Cinema Star (April 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

بش۴۴ ازاو پرسیدم ]با خیال دارید بونه‌ها و نبالهادا بشماوید!» و[نها دا بشیارم » ه ؛ میصو اهم بپینم چندثای نها سالسم بد نها رسیده است وبیتران آنبا دا بلافاصاه کشت , تاملین این وتات را تعر اهد مد وی من بخو نی موجه و هم شد از با بت ورعتان عحله‌ای ندارم آنها را بمداً مبتوان کاشت ولی بونه‌هاو کلبا را بابد هر چه زودتر کاشت تاخشك تشود 4 دداین مو شم متو چه شدم که زی نله جفت دستکش کهنه و ضخیم بدستهابش کر ده است . وستکتمایی که بپیچوچه بادسنهای ظر بف و کوچكث وی»تذاسب نبود . وامتلو ارم خودتان قصد کندن زمینو کشتن بو ته‌هار | نداشته باشید ۰ 4 ورعکس ؛ خبال دادم همین کاردا بکتم , شما خواهید دیسد که من ازتاملین وشاگرد بافبانها » تندتر و بپثر کار میکنم. امر و ز بر ای نپارمنتظر من نمانبد . » وبس تکلیف امروز بمد اظهرچه مشود ؟ مپدا نید که‌امر و ز قر اداست بدیدار آبادیلانکلی بردیم .مستاچرین [ نجا بر اي بذبرالي ازشماتپبه‌هاد بدها ند ووراتتظار هستند .+ وشبا بابه‌بادداشتی برای آنها بفرسنید وروژه‌یکری دابرای ملاقات تعیین کنید . وفتی مسلله کاشتن گل ودرخت دد میان بباشد بخو دم اچازءه نمیدهم بپیم کاز زبگزق وس بز نم . بیدا حافظ ؛ من بای فرچه ژودتر دست بکادشوم4 بس از آن داشل براه افتاد واز ددعیادرت سرون دفت . از اجره اطان نهادخوری صدایش کردم زدختر عمو دراشل 4۱ وی بن کشت و پرصیهد چچه می گو اید! ۷ جه آمروز در باده ذ نان میکلت اشتباه بو و نان درساعات هشت ونیم صبح هم و اقعا جنءاب وذ .با هستند .4 وعقصود آغیر وز ساعت هشت و تیم صبح تبود بلکه غر شش ( ساعت عش و لبم سبح بود و آنهم نا مو تمه (زن از اطافش بر ون چت نیامده باشد .+ درحا لیکه خندءا مک فته رود یم ۳ بطر فب اطاق بر گر دا ندم وفتوچه شدم سی مب پشت سرمن ابستاده است . ابا نش بهم فشرده شده بود . پاحالتی که ۱(عدمرضابت‌وی حاکی بود بسوی بوفه بر گشت وبه وچان» مستخدم چوان اشاده کرد میز صبجانه دا بر چیند , «نوجه شدم که ] رود هرصشتی است "اهر کادی دارم تجام‌دهم 1 چون داشل جدا تسم گرفته بود بکاد باخبالی بپردازد , اذاین‌جهت ۱ پرنامه‌ام دا تذییر دادم , گفتم که هرچه زودثر اجم دا لابن کلید و ۱ دنا میزه باه افتادم ساعش ده بود که بمنزل پدر تمبيدیم رسیدمو اورا 0 ۰ عت» _ 0 ‌‌ 1 0 ۰8 ۷ 0 # ۳۰ ۶ ۳3 5 ۰ نز » 9 ۳ 1 ۸ 7 0 ( رفن :7 ی 3 از رلافات غوررا باوی ودمهان گاشلم ء موجه اقب فستیاه زر میذدا نید 4۲ رن و دی او ای 7 با به ش ۱ ۱ ۱ + فد ۱ ۲ , وه ار ود این مر زر ز #۱ سمل چمه ی خر بگرش نا ۱ 1۳۹ ۳ ۲۳ ام میا کین | بن نا حهه از #طر4 با خبر مپشو زد ه‌انطور ؟ه بپش بپلی دار وم بدار تععوهم ازشودن | که ای خو زو و فا دهاش ددهم شد وود جوابم کت ور ابن بار ه #املا با شما هو | فشم ك_ بو زبس و تاد آ بر و متنی که غانم اشلی پوه آثای »بر وا آشایی خر اهه ورس ابتاأ لیا ی ردهد , النقه او وان مدا نید که طلس سای اضی باه ضعلامان ور بار مه ابن کار و تصوه مرج اثدام داداشنه پاشم ۸ بر خر ند ار دز ۷ و لی من بسپار ناشک‌با و پهور بو ۸۵ مپدا لسئم که یدز تعریر دگیر و | تسام تاو اد واد ا کر او زا سعال وخ مگ اسم مسکن 17 روزها رگذری و او تسم زا صلمی نگیر ۵ . چای هپچگو نه در نك ونامل نرست شما بانداذه‌من باغلاق خر صدوایم « ال آشنا نستید او میثو اند هر احظه با کمال‌سادگی بسکی اژه‌ستاجر نن بیگو بك 1 کسی رز سراغ ند از بل 1 با اه ز آن ابتالبالی باه بکیر د44 اگر چنین اتفاتی بفند دبگر ما چه کارق تهر با نده‌ا ید که آمیر وز درومیتنامه خود چپری بر ای مسرب ید منطو ر زداشته است در ابنصودت لصدیق میکنید که 9 یی ین ٩۰‏ ۰ ات ۹۳: * نکر ده و سوی ۱ تباید وفت ۱۶۹ تلف کر د با بد هر چه ژودتر دد این یاده بکبر بد » ۶ بدر سید ,م9 قیافه اندیشناکی بهود گر فت و شروع بکر بدا قلرش نمود بس از چنه لحظه شوت کت 0 و آن‌مردك ابتالبالی که‌سمت‌و کالت و مشاود-قوقی خالم اشلي را دارد در پاره وشم مالی وی هیچگو ه اشاده‌ای تگردجای ناملس که من نمیتو انم درآبن باده باو کیل خانم اشلی محبت گنم ا کنر ۸ج وسیله ای در دست لیستِ تا بتوالیم مبر ان در آمد شسي خام اشلی رو ۲ نجهاز فوهر سا پاش برای اد باقی »اند» اسب ی وگمان »بتانم هرچه السابق پاقی مانده بمعدرف‌ادیه قر _ کنت سانگالتی دسیده اسث پادم میا بد آمبر وذدد این باده مطاامل ۱ ور نامه‌های خود نوشته ود برای*#مجن #م بو د که آنبا سال 0 بالگلتتان باز تگتند وضم مالید اشل‌دد سال گدشته بسپاد مفشو شا در هم بوده است شاید بمءین‌عات‌هم وی مچبور است "و پلاد| اور ۱ از کساهعلو م که بسا تسو به دسا بدهت‌ار ان چبز ق در پسا 9 ۱ ۱ بافی بما لد باب هر چه (ودئر هبچن امر ود تصصیمی بگیر پدو چاه اگا ۱ پدر تعمیدیم نامه‌هالیر اگه دوی مبز بش شده بو" 1 کرد وددها تهال نگاهشد| بسن د و خته گفت و یلپ خیلی خو که چنین نغییزی در اعلان و رنتاز شا د طرر پ‌خوددلان ۲۳۷ اشلی حاصل شده است . قبل اذ این که وی باپنجا بیایسد من ها نگر ان و ناراحت بو ۵ ۸. ۳ غود تاند | ابر کر ده بو د بد که و ز ننده و ناهنجاری باوی بر خود آنپدوهیچ اشکالی ابید بد پد. این رسوالی وجنجالی داء بندازید ولی اکلون منوجه میشوم ٩۴‏ بي ٩‏ موفمین خودئان واو برده ابد ,4 با خشکی کفتم «من‌در نظر بات خود اشنباه کرده بود)؛ بود کشت و بابد فرراموش‌شود. + مه خیلی‌خوب در ابتسور ۷ 1 (9 ّ ۳ مد / ۱ , ۳ ۳ * ۹ ۳ ۱۹ ۳7 ۹ بِ» ۳ :2 ۰ و ۸ زد ۱ نس ۱