Cinema Star (May 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

۰ بسد اذ آن دیگر خرح کرو و یود ؟ # | پم لاس 9« و ترا چا چواهر و آنچه مهو استم و چو !۱ ات( هرق مادت شده بود . دیکر بول شد بسن ی یرای منرل میغنو استم باخر لازمی داشتم ازواوت یداد و هس باسو عفن خای هرا هی با لید. هر وت ول ردب 9 یه ای چه میغو اهم چه خر جیید اد م | بأسضو اضم ۱ ب در یه فن فحبود هیشدم پر پتالدی دود شی‌مباً مد از او پول بگیرم . فیلیپ‌عن 9 مستضدمین هم اذدبنالدی پول بگیرج» ۳۷ 2 وز نپبد که شما. رای کرفتن بول نزد دینالدی رد پر نی باه 7 نیمود ها نطو ر که غلا برای شما گفتم ۰ زالدی هیچکواه نظی خاصی نداشت ولی دی فهید و ور میرم قدفن کرد وی دیگر بمئزل ها نبا ید . فتلیس و ,نظر تو کار خطانی جلوه مبکنه و لی‌من از آن‌یس میدانم این آمیروز استراحت میکرد بدون ۲ نکه و حه دم هر و قت و و میرفتم و اذ اه بسرای معازي موزل جول ِ و راخل ازجایش بر خاست و باحالتی شسمان‌وافسرده عیت وخدایاامن نمیبایستی این‌مطالسدا برای تو میکفتم > از او برسیدم وچرا دیا یستی سگفتبد! 4 د برای ابتکه مبخواهم تو آمبروز دا همانطور که‌یشناخنی بشناسی. این خاطر ات تلخ و آزاد دهندهء‌را من‌باید پرای خودم تتها نگپدارم , اصلا کار صحیحی نبود که آن چمدا نهادا با کردیم, بایستی آنها دا بهمان حالت دست نخودده باقی ميگذاشتيم . جرا بایستی خاطرات ت تلغ دشنه‌را باددیگر زنده کنيم , + رای تسلی خاطرش کفتم «خواهش میکتم موضوع دا بکلی فراموش کنید . وبلای فلودانس منزل آمبروز وشمانیود . ایتجا منزل شماست و بایه درآن با آسودکی و راغ خاطر زندکی کنهد » لیب ؛ چر ا "و این اندازه ۳ بمن خوب و مه بان ‌ ب بشما *پر بان نیستم . فنط دلم میعواهد خوشیغءات با دی آبن خر فها را میزدم باد آن ر وزصیح انتادم که داشل با( گربهکرون سرش ر | دوی سین ام گذ اشته بود و من‌موهایشدا هه ار وه ایست بای زیر آشرخندا: «معز ۴ اد دلی‌دی آبکاررا نکرد و پس‌ازپنداحظه دستش را از ۴ #4شمیداندا برواشت تاپاطاقش برود. . وقع یدقن اذاطا قکفت و شب بغیر فیلیپ" امیدو ادم و وید ۷ ی و سمادت و خودبعتی که زمانی منزه 0 ر۱ کر ۳ اهدائی ‏ داوم ی حتو چه‌شنتصی که 1 فان عبر ۱ ازعام می‌وم د نبا یفن دوستن حیداشنم و چوان بدرق‌می, سلبدم ]تال با ئبو بزودی پر شند وپالوافل ود نظر فان چنین جلوء کرد فش ۱ ده ند گی بگاو اند ی "مار هه ود . حن عداشل چیی خود برتاعه مرتتی ورتیب داده بودیم . دوقهاشن ک خو ‏ و اب و آغتانی بود و اشل بگر وش در ۶۹ صب داخت و تاغعقی #عصا یر باقیا نان وستو زاب پاش م ی مه ار مرخم طهی دهدن مخنیری با و زديم و نام بخ | ز هیر هو | رال ازور از کسا نی که تلا فا و وی و سیم کار هصاق حو در سر سبیقده ۷۳ ذ دواطلق نهارخوری جپت‌صر ف‌تام هیدیگر د! لا قان‌عبگردبم فن مسا پر وزرا با پص ری و آشتبلق زبادی دقیقه شاری میبکروم تا هر جه دشر سو فع مالا فلا بازاخل برد . لو ناهن بتاب میشدم ودیگر دتم معا لمیر فنتت. چ مبخضو استم هنر چه (ودتر اورا سیم . شپادا دداطان کنا بخانه بر ابر بکه بگر هی شستبیو ضست سیر و احتبم دو زجروز علاقه‌من تست بأو مشثر عبشه. بطور که از فگر ابکه بکروز راغ ازخا ن من بر وود ودریگی آود! نیم بخمت‌ظر اج ۶ پر بشانخاطر میشدم به یتح ما تشه دسا لپای»بیش کس‌قیده صبلرز سیم مج مس ور عیما ی محصتی میداد و ازتمام هسایگان ومستاجر بن‌دهوت میکرد شامدرسالن زد کی خار جازصارت و افع +ود اتقاق میا نان‌ضر فب تشه یل ارم قب غام مب رود بو يك ازمیمانان بفر اخوو حالان دی مساحیی هید ان آ نال‌هم تصمیم گر فتم بهمان تر تیس»«سمیداک» بکی دوسال متروا شفه و و ارو تجدید کم تضر جرا مار اضل در مبان گاشتم و او هم خی خوشهال شد وموافقت خوددا اعلام داشت. خودش متفتم شد هدر امر نهیه غذاها نظارت کند . در آن‌روزها بت موضوع خاط مر ؟ کاسلا و و متغول‌ساخته بود مبخو استم هد به‌ ای بیتاسیت یت حیلاد ميج‌پراخل بدهم و لي نیدانتم هدیه چه چیزی باید پاشد , ۰ . باه کتاب خوب‌مناص بود؟] با مهشر نبوه لیاسی برابش‌معر بهم. ۰ چتد چیز دیگر بنظرم سرد وی هیچکهادا نینديهم.. ۷ ونان . ۶ آمد که داخاتواده ما يك مجموعه جواهرات قمتی و فیی وچوو.. ‏ داشت. البته جواهرات مز بوو ددمنرل نکپداری نیکد. و آئراوو ‏ . ۰ باتك پامانت گذادده بودند. چونراشل هنو زلباس سیاء‌عزادازی شن مپکر د جواهر دنگین برای دی مناسب نبود و لی درمبان‌چواهی ات یگ .۰ گردن‌بندمی از بدخیلی کر انبهاو تفس بود که جهت‌هد یه بر اشل سیار مناسب. ‏ . بنتظر حیرسیه. بکر وزقال ازعید هیلاد بشهر و از آنجا بکنر تزدزیی ‏ با نكر فتم ومطلب‌وا باوی دوعپان کداشتم . دیس بانگ‌برسید آبازصو ‏ تصیدیم اقصدمن خبر دازد با نه . خاطرش دا معتن ساخت مکه بد ۹ تصیدیم با تصیم‌من‌مخ لفنی ندارو رئیس بانك اظهارداشت ات اماتتی تباید هیچگاه از خانواده اشلی خاز ح‌شود و گردن بت هر ۱ 8 ۷ مود بحت‌دانیز زنان خانواده اشثی‌دد مو فصکه وس میدن بگر و 0 عیا و بختند ویاید ایندسم هبچنان تخوطبانه. میا 2 1 ی دن‌بندرا بأجمه‌اش اطان داشل فرستادم و تفانه نیا-7 ج 7 وت رل باحضو و کلبه ی