Cinema Star (May 1954)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

و وو اه برابر بل ی که برای" وی ییون حاتماخلی وله غی تفروی یراج تا سه برابراضافه کنید. وخیلی خ ت یظر گرفته ایم برای معارج‌وی کاقی نبودء فد ۹ زیی از خاعراودء اصلن ار حبیحی یست ند ی بن بازه‌خر کته .> ۳۳ و بت ۳ تروق وارد سون شت ذاعته!اند سا مر بوط تست او جکارمیکد گرا وش دد پن او درادد فکار میلخ نب یف رگذاد ید > بدا مدیم پقینها ی کرفه دلبان بهم‌فشرده چند. لحظ‌ای پدر دق لاب دیکردا باید بشما بکويم . شاعق ۱ مرو اد بدرا شون تلع من ازاله یک بت مدید .یم عتی از اموالیس تکه شا هنوز قانو نا مالک آن ین لو ده" ۳ ۳۹ ۳ باید عبر کنید تا مالك و صاص قانونی که عاید پیردازد ای وریافت حواله ها بحساب خانم اعرات شوید .> نی دارد . سه‌ماه دیگر هم بزودیسیری خواهنتد. کته کردت ته که نرد داشل عسی تیکند. » وژبادهم اژاین‌بات مطمتن باشبد > لسن دو بپلوی, وی بهنکام ادای این‌جمفه مرا بشدت کین خت و ازجا ندر برد ومقصودتان اذاين حرفها چست * فکر کید و گر دن درا مداد و بقروشد ۲ > پتر تعیدیم بلافاصله جوایی نداد. آندکی باسیلهایش بای ریس کفت؟ه قبلیپ » از چندی یش چیزهای تاژه‌ای در باو» نش دخترعموی شا راشل شنیده‌ام یکی دو بار باننی‌چنه ازروستان بی اخود که اهلسآفرت وسیر و کشت هتند داجم بعاتم اشلی ست‌شد و آ نها داجم بگاشته وی و شوهر اولش کت سانکالتی نها یکردن که زیاد مطبوع وخوعایند تبود . هین‌ووستان بن وفتی شتبدند آقای آمروز پا داشل ازدواح گرده است ۳ یه آفای آمبروژ واموال واملاکش نگر ان‌شه ند ولی‌ظاهر! ناتک راشل بتواعساماملاتو امو ال ۲مبروژد! تیاه ند آمیروف اند باوقت. . » تصيدیم یاو اعتر اش کروم که چرا باید ت. با ددهر حال‌من کاری بگذشته‌ها ندارم. ۲ نچه دادد اینشکه آن‌گرون بند مرواریدباید هرچه ودتی مسر دشود.» تم هیچگاه روی آنراندارم جواهری وا که ماشل دادهام اذاو پس بکیرم .. پدرتسیدیم پاخو نوی ۰ نار زاخواهدکرد . ازسعتان وی بیاز تاراحت 97 کرد کش هرچهژودتی مبر وظرشی وا از ات چنان م رکرم بعت و مار بوی نویه متکر مک آ نوا امشب سن‌داز حاوا عنم تم سر ستر چانش ع رگردا نبه وورگرهم دا ین اوه حتی تکتیدم دار تصیدیم دستبالی ااحیب و آودد و گردن‌نند ده کال دقث در آن‌ید و آنگا هکفت وخوب ۱ الا اید دیگر وق (ست کتیم زیقیرامی آمشب‌تما بساو عنشگرم سباد خوش بکترم من هيچ‌جوايی موی نمعاوم وعنط لویز + تا برویک کال که عدقه کردم وفتی اطاق یذیراعی + ذکشتم داضل دا دیدم که کثار حخادی ابستاده است. کردتش هر بات بودو چا گرون‌ینه بر وی [نسیاز خالی صسوو وهی حالت دزم و . کرتته مرادید.با کال لطف. و عهرتاتی سویم مد وصودتمر! نوااش کرد. وختی ار کفتم چشدر دلم میخواست او آ نگردن‌ندر! بر ای هصبته بکر اطف وعهر اسحصا مدواره ابام عبه با دتش عی بست ۰ از ۰ باتیم تشکر کرد ولی النه منوجه آنته که فرضم ال 7 1 ان چه بود. اوعنوز بنی آن کر می‌سرده پود و سیدانست دور ۳ خاتو ادمسا وسم بر آن‌باری ور که ز تان‌وقتی عروس‌مندند کردن مه / کر دن‌می ستد هر حال ود ۲ نشب دیگر چیزی‌نگفنم. دم جیسب خوو نتخیر چ طلاتی اعضاتی داشلر اس مبکروم و و تحال بووم که آنیز نحر ملق بسن یود وهیچمکس نیتوانست آنراازمی کیرد ایام عید. میلاد حسیتح خوبی وخوشی ب رگرارتد . من‌وراشق پاتقاان بکدیگر از تام دوستان وعسابگانن. وستاجر ی بافد,د کر 3 داشل او آن‌بس پیوسته مبکوشید کار ی کند. تانضاطرء همع بمب ۳ دا قراموش کم ولی این کر میسر تیود و عواة تاخواه پین‌موزو ‏ ۰ یمد جصيديم سردی و کتورتي بجاو عسبود . »تا خا‌موضوع. .‏ . گرهت‌تد پلکه خاطر اسکه پدو تصبدیم متقد بود «اعیژتی‌صبوق ۱ ود اخرییست او و۲ س رتش سیکروم درا اوحق نیمادپیتین‌ضتاوتی ‏ . گ/ اوقم می تا خر ج3بادی حاشن و از اساط تلو نتر یقاب فتدکی زیاد پای‌بنه. موم ولیا(آن بس نیم کزنتم بتوه توو ‏ خر حکم واژهجکوت نضاونی‌هم نهر شم . عارت سسکول‌مدتهابون «.. تصیر تمه بود. اولین قعمد اوّرراه بر ا تکفی, صارتسو ضکزین: سقفها + ری آمیزی اطاقها وخربدازی مواناه جدبهبرواشتم ۰ وقتی اد عیاوری مه پدر تمبیدیم موتم برداخت صورت یریتان خاطر و بر آشفته سی‌شود خیلی وق بکرم و خر متام از آن‌بس بپانه ابتکه‌سرم تائی عتقولست و ِ وت تصیر است ازپذیراعی حفتکی روزهای یکشنبه سفرت وا اطرف راشلهم ازموسان و آشتایان عذرحواهی_ کردم که بدیداوشان خرود وبدیی تر یب می‌وراشل تأمدتی دز وی ( از کسی دیدن میکر دیم و کسی‌دا می بقبرفتیم. دوابط من دوژی رو ژگرستر وصیی‌تر میشه . او ,سرا طودی ۲