Cinema Star (May 1954)

رح سا تمرول و ۲ص‌تبای مداد شهر فر کی 6 ۶ قوی 29 ۳ مر بوط بأسا مش عاعش سر و سطر ک تاعای عم تازء راك تصمیم واسکت. در یه فر صت. صاسجی سر بم بت تاهیدهیشکه رون رود افانا عنه بسن و زو د فتر مجله شه باصدای بش نت بص نت و ی هاش ماه حر کت باشن كِ ناهد رافاتدرولی ووقودا اصاده ت_ مخلسی شب عم جوود سورب مر کت شدو تایند دفقه بعد باتفان‌سکی دو نقرویکرارستا سوبس ووی‌صندلیپای سیتدا جایجا جدیم ‏ تافید ازخوشتافی دد بوحتش 3 وود حالبکه آعنکمای راکا تدزول رااهته دم نت راصی نکر بست. و متتضر شر ورع قیلم بود کرو وم‌بدم ساعتش رآمی تخر ست ت که تا آن‌مو قم از علاقه فوق|لمادء ناعید بر فسر ا۱۵ هر ون ِ لب‌ژمزمه س‌ ی اطلاع بووم ؛ ستوال کرد ِ ‌# ۱ به را اند دون واستی ناهیدعاتم + مسل ات حتسی علاقه داز بد * #۴ تاهید ور -الیکه جشمهایش ز؛حمارمی ترد واه سب اوه .. خیلی» خیلی خو مه راسنی خر د شب هسم رات! تعرول مر قصیه ؟ نافید چیه بترد۱ کرو کرو و گفت چطوو» بی‌میخو اد نر قصم* معذرت مبعواهم؛ عثل‌ابنکه‌ازابن حرف بدتان آغد . من قصدنوهین نداشتم راك| تدرول هم‌بر ای خودش یك هنری ست وشیاً عم باین هر علاقه زاو بده‌شا رد بایه‌خر هك وو زسر کلاهم دزژصره یکی ۹ اژمشهود تر بن واك :درو لیستهای ‏ ونا قراو بکیر بد + مثلا با آفای الویس بر یسلی مك وج »اسب تشکیل تهید ؛ باژاول مسخره کردن‌شد ومیغواهی مز خر فات شهر فر نوا تجویل‌ما دهی *آدم بهتر است وقتی شموروفهم مطلبی را نداد سکوث کند و باین‌وسبله لاقل آ بروی خووش‌را حفط کند لجم در آمد و کفتم 4 ب خاتم معتر م ؛ سر کلرعلیه هنوزمال يك‌بچه هفت‌هشت ساله فکزمبکنید و یشتر ازاین حدقوء تشخیص ندارید... این‌دقص جنون آمیزراگاندرول که شا کشت ومردء آن هستید * در محیطی سوجود آمده است که شرایط وهقتضیات موجود زمبنه ماعدی برای شیو ع آن‌قر اهم آوزدهوخود بعود باعوامل دوژمره زندکی مردم آن‌محیط متعلیی شدء‌است دای رافاندرول وسله تفریج مرومی است که در ضاات مداوم ز ند کی مبکتند + وسبله م کر می‌طردمی ات ودخیا بان بتجم نویورك ۰ وریای آسان خر اشهای‌بکهد وست" > ددمیان قوغای وتایل له غذایشان را صورث ما ی ۳ بل کو شه وو زر افتاوه و فر اموشی خمم خاضیا ۰ وف ۱۳۳ مر وش ی‌سواد » علیل ارو وت دراه عاتو ز 1 یه ۰. وقتی می‌بیتم خماسنگ د«اکهاشرول رابین نار ماد عجه‌های قدو بمقسی میافتم که ناچشهای ۳ کیبل و هز ازوود «بگر نوی خیابان برای بكاپسول سا # اه و میدو ند و التباس مبتنند ۰ قبانه‌های اطر اقیاتم ان بر آم نوی خیا بان راءمیررو ند «خاطر میا دم ودلم میضو اهر ۳ ۳ , 1 بقدر بخندم تاضش کم + ور 7 7 ده وی لو بم خفه‌صشود و حس, عسکم که خنده د«دی رارر) و من تصدی, میکلم که ر الا بدزول رفص جالب وس رکرم گم ماتمص من ایتجاست که پر اما صور تسه از آش س وام رگشازم و قاءقاه. بخندم 5 ۳ «اغ‌ترره خوو آمر بکائیه که مصبشکر و فص را عدول می باشند ؛ #ِ که اژاین دقص و آهشکهای مر بوط بآّن | حدم و تهبه آن راشعصی واگذار کر دماند که اکن فامر و زتارژان وسرد ‌ له و سر خیخ»> و بر و کان 1 لء را غر تقدیم واشله است / دراین موقع اهیه‌بس آذاینکه علق طولائی مطلمٍ کرد ۰ دون هیچکو ته اعتراضی بالحی علایمی کقت ح باشماست و مه جایش ژابایکی ازستما بتویسها عو ضصکرر و باحقیر فاصله کر فت و تا خر فیلم هم بكکله حرف ازوهانش با تبامد. وقتی اژسینما یرون آمدیم بدون خداحافظی راهش داکرز رفت وبدینتر تیب ناهد باماسهیج وپوج قطعزابطه کرد زیم بعاطم دسید برای رفع سوءتفاهم از ناهید .۰ مزدیکی ازاسایه زا سر ین وقس در اكاندرول مشفول شده ودریك فرصتی بااستقاوه رال ندز و ل تاهبدو | باشهر فر تك‌بر سر لطف یاو ز بم. ای شهار امچاو با 3 راستی صست راك ورقص واین حرقها شه باه بت خصیه‌ای افتادم « توی سنما بنویسهای این شهر بل آفائی هک کاهکاهی «راین صفحه جملات قصارایشاند!نظرنان میرسایم مسج ۱ هه یش یکی ازاین جملات دابرای استحضارحاطر تانق کزدیم. بدان‌هم ازراك! ندر و استهای «مرو فند مشخصات ظاهر بشان‌عار اس ازبك بایون ؛کردن عصا-قودت داده ۰ چشمهای خماروقد اننه ّ در اژوددشین هتکام شر و م هر جمله اژصدای مخصوص والامبه 0۱ (سکر الف) استفاوء کر دمو فأدسی دابا معطوطی اژانکلسی وف صحرت. مبکتند»! ایشان وداک ۱ راك|ندرولی ضر کت نموده وا بر ای خود کس. شخصیث میتبایث اینجاست که ابن‌سیتما پئویس ب مجاای مر بوراغلب درحالیکه ۳۵ راخارتر از ۲ نج ه که هس تگروه واژرا تظیر جیم جتکل» خانبپا سئوال میکنه : اوه: بخشید, شمامند | نی‌شناسید » ۱4۶ ۰ اون ور دبک کل شنز ۶ ۱ 5 من ورروزامه.. کارسیامانی میکنم ! توب , حالدچه باب کرد ‌ + ویر . نمی کریم عبا بای 8 ان مت بشبری مططالب 5 4