We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۳
ور سر لش
حتباط ءسر ام آهد. بر سیدم جعار ار د با
ومیی کت آعباق
وازسی تیتوانست خالردا بسرای لاش هیر کند» تصف شب کهو قت ملاقات. تست راستی ۲ةای ور بآزد» هم کوبا خیلی عصراتی بود ومیخواست تما باشما صبحت کند . فردااودا میستم ۰ خنا آقایایرو ينك ۰۱ بان همتلفن کرد واصراد عجبی داشت یاشنا حرف بز ند. کفتم غردا ۰ فردا!:همهشان باشند قر د! . گوشی داذمبن گذاشتم و بخیابان دفتم . سواريك تأکی شدم وبوی آپارتمان همانسکر حرکت گردم ,درهر کوشه اژخبا بان های زیبای بارك که تاکسیمی از آندد میشد. عشان در آغوش هم فرودفته بودند و بکنادی لده بودند. ختکی لك پشنانم رابه بائینداتد و بهم گذاشت . هنوز تصوپر آنما داددعالم خبالمبدیدم اماهمهشان استیو دای وسوژان هأنسکر شده بودند. بر | نندهدستور دادم که ازبادك برود برون واز خیابان شادهپنج بقیهداءد۱ طی 7 امشب دیکر آ نجهرا؛ بدا نجام یداوم اتجام دادهبودم ودلماذاین باپت قرسبود . اسنیوراطودیاز سرراه هانسکر برداشته بودم که خیالش راهم نمشد کرد . به کیك سبکادهای (سلنا) وسروان هادی کلو ؛ هنگامبکه میضو اسنمور آسا تور بطفقةً نوذدهم بروم ترسووحشنی حراپایم دافراگرفت وخضاطرات تلضی در نظرم مجسم شدنه «نکو» دددا باز کر دوسلوم بودکه چرتش دایاده کرده بودم داخل شدم و برسیدم ۰ کدام اطان هتند : مگرمتدظرشما لو نداجلا؛ : البته متنظر هستند + هنوذ پر لگشتهاند آنسبای «الاس . دداطاق صبرمی کنیدتا پر کردند ۱ بیش ازدعوت لجنوی چنبه اميداشت. داخلاطان یمن هاروی که پرشیده از فرش هبای گرانبا بودشدم واز کنارمچمه
مج ۴ 2 تک فد و خی هو فتیت
سایواز «ارستلهس *
(۷)
های کو چك و نشانهای باز ی کلف گذشتم و باو ادفنگی توي مبل فرو دفتم
ازسر تا بای اطاق خود پ-ندی وخودخواهی صاحیش هویدا بود
نود کر نکن اطاق راردثن میکرد و درحالیکه درجایم تشسته و بتصو بر هانسکر ددروی دیسوار مینگربستم جشدهايم بسته شدند و خوددا رها کردم تااز توای علابم موزيك وصداها ی کنك ومیممخیا بان های نیمهشب و بالاتر اذهمه از بوی خوش مونقیت که نضاي اطاق د! اشباع کرده بود صرمست شوموبا نفسهای لنت باروعیقی این دابحةً دلانگیزد! تلقس میکردم که دفستاً منوچه صدالی غیرا[ آنچه کفتم و عطری متفادتبا آن که بومی آشیدم شدم ورویم دابر گردا ندم دمدای علایم وحیرت آردسوزان راشنیدم کهمیکفت : زود آمدهای مبدنی؛ پزحست باخاستم ؛ ,سوزان:
۳ تع: تونی کر آیس سوز انهار بسن ,
کار گردان
تهیه کننده
محصول
ترعی,کورش پارسای
چر ااین احسقوعده ملاقات را در
کافه تگذاشت + بله ۰ سوزان ۰ من سوذال هستم. دوی تسکت نشست ومشذول
ورانداز کردن سرایای منشد , بجای یای, پیوامه تن بودوچهر هاش سالخورده بنظر
ی رسید
با عمیائیت باطرافب ناه کردم ۰ امروزخیلی (ود اذخواب بلندشدهای . تسیفهمم آخر بچهدلبل اداین ملافات لسمننی دا باپشج-۱ انداخته .
از نزدیك بمن نگاه قي .کرد ۱ هاروی کفت که تو باینجا مي آلی د کفت که منهم باپدئاو نت آمدناو ازخواب پلند شده پاشم .
آبدها نم راقودتدادم نی کرد و گفت : او گفت که میضو اهد پامن محیت ند دای ,کف ت که داجع بچه موطو هی , داستی توخبر دادی سود ای
ج-صصسصصپس«س«سسسپسسسسسسس_
در ندش
هاروی هانسکر
سید لیوالانی سوزان هد الکسا ندرمکندر یلك جیمز هیل ۲ « و نایند آر آیستس 4