Cinema Star (January 1958)

وت 0 نب ز 07۳۹ | هحرك ازشمعر باغیهای حزن 1 تاد را ت_ کذارده؛ در بر ندارد, وی‌مصعات ۳ بودن و بظاهر تا تری باژی رن رات جیح رد رد 2 ی نه بان پبوم که سلسله وتا سم در صحته فرتاتر و اقم کر د ند 1 برعکس 8 او اغلب ژیاده جر کت بکند) بللکه‌منظ ود اذونا تری» نزو ره تولید یك صحنه موف است. در چنین فیلمهالی از فر اتکشتین 7 فرا نکشتین جوان‌دا وادار سازد که هیو ری فوق بشری‌خود سشعد مت هر اس اتکیزی! 4 انب وت مد و ال 2 زیادی نز بان غود و بدر بارش جار اد میکند ت بو جود آورد . 9 باز 47 یات ور ۳ ژدمیدم شد » روحی آشفته ونان دد دی حاول مسکند , و با 4 آزا گااین م و جورشگفت میا یست 4 ۰ شور فر انکشتیی به خانو اه ۶ یی بر ای خو دعر وسی 1 "ِ / ۳ د با * دستگاهها هیده ) ۱ دو رم ون غود را اونزر ج زرا افتدمای ٩‏ ۰ رک هو نسی و بور نی کار اب ذر «عر و س‌فر آ نکشتی » هر دام ریز اشکال ۹ عسصیت. ‏ و ظِ هسب و اه سس تمسسو د ار هر کت ود کات او هر کر , ععیسر و آغر آف‌شد رش تا کر ال م ۳ تج ۱ ۱ ٍ 1 دز سن مسر ۴ ز ۶ ك ! ۱ ۱ ۱ 3 ۱ ۱ [ بسا ,له [موه موی اس شاد ۱ هز بن و مج در بیج صقاز شا نه ۳ شدءاست» ,داد این يكل‌آن‌ور جو ع مر تب‌بآن درطول فیلم و دار کات دفیق 1 بد» در ابمورد 0 بب‌صحنه شعه‌ ای خ؟ رب و ۰ ۱ مسدهد تل؟ رافی رسواکنند» ک تروه ار هه رز ازها ‏ زو ام نی بادستی ار گر و بی فکر صورت ركه کلاغ کی دز [مدده از قست فوق تی ا بله کان سا لین سر از بر شده و چر ح ز نان به تا لدر بکه اقفر اد ؛ ایس شاموش و سصل | در آن کرد آمدا ند شر و د ممی [ یه (ناتسام) پر هیآهو و جعلی یکی آژدهات ارو پای مر کزی که وی بدان مر اجمت میکند د و بر ابر مسخره اسر جلو ه تما وال , مادرمیان‌دهفا آن‌شاد و خوشکذران کم هی و دم. داز حو دصر 4 اه هستبس کار ان زبا کاز و تأعزد ار | نگشتتن گاه و بیگاهءد بده‌هی شو ند ۱ نامز داو 1 مای کلار [ه) که دز جمن مح_ط اضطر اب آ ود ووحشت [میوی سر می‌برد بعئوان قهرمان تشویش تا پذیر سال ات ات ۳ ۳ ۱ ۰ ۳ ۲۱ شهرت‌مسبا بد۱ هنکامی که جشن د مشتهای کرمی دا سیر میکند » ]| کار گاه وسیلود»ازاس هبو لامیگر بزد ودد عین‌حال دختر ۱ تلندبارو .۰ ۱ کو چکی زا ثیز بقل میر‌ساند ( این ۲ : فکرمی کم اشتباهی زخداده دختر ك که لذت اندا خن کل 4 / باشد 9 رودغانه وحر کت آ ثرا می آموژد 7۳ خاتم , ایشان بخصوص و اورا تر یب تابن بای مسکند 1 ود بدای کل بر و و غا نه ۳۳۰ میشودا) بغیر اژ کیر ندکی و تا غووشا را راخراستند وت ی در تبث شید مت توس یز آشکاد» این کر [ وگیم ی و۳ میهما تا نی بننده آوهم ابجادمیکن که شباهت ِ" که ورساان ۳ وی ون -‌ یت اسحت ! و سسی ۱ شمان خو و یدرش اشاده‌ای کرد و ميکند, ده شینان خشکین هیو [ذرا مرده در آتش میا بند» و فر | تکشتین خود بد نیای غا و اد کی‌سعادت افز الی ‏ باز میگر دداد نایک متملاثر | نکشتین| خلاص کر ده و نز ددخترش آمد ؛ دا آذشراین‌موجوواث فوق‌اتسانی رهامیساژد ؛ (ناتمام) هه ده هل یرم ۲ غو اهیم داشت , / 3 ۰ سه بشید چه کس ی آمده! صبر کنید اینجا وید بشما هم احتیاح ۱ لا اقا نت و ۳۳ یر ماجر ای بك بای ررقه دبمستر بو و کلاد باتو رها جر باشکوهی است) نهیه 9 وه آسرت ح( حصر4 فیایم ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ ۱ 1 او دز بلافاصله خو در از دست میا نها 0 کل کر بهام > عینثك بنمی | خوددابچشم کذاشت و نامرد ی کارت . اس 1 کید ور زاع وحشتنا کی هبور ور ص۱۳ ۱ های [دژانتسی ؛ ودونسکل [ لاب دود ور بدم دسا ی اثر خو ودرا ۱ کو ندو مسر رعه اسص باژ کشتتا سین بادقت و آهته بربابه آن تا ازده‌سال بازد بط سر و صودتی بوضع ۱ و باشیان دشت‌و اف ۶۲۰ ی امسر و ۵ ؛ ۱ آن بدهد. ] تحا یکی از باغیان به اسب اج ل‌هر اظه و بو ضحی ] میکل بی نت 2 از و قنه راو به ود بدم خاصی را تا ۱ 1عتفرم شسر ال اب خود سلاستی وی هسکند درعتال مودد سدت درمورد ۱ امتثاع ورژید» ووست عیمی کل 4 قیلم بت تگونج تما متام ورد أ <سادتین تصب مکر فت‌اودا گوشسااس چشم اندا زی اذ باله بر بك باعان ۱ حتی بدشد ؛ بأء یی جائو لی سرونه بو8-وع : در آخره سار تین با تروستی اورا متل‌رصاتید. مسکگل‌از مار تین درخواست کرد بر ای ابنکه به حمس ثر و دبایستی جز و سر باژزان مازور و«سالناس»درآید ماد تین پذبر فت و حتی و قتی که‌سر خ بوستان حیله خوددا آعاز کردند » ان سالتاسص ر؟ آزمرك حتمی تحات‌داة ز وخود بطرف جلکه فرار اختسار نمود... ضمن فرار» ماد تیسن‌سرع بوستی دا که بکز ن حون سقید بو ست داد بوده بود بقتل‌رساند واین ژن را که ونر زا» نام‌داشت‌ومییایسنی در آتبه همسر میکل شود سزوعهٌ مبگل باز گر دا ند, طو لی نکشید که توای مازورسالیتاس بصتچوی‌وی پر داختند و لی‌اثری ازماد تن لبود وجستجوی آ نها بی نتيجه مان ,بر سالیناس نقشه خوبی‌طرح کرد ؛ مررازارا و ادارصاخت تاسکوضستان رفته و ماد تین باغی‌دا باخود سزرعه باژ کر دا ند [ تگاه زج ۳ سس حوادت وونایم هیجان انکیر و جالبی‌رخ میدهد که تباشای آن وو سالن سینما خالی‌ازلطف و لت پیست , بخصوص که اسر گذشت ی 1 پاغی » بر نامه آ بنده‌سیتمای ته رای مباخقه: ۳ دم 3 ؛ زا خواند وسصس بچشمان دخت رش 7 خر «شد , 5 اب نکادت. یمنی چه۲ چ هکسی . ز امیغو اعد ۲ لاه را من دا دکلنل) ۲ مهر باانسی. # دخترش تنم _ّ