع‌من نمتو | نستم تصوو کنم او لین نامه‌اپرا که بشما خواهم نوشت حاوی اخبارغم افگز وعاث[ور باشد. من امروز صبح بايك کشتی که از بندرژ نوحر کت کرده بود به بلیوت‌وارد شدم درحالتی که بسیار پریشان و نزار والبته تما و ییکس بودم. وهسرعز یز ودلبندمن پس از یماری کو تاهی که سیازمهلك و خطر تاك بود در تاریخ دوازدهم ماه ژوئیه بدرود زندگی گفت, هر چه ازدستم برمیآمدبرای بپبود ومعالجه وی انجام دادم. و لی بهترین ومجرب ترین پزشکان را که بر بالین او آوردم از تجاتش مأیوس شد ند و نتو | نستندکاری انجام دهند ددر اوائل بپار نا کپان تب شدیدي عارش‌وی گردید واو دا بعدت ضعیف نمود ولی | نجْه موجب وخامت حال وازپای درانداحتن وی‌کردید يك نورم مقزی بود سقیده دکترها ازچندی پیش‌غده‌ای درمغز شوهر مرحومم بوجود آمده پودولی در آغازخیلی کوچك و بی خطر بود و بپما نپال چند. ماهی یاقی مانده بود ولی ناکهان شروع برشد و توسعه کرده وسرانجام وبرا ازینای دد انداخته بود. وی اکنون دد کورستان برو تتانها درشپر فلودانس در کوشه‌ای که خودم انتعاب کرده‌ام بخواب ابدی فر ور فته است.]رامگاه وی در کوشه‌ای ساکت و 7دام و دور اژسایر‌کودها قرار داده و برامون] نرا درختانی‌فرا کرفته است. تصود میکنم دضم آرامگاه همان‌طور بست له‌هممکن ود وی‌آرزه کند. ازغم واندوه شدید و یکیو نومیدی خود لاذم نمیدانم چیزی بگويم. شا هنوزمرا ندیده‌اید و نمی‌شناسید ومنهم میل نداد) پاشرحاندوه وتالم خوددل شبا دا بدرد آودم . ود لین نگر| تی‌خاطر من‌دد موردفیلیپ بود. فبلیپ که در نزد( آمپروز) بسپارعز پزو کرامی بودومناطمیتان دادم میزان اندوه و تاثروی‌ازاین یه کیتر از آن‌من نیب‌اشد.سنیورر بنالب‌دی» دوست صمیمی ومشاور حوقی‌من که ددفلوداتس|قامت‌دادد مرا مطمتن ساخت که برای شما نامه‌ ای خواهد نوشت وضین آن جربان یناری ومرك: آمبروزرا به ب صفجه ۲۲ اطلاعتان خواهد زسانید تا شما هم لو به سبوو بل 0 باغرازید ولی هن نمیتوانم به پشت وجاباراطنا, 2 ماچریر نامه ای که ازابتالنا بر ای(۱ نکتان ی تاد و باشم ببقصد رسد و من دلوایس بودم مبادا شا از ژبان ۲ پیب اراد اخارضد و نصش در این نار ه نشدو بد و با نکه امرلد ان تجو ید . در موم حر کت بانکلستان تیام اموال و ائائنه ۲ حبر از کته تلعاشوای ساره ی یف ااشووم [ ور 0 ام میکر دم امو ال و اناثبه مز بوحقاً به فیلیپ سیر سدو اومی‌کنر. 9 بل باشر 31 را نزدخود نگپدارد. دز هر بو از با سیازمتشکر ۳ شد چنانچه برایم بنویسید اثائیه مز بور را چکونه و من مر برای فیلیپ بفوستم ,وضمنا بکوئید آ یا لازمست شخسا 7۳ ی مر و ۳994 دود سا بطور نا کهانی ترك کردم بسدون ]ری ۳ خود پشیمان مایم زیرا میدیدمدیگرماندن در [ نجا برایم لطفی ندارو ویس ازمرت | هبر وز نبیتو انستمدر آن‌شهر و دد آنو <اقامست کنم .| چم با تیه فعلا هیچکو نه نقشه و بر نامه‌ای ندادم . بس از ین م هو لناك وغیرمنتظره‌ای » گبان میکنم مدتی وقت لازمست 5 بتو اند برای آ بنده‌اش نصییمی بکیر د .من اهندو از ودزودتر از اس با نکلسعان برسم ولی درژنو خیلی معطل شدم زیرا کشنی که قرار بو د باآن با تکلستان بیا یم | ماده حر کت نبود. مان می کتم اقرادی ازخانواده بددی من یعنی کورین‌ها در کوشه. و کناد کر نوال اقامت داشته باشند و لی جون با هيحبك از آنان آشنائی ندارم. نمیخواهم مزاحمشان بشوم بیشتر تر جیح میدهم که تنها باشم پس از[ نکه چند روزي دراینجا ماندم خیال دارم بلندن بایم ودر آ نجا. برای, آیندهام تصیمی بکرم ودرانتظار وصول دستورشمادر باره طرزادسال اثانیه و اشاءه متعلق بشوهرم میباشم دوستداد اشل اشلی » نامه را يك بار» دو یار شاید سه بار خواندم و سیس آنرا ببدر تعمید يم‌دادم. او منتظر ما ند تاصحبتی کنم ولی من حتی يك کلمه: هم حرف نزدم سر تجام‌خودش بسخن‌در [مده گفت: «می بینی » این زن. ناو جود هبه اشحرفپا که در باره‌اش ده شد حاضبن تگشته ات کوچکترین سهمی از اموال واشیاء متفلق به آمبروز دا نزد خود نگهدادد. حتی داضی نشده است يك جلد کتاب يپايك جفت دستکش را برای خود برداردو یخواهد همه را برای توس قرستد > من بازساکت ماندم و هیچ پاسعی ندادم . وی بصحبت خو دادامه‌داد < اوحتی خواهش نکرده است‌باینجا بیا یدو ازمتزل شوهرش دیدن کند . متزلی که قر اد بو دمحل زند کی, وخانه و آشیانه وی باشد واو باشوهرش در آن‌زندگی کند . تومتوج هس که اکراین جریان غم متتظره پیش نمی آمد. وی با شوهر 7 فا هسافر ت مسکر د ند و هردو باینجا میی ] مد ند .در آن‌موقع دوه مانئد نازه‌عروسی که خانه شوهر ش و ارد میشود بدینجا می آمد واتعا که وضع فعلی با [ نچه مسکن بوده اشد چقدر فرق دادد ! داستی کر دش سانمودیی اب مان ی ۴۳ بسا می‌شد. تمام همسایگان و مستا جر بن املالك شو هر ش باستقبال ی ۳ و ,جای اینکه اکنون ددمسافرخانه کمنامی درشهن پلیموت بمقد ‏ مسافری بی کس‌وغر ببه واردشظه پاش با ستفباله وپپرامی کرهی ۱3۳۵ و ار دمی شد. او مکئست ز نی خوش‌منظر و دلندبر یار عکس زشت 9 نامطبوع باشد . . 2 ۳ «من‌هنوژ اور! ندیدها و نیتوانم وین باده صحی ۳ 2 ده و و | موسومست .فیلیپ ۰ من‌اذ کفتن این حقایق متاسفم . من 3۳ نت ار جاهستی ‏ ره وت ۳۳