We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
ی ی ۵ رت و . 5 «#ِ ِ 3 و ره وه / ۳ وی « ۳ کي نب ره ود 5 ۱ رب۳ کِ: ی ۰ » زش ۳ ی ۱ پِ* ۳۹ ۷ س ۰ ورن بت وا ای 905 ۱ 7 0 ۳ » و ات ده کر ف ۰ ۳۹ ۳ ۲ ۳ رای سِ " ی تن کر 0 ی بر " ِ 4 ۱ ی ی بت 7 ی و و و ییا و ون و یه و ۱۳ اک ای ری ی و ی ِ 1 # کی یکت مر نک هه ردان ۳ 7 رت ۳ ی # ین رت رهب" ها ۳ و ۷ س 0 ی « بر ی ی ۱۱۹ 7 ۹ ۱ ی کح" ی یه ۳ ۳ جح ۱ ۱ # ض گ ی ۳
ِِ_ مفتی با بکدیگر صست کردیم و ۲ تطور که باقراد علاعند میشرو وتها بعاطر همان صل سیع من » بقسری آن شم نا فن مهر بانی کرد که واضسا خجل شدم. هتکام خدا حأقصی گر می با من دست داد و خواهش کرو که بدینتن او برعم ومن هم از نظر تزا کت کنتم که با کال میل حاضرم واواضرار کرد که مرای ایتکار زور خصوصی را تعبین کنتيم . مناز میم قلی باين ملاقات مایل تبورم ولی اکر نعیرهتم شاید حمل بر نظر یات خاصی میشد . این بور که روز خبه مد رابرایاین: بدار صین کرد بچو پس ازرقتن اواز مجنس» دوستاش بسن گفتند که اوز نی است ثروتمندو کتاره کیروهمثه تنها با کلفت جوانش در منزل نستاً مجللش ز ند کی می کند وهفتهشت تاهم کر بهملوس وزیبادارر که باعت سر کرمی او میشو ند. «میهرن» کنت : بهمین زودی موضوع نروت او مطرحشد ؛ دول» باه و افطراب شروع کرن ن.] کر ععموو تلم ايشتکه من باین موصوغ علاقندبورم. ,.
و لی «میهرن» کلامش را قطم کردو گفت:
باین زودی نتبجه نکیرید ۲قا . مقصور من اينشتکه خائم دامیلیفرنج» که ظاهرش حکایت اذزندکی تا مسفر وفقیراتای می کند چطوو باید جلبتوجه کسی را کروه باشد که در اطر افثروت وی بحت کند * حالا بدقت یارتان هست که چه کسی موضوع تر وتوی را باشا در مان گذاشت ؛
دویسم جرج هاروی : هبان کسی که در هنز لش میهمان بودیم .
مر حاضر است این ءوضوع را شخما تصدیی کند
نمیدانم. اکر قر اموشفکرده باشد العه .
س رقت کنید ] قای ول ۱ آولن مدر کی کا دایکگار بر ای شماخواهد ]ورد ستله فقرشماو احتباج احتجالیتان بشروت خانم وامیلی > خواهد پود اینطور تیست؛
چهر.« لثر تاردول) از خجالتسرح شد . باصدائی که برحمت شنیده میشد گفت:
بلی در آن موقم وضع
«میهرن» ارامه داد ؟
تس بسیار خوب. , با رین شا دو آن خانم رو ندرا دیدید
ی
۱ ۱
من چند!نرضا یتبخش نبوو.
دضم بخصوی این و با او طرح دوستی ر بختیدحال| کر بغو اهیم
بکریم کهشما هیچ اطلامی اژاروت اینزن نداشتید و صرفا از نظر ,
لطف ومحیتی که از جانب او
یت بخودتان احساس کررید با او ۰ دوست شدید ۳ ۱ ۱ 1 ۱
برایم قایل قبول نبود که کسی تااپنجد مرا راوخ وت
هر حال مندر باره اینموضوم سس و ی قر و ار <,. و خر ی :
شهاوت آقای هار ری 2 از بار » بیش کشردن مو و ۷ گ «ام 6 مس تس ۴ ۱ ۰ سا روت
از ضر فخو راو برایشما بسیارمهم خو آهد بوو بنظر شا س آنشضرا او دار ؛ ۳
ور تاررول» مدتی قکر کرو ر نکش یور انا زر ی سر
کوش کنید ]ای ومیهرن بتطرمن امنطر شهب نخو | هدشد چونجدنقر ازحاضرین هم اظهارات هار تروت خاتم امیلی شندند وازاینکه منموفی آو شده بو وم سن تبر مك گفتتد مسلماآ بتور انداختهام
شقد. ,
«میهرن» می کوشید تابا تکاتهادندستهایش باطر اف یاس خور را ازشنیدن, اینجمله وولبنهان کند .
کقت ؛ متأسفم | قا و لیضمتا از بی بر و | حصحبت کردنشا سبار خوشحالشدم واین صراحترا بشما تبر يك مييگويم . اینقشاوت شا کاملامحیعاست و شاید اينطرریقه بضرر شماهم تمام بشوو پس باید راهءدیگری جست شما باغانم «امیلی» دوست شدید و ببلاتات ار هم زر فتید دوستیتان پیشرفتو بیکدیگر کاءلا نز و بث شد بدحالا با پدر لبلی بر ای این کار بتراشیم که چر اشما که مر رسی و سه ساله و خوش قیافهایهستیه و بورزسهم علاقمندید و دوستانز بادیهم اطرافتان هستند با ژن لستا بیری که هبچتوانقی باهم نعیتو | نستید راشته باشید روست یی شوه ۰ ..
«لثو ناررول» باحالتی عسی رستهایش را شدت تکانداد . ۱
سنمیتوانم بگویم . نمیتوانم بگويم . بمد از ملافاتاول اومرا مجبور کرد که بازهم بدید نش بر وم وازتنهالی و بیهمدمیشکایت راشب را در4حظو رکشت ووادارم کرو که تقاضایشرا رونکنم درک ۲ منمهر با نی کرد بطوری بامحبت بامنصحبت کر که ازخووم جات 1 کشیدم.می ینید قای «ميهرن» که شایدمن آوم سسترا ۲ ۳ آدمی خجالتی باشم و ایقدر مسلم اینیت که جرات نکردم ۳ رد کنم وحالامیخواهید باور کنید باغیر, بساز ملاقاث ۳۹ : 4 1 بود که درخوو علاقه شدیدی تسبت پاینزن میناحساس کردم« ۳
. شا ندانیدکه من مادرمرا درکورکی ازرستدادم و عماپبری فا
که هر ۱ بز ر ك و دو ۳ او هم قلازابنکه ن با ئز دهصا ئ وط* گرد ومنتنها ماندم باو کنید که من ازمپر بانیهای این زن ۱ سختیهائی که و کو کی کشیده بورم بيی اندازه لات مه) .
ب ی ۳ *