Cinema Star (October 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

توباتلفن سر گرمبودی؟استفاده کردم و اکنون با طبقه بندی هرتبی که کردهام برات میگم‌تا کنوننچنهمرددرز ند کی کوتاهم دیدهام ,کرش ین اول:ععلم جبر مدرسه‌ام که موهای قرمزی داشت. دوم:يك پسر خیلی خوب و مبربان که | کنون‌جزوهیتتی درافربقا| نجام وظیفه می کنه. سوم : معلم ی که حوادي بادم مبداد. از شاره چپارم تانيم کسانی بودند که در شمن یث مافرت با ابشان پرخودد کردم.دهم : تاجری از اهالی‌برو کل بازدهم:شوفر این تاجر ۳ تلی۰ نواد مر تب صیچرخد و عدای آر بان‌تنده‌شد که بدون اند کیمسکت‌میکنت: نام افرادی وابا ذ گر شفلشان بیان میکرد مربه اولی که فرانك بنواز کوش‌داد موضو خ بنظ ‏ ش‌شیلی چدیامه ولی دقتی پرای پار سوم نواد را ازنو تکرارکرد مطالب آدیان اهیتش یشتر یرت یط ملاه لقیید ج ‌ نشسته و باین‌حر فها گوش‌میدهد لشس تاد شد که‌بای‌دست‌گاه‌ضطصوت نشست ومر نب نواررا از نو بکار |نداختو بگفته‌های آریان گوش داد اوخودش نمیدا نست‌جر اچنین مي کند.شاید دردلش سرود دم شده‌ای‌بود . یکروز آقای <« جاور »> بدخترش گفت : -آدیان ! راستش‌ده نگو "ود ین سه‌هفته آخبر خیلی نست بگذشته فرق کرده‌ای‌ازجمله‌در این ست‌د بکروز هنده باز سرت روشته‌ای و اون کلی رو که تویخ‌چال قایم کرده ای زیب چین وشکنش ساخته ای . کت خزدو پوشیده‌ای و ازهه پتر اينکه دروضعیت شکمت تفییر انی حاسل‌شده ۱ آدیان‌درحا لبکه چشمپایش از نمچب گرد شده بودگذه 5 شکممن :۱ سبله . چرا دستباچه‌شدی؛ من‌هرچه باشه دوتا بیرهن یش اژنو پاره کرده!م اخبر | وقنی 7 سری. باطاقت میز نم خیلی موضوع جالب وه جالب توجه تر از هه ایئه که بدونم ادن مرد کیه که تورو اینطور گرفتاد خودش کرده آد یان‌شانه هایش‌دا کان داد و گفت: _شاید میشل بأشه ٩‏ سمنکه باودنمی کنم اکه بل ادج راستت نگاه کنی 1 تاول کوچکی‌میبینی واین‌نشون میده که توخودت جصه سازت‌را حمل کرده‌ای و بکلای پا چای دبگه‌ای پرده‌ای . همین‌مو قمز تك‌در بصدا درآمد و آریان که مایل بود نحوی‌خودش‌دا ازاين گفتگوی بی‌حاصل خلاس کند. گفت: -با باجان؛ یکی‌دومیز نه . دلی آقای «چاوز» دثبال کلام قبلیش دا گرفت و ادامه داد : گاری کوپر ... قر )نك فالاناگان اودری هیپبورن ... آریان موریی شوالیه ... کلودچاوز تهیه کننده و کار گر دان : بیلی و ابلدر داستان از : کلود آنت ۳ / من برای نو و دبلیس ه نسم ۰ منازتو -رمهانی می‌برسم که هرپنزی حق‌داره ازدخترش بپرسه -جقدرخوبه که یکی از پا بره ودرو واز کنه. بااین‌جمله ریان‌بدرش‌را ترك کرد و دفت که سرش را برای بار هیجدهم با شاپو شتو بدهد ۱ وتتیکه آقای چاوژ در را باز کرد . آقای فرانك را در آستانه دید که مننظرابتاده. فرانك بالحنی مودبانه گت : آقا ؛ خیلی خیلی عذر میخوام که ابنطور سرژده‌وارد اطان‌شما میشم؛البنهبزر گوازکه شما بیش از این‌چیزهاست + -خواهش‌میکنم بفرما لین -]باشما مرا میشناسید ۱ | ین‌چه سئو الب ؟ درو مثل این‌میمو نه که آدم از يكه هنرجوی نفأشی پبرسه که :9 شباییکاسورا میشناسی ؟ فرانك کفت : -خب حالا کازی با پنجر نبا نداریم . من برام مشگلي بش آمده و میخوام که بکفر یه واين مسئل‌روحل‌بکنه! تا مساله ازچه‌فبیل با _موضوع اینه که دخترک سرراه‌من سب شده که دیوو !۶ کرده. اصلاحال و حو |س‌خودهد. 4و مج ی وی سیم یمهم موجه وم جوا دیکه موی ۱ من