Cinema Star (August 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

7 ۰ اُِ 5 1 ی #ت ۲۹ ی ۵ ۱ و ۱ 1 . ۶ گفت: بعقیده‌من بهتر ین کتابی که ۳ 5 ی پایش‌را روی‌بات نبا نداخته ؟ ستعه 2: 9 7 ظمیم کننده: کیو مر شذبالی رف 7 ارس و سمل ان جوانند کان عزیز خو ل) متاشده لشده که حصی ار #قطا اس آزسا لی سم هبان واستانياهت که طورروزمره کم و یش بکوش می‌خورد لذا بان وسله ازشما تقاضا داز يم که در فرستادن مطالت سعی شوواضاطر ه حالی ثهبه گر دد صر ب‌حا نا :تاه می کلم که هر لك ازمعنالی که اقتباس از نوشته های محلات باشد چاپ نخواهيم نمود بوم موی ون یر 6 اه واب ح اب اد 4 و دفتر حه حك! گفتگو از الز امارتتلی هنر مند کشت بستمای اتالا که در فبلم «دو تاتلا»ژ بارتشان کردیم هر سدندزشا که‌ذررفتن بگر دش سلیقه سیار خویی دارید ازچه «الز ا»س ازفکر کوتاهی که ب4 بر لبی‌رفتم » تاچندی خوش بگذر انم‌هوس فر اگرفتن مور يك نیز بسرم‌رد «مورارت» کردم‌و لی‌وقتی میزدم نوانی تگوش هیر سید که نزن » ترا بحدا میتواند درتمامد نباشمارا تقاط نزن و منهم‌دیگر 0 خوی زاهبری کنددفتر چه«جك»> گاری کوبر شماست ؛ روا ی زک خی تسود ی بر تب -ر هد که ۹ بکبار د گر : نو ! «موزارت»نود! شی درسینما : این در ۹ ۱ ابوانفاسی‌یابی_ ین‌بسر ودختری که البته باهم بچه‌فیل ! میا آمده بودند روی داد . رودی و« سول »وبه پسر بدختر : امطلاح صوام لاغره در کوبه تیزم میتونی‌خوب پروورو قطادي 4 چند زن عامله جلیس بودند نشته بود . یکی ازذ نهااز تب 1 دیگری پرسید که طفل‌شا بسر است ۳ بادختر وی جواب داد انشااید که س بادپنکه اذیتت نیکنه؟ پسراست . دیگری‌میگفت من‌دختر سب دوست دادم مال من دختر است بمردی که آنظرف نشسته همینطود از یکدیگر میبر سید ند تا یکی از آنها دستی بسروی شکم «لودل» گ‌ذازده و یفت جراب دلودل» ما ب‌پس ترا بغدا بیاجاتو ۳ لورل ل‌شما چی‌جبه «لودل» نزدیا بووسخت ان موی کن که تا این بلاها غار | ندم و کفت مال من بچه نله ز_ ۳ ۳ ده ی + تاه : ۳ و ره ۱ ین ون 4 الق 0 4 ۹" ۱ ی ی ۷ . ۱ ۳۹9 "ی بت ۳۳ ‌ِ ۳۲۲ ان ۳ ۳۲ ۱۳۳ ‌ ۰ 1 نس از و ت بر ت لنکستر ووتی و شر وع نواختن اهنگهای 9 اپندو نف میلو را فا ار بان ۱ کب دود هروه ۱ ۱ ۳ ۲ هنر ۱ ی ود ج ای 4 ۱ بر اي صفعده حاظ مها ۱ نز سم 1 ۱ با ردام ۱ ٍ ۳ ۹ | ۲ ‌ | 1 41 كِصِ# بر شفته »و عون فر ار سا ۱ ۳ ۱ فر او ان بل جهفر ووز و ال‌خد ۱ ۱ 1 ۱ یت ۳ ۰ ا ۹ تک , ۲ ى لفتند رفته سر ون اد لی اه ۳ ردنر ٩‏ نی ۲ 0 ِ مس ۱ 1 ۳ , اب ۳ 1 ۱ ار صای د بکر انحام دادم نا دم #4 ۱ ی ۳ ۲ ۱ له ] / ۱ هثر هند ان[ !) مر ددم ب و بجبا ؟۱ مب چد و" ون ۲ ۲ ۴ یر / ‌ أ ً ۰ ۳ ی مد ۰ نا ۱ م وی ۷70 : ‌ ۰ ‌ ۱ ۱ ۳ ۳ اسف ۱ ۱ وت یاب مسبیج 20 فده بو ومسرن ۶۱ ات ۱« ۸ ۳ ۱ آ" و تج ون : ۲ اس ِ۱ ی ۳ بارهم لر افحتت با 4 کفثم نا #8 ۱ / ۲ ۳ ِ َِِ ۳ ۱ اق نو ا کرد آ مد تامراهرت با ز وه و ز بم ۳۲ 5 ۳ ساذهم کنر ثست ! کفرم در آمده نود از ض ۳ 2 سب زو ۱ کاثه باژهم ب> ی ازر فقا گفت شمسن ند ۳ ۲ مر 1۲ دیق پیش بجعطروع را با ی ۱ فکر ؛کند تیسیله دبکه من حجه 4 کشبدم . آلقصه سفن ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ حون د بد.م نباهد بلند شدم ر فئم مر ۱ ۱ دمغ وعصبانی بودم » اما جندر فقه بعد گفتم عیبی 0 فر دا همه‌ز و زرا هبر وم کاثه می نشیم تا سا ید اماآنروز )4 اصللا مر ی ند . روزچپارم بیس زود دون تاشتائی ۱ آزغانه سخانه اش رفتم‌اما با کمال و دتم م۱ خانه سعت . دود|زسرم بلزدشد که آخه با باصیع باین زودی بکجا رنته کنتند. وایٌماهم نمیدا نیم ماج | نهاشته است: روی کارنم نوخنم و جعفری عزیز نک ۱ دبگه خسته‌شدم؛ سه‌چپاد بار آمدم نبودی از خبرخاطرء گذشتم» و سب مسر عصب بر ای‌ صرق ناشتائی خودمرا سنزل . رساندم ازدر که د نتم تو * تو کر همان کفت: شخصی بنام ‏ جمفری جند دقبقه بیش آهد صراغتان وچون نبودیداین ‏ کارت‌راداد . قوشته بود دخاطر هچی عز بز ؛ این هفته . ازخر خاطره‌بگذر و روذ ادل هفته دیگر با خواه | داد! »این باد ازشدت خشم گر یه ام گر فته بود درحالیک ‏ میکفتم نه جونتو دیگه نیام سر اشت! 3 ردش با ۳ باین مافرت 99 این‌داستان‌د! بیر نس‌علی‌خان علی خانبر ای گردش‌وه درزمانی که شوهر < دیتاهیودت. دفبقش هیپرسد : هی و ۳ پوذ نمیت میدهنده , ۱ 1 بکروز بر نس‌قلی خان در بك مسا بقه اسب‌دوانی بایکی اذدوسثان بر خو زد میکند . دوستش با تعجی وید بس وج یر یر 0ب ره ب 2 و و و و و و ۵ ۵ ۵ ۱