We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
و ابرم هفته هم بز
هتر بشهسینما و ر ثاأئل
رات یسول درمجم هت متدان کافه کذاتی عسلی ملاقا ت کر دمو جند چم ساعت باهم صستو کفتگو برداختیم و 1 ۳ علیغات باآن صدای کرم و
که اغل روزها دردادیو
< لنشیتش
وقست کفتتیها» باشها درد ویسن 5 و 9 تآثر تپر ان بگوش مبرسد میکفت
که .سهسال تماماست مر تبدودوی
د باخوب داهی
سور تا فرهستم ع است که باید بیمود کرچه درحالحاضر آتر میلکتماقوس نزو لیطی نموده واژهفتهشت سال بیش بائین سر
آمده, ممپذا میتوان امیدواز سود
کهاین وضم ادامه تخو اهد داشتو
بازحفره در آبه نزديك تکامسل
تآتروسیتمای ما نموداد خواهد کشت. تابش ثسبت با یندههنرهای
ننایشیما باخوشبینی ژایدالوصفی
نادمیکرد واظهادبداشت که من بتوانم این مزژ دهد امه علاقمندان
ییا و تآترددایران بدهم .
علیتابش «رسال ۱۳۷۲۷ با
ظپوردد یس ممروف «آدشین
عالزهن» کارواقعی هنر بیشکیخود را [غاژ نبودودد [ نجا تفش «عسکر»
کهدل اول آن بودیغو ی ایفا کرد وایرتهای آنرا باصدای گرم و
رسایشخواید مورد توجه قراد
کرفت وهبین توجهمردم بو د که او
رای آن داشت تاهمچتان بکارهتری خوداداعه دهد
اذآنیسبلاا قطاع درتاتر
های با یتشت هنر پیشگی کسرد ودر
هیهای یشاری ش کت جست .
خیلمپاتیکه تا کنون باق نوده عبادتنداز بر بچهر» :< کناهکا» «مشدیعباد» «بسوی بحر بن» ودو فیلمدیگر که هنوژ بلمایش درتيامده «مادمو ازلخاله »و نرد بانثر قی>
قایش یز اژجمله: هتر ینشکند! پیست گهاین ررزها خیلی سرش شلوغ گنه فا لیتهای زبادی دارد متلا
یت نویر
و رو رو م۳۵ ۱ خسرو برویز که ُ +غل ی ووزها بامو ردو فیلسشدسید کو مسکندوشمهاً ورتاتر بازی دازد و
بالاخر ه روزی دو تو تهم بر نامه
طُ
۲ هایمختلف راد بسوتهر ان
تمابغاتمدااداده
۱ با یها» و2۷
ر «قای علی ممتقد ند که اش ]دم بدشانسی استچون در تمطیلات دوهفته اخبر که |کثره
کشت ومافر تهبایهنر مندا نه اشتافته
ترمندآن به
طنلك علی خان دچادمرش
بودئد لمنتی نفلو آنزا توامبا دیفتری سختی شده وازس فرت بکناردریا و جرخ رای دختر کپای شناود محر وم کشته بود!
علیخان میکفت فعلا یکهو تنبا درز ندکی برمیبرم و اذاین تنهالی لذتخاس میبرمعشق منننها بمن است همینسن بمئز له موق
منت چون [ ثر | دوست دادم و از
دلو جان می برستمش وفتی در آغرش آن سرمیبرم آرامش رو دز خوداحساسمبکنم . کر چهدرز ند کی هرجوانی اصوله ماجرائیهستاما دزردوره زندکی من کمتر چنون ماچراهاین ۱ بوقوع پیوسته چون هیاتطور که گفتم هرش دردامان براحساس عشقخود ۰.۰۰ وروی این اصل به (چیزهای) دیک رکمتر نو جه کردهام . اینسن تآترزندکی منست وتلها[ نست که میتواند مرا سیر اب وعطشمدا فرو نشاند , ازماجر اهای شیر ینی که اخیر | بر ایتایش دخداده و بر ابمتعر بف کرد این است که چندی بیش در استودبو عصرطلانی هنکام ی که مشفول فیلمبردادی قسمتی ازصحنههایفیلم «مادمواذلخاله» بودند پك خبر نگار آمر یکالی چهت باژدید باستودیوی نامیرده میا بد . آقای امیتی مدیرداخلی استودیوقبل از هرچپز سمرفی هنر پیشکانمیپر دازد ۴
بو ز ۳ ستو ول و بله 1 علی 2 ۹ ۹ ۳ وچ مد ق ه متو جه اشتباه (لبی) مر د جارح شده بود بلافاصله مبدو رج3 ِ و ام( > کشرده) و دزابتحاه.» پم ت ِ خنده را سر داده و خر ند و فقسته آمر یکائی «حقیفت مطل بی» ابشار فیلم هاش خاط چندان خوشی نداشت و مبلفت هر کدام خاطر ءهایو حشتنا کید و با مثلا در یلم یهن بر ست و 6 لك « و
حرین نزديك بود زیر تا
وبادر فبلم
مشدیعباد چیزینما نده
عد ]خان تابش؟!