Cinema Star (July 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

تست اک ۱۳ ۳ ۰ را __خوانندگان عزیز بر ای تیم این صفحه احتیاح پیکاری شا دادیم : جتانچه وو بداو جالبی که مر بوط بکارفیلم وسبا باشد بتاطر دازیدبرای ما . ماتیز بدو تفر از 2 1 ح 1 1 ً ادسال دارید تابتام خووتان وداین صفحه ددح گر ود کناتکه مطاب ارسالیعان بپتر ازدیکران تشعیس داده شود دو جابزه شش ماخه اشتر اك مجله تقدیم میکنیم سّناازعموم هنر مند ان نو بسند کان‌و مد بر ان‌سینما تقاضا داريم که بافرستادن خاطرء‌ای ازددیای بکران‌خاطرات خود فف تنظییم کننده: کیو مرث‌دیانی وج وه وب مه وه ۵ ب ۳1 ۳ ۰ 7 2 ۰ وم ۳ جو اد ند آن‌شکن 7 روژی درشیافتی که اغلب نریشگان حضور داشتند بین (مارلون‌بر اندو) و (جیزدین) ۳5 ققید کفتگو تی در گرفت . هبه " میداتم که (مادلون‌بر اندو) از وجود دقب سرسختی چون (جیمزدین) دل‌خوشی نداشت . پس دداین‌محقل تصیم گرفت بپر تحوی شده( جیمزدین ۷ را مقتّعح کند.|زاینر و گفت« آقای جییزدین۰۰؟> با آن پدری که دادی این‌همه ژست‌وافاده بشما تما ید * بمن‌نگاه کن که‌باد اشتن چثان پدر روتمندی هیجگونه 1 تکیری ندارم»(جمزدین) جو اب داد «مثلا بدرت چی‌چی داره > (مار لون)ادامه‌داد «هیج۰ 31 فقط یکطوبله دارد که اگر کافتازاینطرفی آمت‌طری دیگ رکندگوسالهای میزاید که مودان گوساله یز یکدفبه‌تولید فطامی کند ٩‏ > «جمزدین > هم هش از این مدطل نکرده ّ فت ۶ این‌درست؛ اماندر من " باوجودتلت نروت, چویی‌دارد کههتگام ابر بودن هوابوسیله اهر برا کنده میکند» ۰ 1 1 در تتطیم این صفحه بانا هتکازی کنند _ ۱ ارم «باشتر ا(2» هنر ند بین ) اعللیی 1 کرو ذ که مچسان یکی ازمدرر ان سینماها بودممستخدم آمد و کفت « آقاتکتفر که خودش‌دا منقد میداند با شما کار داد + دوستم جواب‌داد و بکویئید داغل‌خود». هنوز چند دقبقه‌ای نگذشته بودکه جواتی تقرببا آراسته واردشد و خودش دا ماقد روزناعه‌ای معر فی کرد واضافه شود که میخواهد فبلم تماشا کند . دوشتم زنگی زد و بستتخدم کفت که ایشان‌د! به‌لز راهنماعی کند. پساژ دفتن وی قای مدیر کقت تا بحال هه هنقدبن‌رادیده بودم جز این بکیم؛اصلا بارو بلد نبود حرف بر ه.تکله خودش‌رو جا زده‌باشم؟) چندی باید ک این موضوع اژیادمان دفت دفیلم تمام‌شده بود که دو بارء در اطاي مدیر بصدا در آمد و آقای منقد و اردشد: ببختید[قا» بك‌عکس بشتر اف» بینده لطف کنبد. دو-تم فکری کرد و کفت؛ تراك که چه باشد ؛ متفدجواب‌داد: چطور قاشما آرتیست فیلمتان دا نی‌شناسد , آقا زبشتر اك4 دیگه: آر تیست فیلم .۱ آقای مدیر دو باره‌تشکر فرو دفته وسیس درحالیکه ۲ قای‌منقددا باادب اذاطاقو سنا بیر ون میکرر بسن کفت « فهمیدی منظووش از و بشتراك » چیست » 4 کفتم نه : کفت ودرا ول فیلم که خوانده «باتراك» خیال "رده‌باشتراك > اسم تست فیلسپاست...:» | بوالتاسم کاظامی «پروانه» خاطره یی گو ید دردفتر مجاه نشته بودیم که زپروانه4 ضمعترین جنس مجله آزدرو اردشد . مخلس که بر ای بر کر دن‌صفحه «خاطرهها» در تنگی قاقیه کیر کردم پودم ۰ بلا فاضله یقه ایشان‌د۱ چسیدم که زودباش يك خاطره از عالم مایت بکو(: (بشاتااهم مشل کی که معط جر پیشآهدی باشد بلاقاصله کفت «یکی ازددستان بند هکه تاژه مشول شده‌بود میخواست بهروسیله که‌شد,‌ورته معافی اژخدمت دا دریافت‌اده بسازشکرزیا بالدخره / تصیم کرف تکه خوددا بر یضی چشم والووباینی برد ۲ پیش دکتر دل‌خودرا طلوری خور اذی کرد که دیحتم نمود دوستمن‌داست میگوید: و ترديك یی است ‏ متادن‌هین ایام شبی باچنات دوستان ءشنول تماشای فیلم بودیم که تاگاه دوست آهسته بسن کفت: ای‌دای» ویری: بسینمار ملد 542 سم ۳ 3 برحق( خاطر *ای‌نرز) اداث»شهر ستان ناه ر ازدکه را ف ‏ یار ی 2 یا وی ۱ تهر ان. بادی چه‌ددد سرتان ۳ 1 دوزی یك‌فیلم < اطا پا مأشا دلی‌پساز وده ق دیگری راستی عجب حرفهائی دداطاق‌دیگری نبیخو :3 گری ا: 7 و ستر احتکنی+». یز آید... ک 1 ۳۷ 7