Cinema Star (November 1957)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

او ان بو سینما می *ن اد فلع بنام ودو هفته باهش > بوفو ۶ ببوست؛ من نقشخو اهر کو چکتر «جین باول» دا ابفا میکردم رل مرد فلمدا هم وریکارد و مو تتالبان» مهدهد اشت‌دداندای نویه فیلم» بخو بی حدص زوم که یکلودو بمن علافهژابدا لو صفی اصلاعاشفا » :برد هما نطور که کار گردان نم بن‌ژباد حنی‌برای نو ه بتکیاو یم مب کفت من و ل.صوحی بر مهد ه لد آشتم اما بکروژ صح فرح‌انگیژ؛ وقتی سس خبر دادنه که بساستی عقا بل بوسه‌ط و لا ایو پتکاد وو عقاو مت ۱ کم +حقیفتا از خو شصالی دوی‌دو با ددابن فبلم من‌وز کار 1 شوخ امایشو میدیم :و ین عبو ز از خبا بات بار بکاد دو شو وم لنون کاد بنتر ‏ هد که چوان خوش‌اندامی است‌دو برو | مر از میداد وود حا لکه نقش من و او میتو بم ور بگاد ود بمن بر خوردمب‌ندو ود آ 4و شم می‌اشد عه بك بوسه جا نا ه از جربان بساخوشی خالیه بافت ؛ اما دد بایان مه کار لتون باحا لنی عصبا نی استود بودا نسرك کات . بدا فهمیدم وی از بوسهٌ طولانی من ودپکاردو سبار تاراحت ومعذب شدء بوو ! لبانم مپر با بد در فیام <نءطیلی ود مکز بك »من و در و دی مك دد ال > سحنه عشفی داشنیم و انی کار گردان پین کفت بسابسنی چرددی» راعاشفاه و اد موسر ن اذچبره۱ بر پدذیرا ابداتجر بای درابنکار خطیر «داشتم و مي تر سپدم توائم بابوفقبت آنرا بسانجا پرسالم «دودی» بجر پان بی سردد | فر و دوچیی غصه ندازد..,سهماسلا تجر به نهادم۱» صحه آماده پلم « هم نو | نستیم‌همد بکر د امسکم سوسیم۱ بس‌اذهفت باز عنم سحله: با [هخر» رشابت کار کردان جلب‌شدوما بکار حو بش اداعه‌داديم وسسنه داشت موفقست باامام می ر سید که قطلته لامي نود افکن خاموش‌شد و,.. او ز کار کشت م نکلانه شده‌بودم ؛ باحالتی رودی‌را از غوشم کناد زوم عصیائی و ازو کاز کر داناد فثّم او فتی باودسیدم اخقو نت گفتم «من‌دیگر ستیگ لیم راباك نغواهم کرد؛» صدای‌قهفهه خیءهیه خاض بر ببوایلند ۶ این‌دبکر بختر ناراحتم کرده نگاهم به‌رودی افناد که گوشه‌ای صامتو ساکت‌ابستاد» بود؛ بطر فش‌دو بدم ولیم‌دا بر ليش نهادم! قل‌اژاینکه درنیلم زشنده د لقك» بغند؛ »رل پك‌زن عاأشن یه دا بی‌فهده بگیرم ۰ هه فتار میکردم بوسهٌ دوی بر ه»سیتا بر خلاقت ۱ کسانی که عفیده داد ند ای مهو «شوار است. ؛ کی بس سأوه پیش باامادء‌مپباشه: تا بالدخر مز و ز ئهیه و فیلمیر دادی صبحته ای از فیلم یه دلقله بخند؛» فر ار سید من آد ام ۸2 و قدمز دان» ذبر نورساء " از کت ۱ ۱ ررختان جادء‌اي خلوت و مکی 2 غهور صفحه ۰ ۳ .