Cinema Star (October 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

و عده‌ای از -٩‏ دد بحبو بهٌ چنك ژادعین دااتش زدند وفشطرت شده بود دشنان مزارع دهامیش ل‌ تلر» اذاین موضوع سخت اراحت گذاهامد ۲ بغرابی‌میگذاشت وهامیش‌وومانتی» سمی واشتند اذخطرحتمی آن‌جلو کیری تمابند . باتلرعقیده داشت با ژنافی که بدست؛متحدین بی‌احتر امی‌می کنند بایستی‌مردا نه‌مبارژه کرد! فرستاد . دختر ك ن نواخت وسر باژاورا تنك‌تردر آغوش اغ مانتی ردان حودزا سر بهین جبت مه تن ازسر حیلی بکوش یکی اذمتجا فت ! دد | نحال داتان‌سیرن» اورا دید اتان عاشق مانتی شده بود ومیل داشت بااوازدواج کند درالورئوم بقوربت خوددا به‌هامیش دساند اوسخت سبر ده و 7 تصیم کر فته بود شدیداتسوبه‌ح اب 1 به دائودئو کفت باداش اینکه خیلی‌وقت پیش»۲ نرمانی که بچه‌ای یش تبوده » وازمركت تطعی نجاتش داده است‌چنبن است؟ سبت باد با+ییکینه دردا کند . هامیش داتودت و کناه هامیش را بشید و بفکردهالی‌اش افتاد.دانود تو دستبندی بدستهای هامیش زده و لی کلید داخل قفل ۲ نرامخفیانه یکبار چرخانید .. هامیش توانست‌دستهای خودداباذ کرده وفراراختبار کند. رت و وی رن بر ۱۳۹۰۰ ۳۳۹۰۰۰ ۸ داتان» » مانتی راباخود بیك جشن نظامی [وزر رر همانجا بودکه «ست‌بارتون» اودا دید . مانتی حس میکروهنوژ مرن ِ دوست‌دادد و ست تیزمیدانت نی توا ند گذشته دا اسان نرابر3] ناید. درآ خرشب ۰ ست بی بر د که ماتتی باهامیش ددابعی داشتو چندی ممشوقه‌اش بوده است... مانتی بخانه قبلی هامیش رفت تاوز آنجا «رائورئوی دا بیدا کند . سرباذان سیاء بوست‌به دالورئوخر داد ند که هامیش بو ند درخا نه‌اش‌واقم دد«بل‌هلن» باعده‌ایازرشنان همکاری عی کند و ۰ ددتادیکی » طبق قرادقبلی کابیتن وکاناوان» باقایفی بکنار ساحل آمد . ه میش بآدامی ازبشت بوته‌هاکذشت وشایق نزديك شد . دبری تگذشت که دا ئور توومانتی نیز باو بیوسنند.ماننی ش که برویش کشوده بود » دوید ... هامیش ازدالودئو که نجانش داده بود . تشک ر کرد و باتفاقا مانتی بطرق کشتی مافر بری دوان شدند.. آنها دیگر از ناداحتبهای دودان جنك بکلی آذاد شده بودثل بایان