Cinema Star (December 1956)

ُ هتم نمی نو انم ساکت ت ری دست +گذارم ها ۳ اهر ببوءاش تنها ف اس رل با بن‌سر ز میت که بر آق‌وی سگانه ۵ ود ا 3 مج اقدامی نکتم . در خانه مین رات اطاأن مخعصو نی _ن وارد میشو اند بانتجا باید ,وناونت که است مها نان | است . او مستو اند بد و و نی ییحی یذ برالی ۱ فیک فته باشد در | سنحااقاست کند : عد.مش ز دی جچسم بندهایه * ۱ ۱ 1 بشریای ازویبدهنالی جوا ههلا 2۰ با ۳ب صحبت های بدر تعسید یم تمام‌شد ووی‌ساکت ماندفن بتجره دفتم ود[ تسا له ای در لك کر دم + از پنجره به برون ف‌ ی و لو لبز زر اخ‌یدم .زر تسلی‌دد دست داخصشت سست از کلهای بر هر زد حاشبه زگر پم مر شرا بلند کرد ودچون چشش سن افتاددسد ستش‌دانکان باغجه دامی 9 داد من‌ددا بن فکر بودم که ۲ یاپدر تعمید یم لو کیزرا نیزا( مضون نامه 7 گاه مات ما۹ کرد 7 | تحافید بیدر ان بر تا ( حو لب ) ۵ اکن ویرسر وش هم که اد دقوت ۱۷۳ ا یلا من ازنو نهواهم خواست ی که وی درابنجا ماندنی باشد سری ۳ بای و لی دد هر صورتلازماست بیفام کو چکی از طرف تو برر ای از انکه حعله او پفرستم,مثلا بعنوان [برا راز ۱: وی اشیاء متعلق به بسر حور بت ۱۵ برای تو آ ورده است , ودمی ناو نامه مینو پسم فیتو انم| ین 1۳ ب را در بایان آ ن بکنجانم. در ایتوقع دویم رااز بنجره بر کردانده بقیافه بدر تعمیدیم بتگر بستم وازاد بر سیم « اين چه فکریست که شا میکنید : از کجا میدانید من مایل نیستم اورا ملاقات کنم ؟ برعکس خیلی هم هشتاتم که اورا عم از فر ار معلو م اسنطور که وی‌در نامه اش نوشته باست دنه ح که خو دس مدا ند چکار میکنت بادم‌ما تس دیتالدی هم در موه مه ب روحصسه دک #اعسصن جمله را بکاز اسرد سس دز [بصورت مسپم خودم میداتم‌چکار میخواهم بکنم وهمان کار را نیز خواه مکردهین «ر و حبه نود که مر ا واداد کج بقلور | تس ار ار 0 ۵ ناس اژ این بود 4۲ پدر تعمیدیم در حالی که کره برایر وانش افکنده و با حالتی مظتو نانه بمن خیره شده ود کفت «خوت ؛ نگو سینیم‌مقصودت چیست . چکار میخواهی بکنی +» «وفتی برایاو نامه مینو بسیدمتذ کر شو بد که فیلیپ اشلی مدتی است از ماجرای مرك آمبرو زمطلم شده‌است وی پس از دریافت دو نامه از پسر عمویش بفلودانس دفته و در نجا بو بلای سانگالتی سری ده ۰ مستخدمن‌و بلا و همچنین دوست‌ومشاور ابشان‌سیور ربنالدی را ملاقات کرده حالاهم ازسفر باز کشته (ست بای اد که فیلیب‌چوان ساده و دهاتیست وبا وضعی تیار ساده زندکی میکند در رفتازش هیچکو نه ظرافت و تشخصی دیده نمیشود زب مماشرت‌با زنان نیست و اصلاباهیچکس معاشرت .نکن و نییجوشه 1 با دجوداینا کر خانم‌ما یل باشنداودا بینندو ازغانه شوهرمرحومشان کت » منزل فیلیپ‌اشلی در اختیار ابشان میباشد وهرموقم ‏ شید میتو انند بدا نجا تشر بف پیاوه ند « بدیبال این مقنان 9 ۳ ۳۳92 کداردم و تمه د خشن و ناهنجار شده باشی ب#استن چرا لور بای ن دوی داده است : > ۱ ی طور نشده | انفاة نداده است. فقط ۳ سوت بت 6 و هیچ اتفاقی‌هم دوی نداد ۶ جنگی بوی‌خون | ح ۳ . آیا فراموش ری 4 من سر باز بود ؛ 6 منت ک #طابر برد تاو بز راید کم گرانی ‏ بر و اروش ‌. ختر عم , داشل متراز من وس و اور را دی #. وش تس ی اد ۱ غ و 1 ۱ 33 ]لا 3 معا ی آرا کفت وامن هر کر تصوز نیکرد 0 مس ۴ س۳ خ ۳ ال 5 اه 2 ۳ ۱ نردم . در [1 تا هسانتد نو لته گر‌ان مدای نشستیم و ضحست مشغول شدیم . ٍ ۹ لو گنر بلا عقد 4 کفت ۳ فسز لن. تور «چت بذ بر رزآالی و قافنت 0 عمتاضی پسس , 3 د سین نظیر ۶ "۳ ظر طمم طبر _ | (رآخرتن بگذاز و باو ۳ ام خی نی من‌هم ۳ + دس تر هس ی :1 این موضو ع : تمجب و۱ لا در خاه و ان و سس و ار صی اقاصت نت433 سح 4 اطای را باه در اختیارا بکذاری:» هیچ قکرکیروو خاات اطا ها و۱ کرده‌ای 4 نها اطاقهبای طبقه بالا پراذ کردة فزاو ات , بلکه اسلا ف یدبرالی 4 نامر مب است و غالا وی سل و اتائیه آن نس کِ خااف استتاااخت ‏ ففته آذفته که ات و بچشم خودم دیدم > با تیحوصلگی کفتم د هیچ اهمیت ندادد . اگر وی راستی نه تمیزی اطاق وخ نه علاقمند باشد خورش هیتو | ند آنجا را کر دگیری کند و نبیر نماید . هرچه منزل‌ووضم آن ۱۳| ریخته تر باشد لذت و خوشحالی من سشتر خواهد ود. بگذاد بالاخر او غهمد من و آمبروز چه زند کی شاد و بی ندو بار ونان از قد : ودعی ر خلاف وضعی که در آن و بلای لعنتی....> 4 لو گیز با یبد تن مرا تلم کرده کت گفت د اوه ؛ تواشتاه هیکنی . ختما دلت نمبغو اهد در نظی. او ی ادم پسرویا و دحاو ود ی تر یت جلوه کنی .بلاین تر تیب توقبل ازاینکه بتوانی سرصصت ۷ دا بازو باز کنی شخصیت وشانوعقام خو درا تاحدز یادی‌در نظر (واز ۹ دست داده ای تو باید بخاطر داشته باشی که او تمام‌عبرش را دو ادویا زندکی کرده است و بظرافت و تجملو آ راستکی خو کرده‌است دشخدعتپای متعددی در خدمتش بوده‌ا ند داز فرار معلوم بیشعدمت ها و نو کرو کلفت های ادو پاگی اذعال ما بهتر دفپسیده‌تر ند و ازآن گذشته وی‌علاوه بر آشاء واناشه اقای اشلی دون خلت مقه!رژ با ِ لباس و جواهر باخود آورده است . [ هدر هم ازشو هرش در بازم خانه و املاكت‌وی شنیده‌است که 1 اتظار دارد ععارت مجلل و مر تب ات 3 سید . نجاشکه از و بلای خودش کمتر باشدواکر . قر ادشود < چشمش به‌عماز تی سفت د که داخل ان نامنظم و کثف ددرهم ‏ ز شته تا عنم دای) تازاحت خواهدشد بر استی قنلي, تودلت تراد 5 ۳ چلین دضعی پیش آید ؛ من مطستنم تو‌برای خاطر او هم 2 حاشر تعواهی شد وضم خانه تأ هر 2ب و در هم بر هم دب ۳ ازصحبتهای ت 7 شده بودم واز با سس کفتم وت ازاین مز خرف کولیپا چیست؛ چرا میکو نی خانه , تامنظم و کثیف و درهم و برهم است. ی فتزل مروهاست حالا مرد ات اقأمت‌می کرده است وازاشعپت ساده و بدون یت ته ومیل وانأئبه‌مجلل‌باقی‌ما نده‌است بامیدخدا کاری می کن که ازایت م‌بپین مووت بافی بساند . نه من و 4 رب 2 ۱ تهبه مبل وائائهر تک و پرزدق و برق واشیاء تجیلی وزنتت یک که ۰ لحظه مسکنت شکند و از یت بر و دبر نیامده‌ایم» 9 3 . او گید ون ازشنیدن سغنان من لحظه‌ای چندساکت ماء ند و بشیمانی از [نجه کفته بو او 3 دلجوییو ممذرت گفت < خلی متاسفم . من بهیچوجه ترا نداشتم. . تومیدا ن ی که خانه ات ر و ست دارم و علاقه ردلستگی خاصی داشته ام وخواهم داشت ین اس از آن ننیشودکه نظربات خودرا درباره وضم کنو نی ۳ 25 که با بد بدان رسید کی شود ایراز نکنم . میتات که ۶ مسل واناشه جد بدی بخا نه تواضافه نشده است و از[ طف 71 تام معیولا با ید در يك خانه باشد در آن نشانی و کر باید بکویمآد) وقتی بجانه و میا ید اصلا اح واه اء س 1 9 نوا َ سِ 4 9 3 ۱ وید بلس -: رز . صس 37 دس یاه س راحت 9 رام شِ 9 و ها 9 و تمیق 3 ۹ ۲ نت ج ا اراه ‌ 4 ۳