We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
از ["تجانی که مندلس شما دد قانن تاره وا کر لچشنه برود 7 بش خشك خواهد شد » بعد ار مداتی کههوس کردم سینایمو لن دوژ برومدر عوض تماشای فیلم <جانی کیتاد > وام دادن روی صندلبهای رنك و |دنك اینسیتماه باز با نههای ]لصو دود سياهی که بآسمان تنوره میکشید دماشین های پر رو
صدا [داره آ تش نشانیرو برو شد
قراراست که۱ ,»لت | شتذاللات
بای » جریان امراذاین
داخلی خادجی دد مواقع مادی موفق بینارفتن نمیشود بخصوس
وقنی محل سینمالی پرتو پلا ودور از دست رس باشد ؛دیکر تداشای بر نامه های چنین سینمائی برای حقیر در زمره ساير آرزو های
خاك گرفته روزکاد جوانی در میا یده بالاخره بپز ار حقه و دوزو کلك روز بنسشنبه هفته بش ه آن یکی هفته تبدکار وزندکی دا زده و هنوز لقه آخری دا بر نداشته بودم که برای استفاده از سا نس ۲ تا 6 سینناخود دا داغل يك تا کسی |تداخته و بسرعت باد بطرف میا حرکت. کردم؛ داخل تاکسی در حالیکه لبنند شیرین حاکی از رضابت برلداشتم» باخودمفکر میکردم تاچند دقیقه دیکردجای کیتاد» و ]هنك دلنشینش براک مدت دو-اعت از قید زندکی خلاعم
تواهد کرد!
... دراین حیصد بیص ناگوان
دا نشده گفت: «عجب» مولن ددج تیش کرفته .... عوض اینکه با
این پولهپا محجد باژن که واه خر تشون واب داشته باشه»سیلما مبسازن و فیل این زنهای اخت رو ندون میدن وجوو نای مردمردو از دراه بدر میپرن ؛ .. حالا اینیم آنفر وعاقبت سینما سازی »
پاید این آتیش ها رو ۰۲ میپیئن یاد آنیش جهنم پیافتن!> را ننده ءدفول»وعظه بودکه دد نزدیکی سینها باشارهمخلص توقف کرد وبهد درحالت» هنوززیراب غرفرمیکرد مرا باچشمانی از تسج ۲ کندهوقلبی پراز بای بحال خود کذارد دبعرعت دراه خودش دا ادامه داد. بله .... سینها جداً آتش کرفته ودود غلیظ دسیاهی تام ءحرطه دا پرشانده بود خوب؛ دیگر چارهای نبود » بعد از مدتی این باد آن با کردن در حالیک»» بغت بدخودم امنت مبفرستادم ؛خرامان خرامان از خبابان شمبرانببالدن سراذیر شدم. جر دا» باییکی از آشتایان برجورده ودفلیموضوع دا با اددرمیان گفزردم کفت : و باید دا را شکر کنی موقع نمایش فیلم سینعا,
اد دا درد داد ار دا اد داد در رد در اد
ارس نش ۳ -صفحه۱۰ ۴
تش نکررفنه دالاالان جزغاله شده بودی و خاکسترت روم و بار
کوه البرذ برده بود ۱ بقله
بو باا ینکه باطلاح ور ود|طفال ب ءوضوع داباخط بسیار, زیبالی بدرودیوار طررنکه بآزها مفاهده فرم فلان
2 هده فرموده اید فلان] بح کل ومد ء نی کلین وحتی از ی بای
سك ,وش و متدددو ۲ 4 یف بیاور ندمحسو
للات مت
خوددا که باد کآدشبهای سر دوطولانی زمستا اپای برد 3 13 ک پیش می باشند »دلیال
فاده ازفیلمهای اخلافی و بررای تز ک
نمیا ور ند ۱
همقطار کر ده وبر ایا ِِ دودح
هیراه خود بداغل سالوه
این اطفال معصوم هم بعد ازچند دقیقه کی ازشروع فیام گذشت ازتاد یکی دحت ابر سالون واشکال عجیبدفر یب دوی رده ناراع
شدهو شروع به «
ی کرده و بلای جون ه-ردم میکو ند ۱
یکی از عاشقان سینما که هة.ه ایهشت شب هدر عز بزش رادر سألونهای سینما بپاد میدهد. عصیا ای
تما میر ود در
تسه آوردن اطفال سخست است و و بطود یکه خودش اظپارمیدارد از بت بدهروقت ر همسایگی اویکی دوتا چه ناراحت مشغول انجاموظیفه می باشند ۱
اژابن
ازقضا جندشت پیش|وراجاوی ددخروجی سینمالی که پاره دوزو شیر > را نشان میدهددیدم ۰ بدوناینکه متوجهمن بشود داشت زیر ات غرفر موکردو قیاه اش خبلی کر فته بودستشدا کرفتم و کفتم چهخبره » فیلیش بدبود که دادی فرمیز نی 1
بعداو نا کجان مثل اینکه منتظر يك همچه بر خوردی باشد »سر دردل از باز کرد و کت"
کاش فیلم بد بود ۰ بدرم در آمد » مکه آدم دوداحت میز ادن؛ توی سیتما هم نميشه ازدست اینمردم فرادکرد ۱
بعد دو باره شروع کرد ذیرابچیزهالی گفتن وهی باخودش خط شان میکشید ۱
خه حرف بزنچیشده ؟
-چیشده + يك بچه نیموجبی بددمروددآودد از فیلم که چیزی نفومیدم هیچیدوساعت تموم مشذول بچه داریبودم !
درحالیکه بزحمت از خنده خودداری میکردم کفتم :
-خوب |زاو لش تعر یف کن ببینم ۰
بله» از بعت بدا ین مر تبه هم کناردست من یك خا ام مسن چادد ی بادو بچه یکیشیر خوره ود یکیهم دوسهسالهقر ار کرفته بود . خودمدد تااو نجانی کهسکن بود بکوشه صندلیجسبا نم ودددلم دعامیکر دم که تکنه بچه ها بخوان بای درببادن. وقتیفیلم شردع شداون شیر خوره توی بغلمادرش بنظرمخوا بیده بود ۰ (ون برد گترهءهممثل بچسه ۲37 فیلم روحءاشا میکرد . منکهدیگه خیالمداحت شده بود » رفته بودم آو بحر فیلم ..., بعد نا گهپان وقتی قیافه و حشتناك مرحوم < دا برت یو آن» رویبرده [مداون بچهشیر خوده بندد لش بارهشدو شروع بنوحه-رالی کرد دقایق ادله.راه باپیش بیش کردنمادرش گذشتولی این تضیا سردرا( داشتوفر باد های بچه دم بدم کوشضر اش رميشد . بالاخره سروصدای مردمدر آمد ومادر بچه هاپلند شد که پچهراببردن نید حالا با يك مشکلیرو بروشده بودو بچه بزر گثردا نمیدا نت چکار کند.. بدا چشنش بتبانه سسوم ودق بجانبمی انتادکل از کلش عجلس بر کفت : بقیه درصفحه ۲٩