Cinema Star (June 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

13 9 ۲ ۴ات ای ت قء ازآمدنراشل چه وخودتر! چه‌میگوتی! بادت دفته‌است ق ازآمدن‌داشل چ ۲ عداوت و کینه‌ای نبت بوی‌دددل‌داشتی. آن احساس داقمی توبودو ددآن موقع فضاوتت نیت بابن‌زن صحیح بود» ولو ئیز . داستش را بخواهی دیکر خوش ندارم حرف های ترا بشتوم . بهتراست قبل اژایتکه صحبتهای مابجاهای غیر ووستانه و خشونت آمیزی برسد اذهم جدا شریم> ۷ ۳ ِ ۰ 1 «پس اودا تااین حد دوست دادی که حاضر ستی بك نمه‌هم ۰ برضد او بشنوی۱» 3 چوایش داندادم ودویمد! مر گرداندم , لوئیز باد؛دیگر برسید #خیلی خوب ,]آنچه شنبدی فراموش کن , حالا بکو.ببينم بر ای آینده چه‌تصیمی دادی۱» 1 «یکباداژاو درغواست ازدواج کردم , بازهم درضواست خواهم کرد واینکاددا مرتباً تکر ادمیکنم نامه تتیجه برسدم «اولین بادی؟۰ ازاودد خواست کردی چه‌موام بود!> ۰ «میح دوزتولدم» .۳ «دی چه جوابی داد ۸ 2 «دادتش دابخواهی من طورشمنی آزاو درخواست ازدداج ۳ نردم دطر زیر خوردش راحدل بر قبول‌تقاضایم نمودم درح لیکه اشتباء 3 " گرده بودم داوجواب مثیت نداده بود» ۳ <آبا درآ دوقم وی سند وا گذادی املاك‌را خوانده‌بودب 3 دنه سند رابمداً خواند. چند ساعت بعد اذآن موقم که ازاو ددخواست ازدواج کردم» «بی ازخواندن آن نیز بلافاصله بدیدار پدرم آمدم 3 « کاملا متوجه مضدون سند نشده ,ود , ازاینجهت بدیدار پدرت ۳ آمد تزا توضیح‌تی بخواه ۹ «ولی دقتی اذیش پدرم باذمیکشت کاملا متوجه مضون سند شده بو , خوب یادم مباایدکه موق خدالحانظی پدرم بارکنت وماده مربوط بازدداح مجدد برای شما اندکی اشکال دادد:ذیر اددصورتی که بخواهید مالك املاك و اموال باشید باید. تا آخر عب‌یو بمانید ای ند ».وغل دمجوا کت وا من ك بدست |شضاس یگان اگرر اشل بامن اژدو ا گنه دیکر از لحاظ او اشکالی او کباگان مالك کلبه دادائی خواهد بود» موروئی بود چون نمیغو اسنم املا تغر اهر زقیلیپ ۳۱ راو نا ۶ ۳ -وازررو تردد . واژاو لب 9 ِ ت *ه د اشل‌حاضر قبول ] میفود واین چیز د اشل‌حاضر بقبول آن ز کند کلبه |ملاك و اموال باردبگر بتو بر میگ ست آوفگر ] اس رانکرده بودی»* ۳ 2 ودر آ تصورت هم‌هیچگو نه فر فی امیکند ژ , ادی متوا داز هست و تست من هر قدز بغو اهداستفاده کند . مسلم) اد بخامار ور قیه درسنه , ازازدداع امن خوددادی تذو اهد کرو آبائو فرراز) تصورمیکلی ۱ وسکتت نز نمی یاهد ولی طمنا معوجه باس ۱۳ در اشل همسر توشود دیکر نمیتو اند بولی اذاین کشود,خادح حول ویاهر و قت دلش خواست اینجادا ترك کند ودو باده بابتالیا بر حاله بش اذاین دیگرمژ احمت نمیشوم . فقط این دا بدا که مر خیر و خوبی توچیزی نمبغواهم ,اژاشکه بسغنان خودرا ر نجاز معذرت میغواهم خواهش میکلم اندکی دد باره آنچه کفتم یندش چشم و کوشت دابا زکنی» لو یز یس از کفتن این سغنان اذس خداحافغی کزد ورفت ,. دد-الیکه تهدلم حس میکردم آنچه میکفت ژباد هم بیجانبود وری واقعاً تمد خیرخواهی مراداشت. 1 وقتی بخانه باز کشتم ووادد. اطاق نهارخوری شدم‌دیدم.مشفول چیدن سفره است و برای سه نفردوی میز بشقاب گذاشته| با تمچب آزاو پر سیدم و آب مهعان‌داديم» 0 «بلی ۱" میس پاسکو ایدج رهده‌است ءامروزصبح مد دفتن شما , خانم بل آقای‌پاسکو دفتند ودر با گشت یکی ازد اودا بهمراء آوردند اژقرار معلوم وی میغواهدوراینجا پباند پاکمال تعجباز اد پرسیدم میس پاسکو قراد است ای اند ؟ > 9 « پلی‌آقا » میس‌مری پا . كِ است بهمراه خانم باینجا آمده‌است واذصبح‌ناحالاه‌شنول آماده اطاق صورتی دنك برای افامت‌اد بوده‌ایم » بلافاصله بطبقه پاله رذنم , دراطاق + اذر اشل دوی میز کناد تعتغواپ فراددادد. 7 بعداز شام بعداژ شا مواظب باش دست اذپا خطا تکنی. نیتوا نستم باور کنم را بادعوت » 0۳ ی اش کین شزوس 1 بعارمزتری ۳ ۳ ن آتخی میسوزو و | ً