Cinema Star (July 1958)

ات عصصته ر .اب " ۳ ۰ ۳۳ سوب ار #ی‌سسی ۳ ۳ ۱ ۳ وت س ۸ ۳ نز " ِ0۳ ‌ , (_-۳ ض نوی ۱ ای ٍِی ای ۱ 4 ب ۳ جاح ک ۱ ۲ ۳ +۳ ِ 1 نا 1 #. یت یی ِ 7 دز ۴ #۹ ۲ ۲ ۳ ۲ . 0 6 0 سا از 4 انا قح ۳۹ نیال ار تر تلا ین ۰ ‌ ۳ و ۰ تا << #ق ۳ _ ها ۴ ‌ گ‌ ٩‏ ۳1 ۳ و » جاور دیص اب هه جوریی ۳ وی چسن. تسيز تنل زر ۳ ۱ ۳ 8 ات گ " ص1 ۷1 ۳ ک و ماه سین #لس سم عس.. شنت ره تیف ۵۳ ۳۹ مدا + 3 ۴ ‌ 7 رد ۲ یت سس ۲ ما وش زا ‌ ز * زر ی ور ‌ کت تا کیا وا ند ؟ وت « ۱ تن انیت تا نوت ای ۳ بت ۱ ۳ وی رن زر 79 مج ۱ باق ] ماک "9 ِِ ق‌ ی" حا لیم هز ی تب اصهار ۳ بح ۹ ٩ ۱ 1 ۱‏ ۵ ۱ خاش نز مرت رحسایگری موه و کلیه اموو-الیشرا ه 1 > ۳ ۱ 1 3 1 ارارء ی ثر وواست ازساهای او ور ات هم‌جز این بو 0۳ رف تس | و 0 و و زول> بنون اه حستود ۱ ی ۳۳ ۲۲ ۳ 1 ۶ ‌ 1 ما بو این‌صب‌طور است ته عن ی "و بم او خورش حعصابسن [ ۳ 1 ت کااما ی وفنت. :7 462 ۱ وی هرن » یکی دو وقیقه ررسکوت تام تور ک سس و ۳ ۲ یی عیکرد بر وی‌خووش تبأو رود بوضوح بدا وی که عمیدء اش راجم به یکتامی ولو تاردو > میحکمتر شه.است اواز صکرز نان خو بی اصلام بات و می‌واست که این‌جنس باصطلاع ضیف چه حله‌هاکی. برای ۱ ام |یداختن‌مرد مورو نظر خوو بکار حی برو الته‌خاتم وامیلی قر اج > ۳ برایتکاهداشتن «ول» ب ای‌خود درجستجوی ماه ای ود وچه | پرازابتکه اداره امورمالیش را بدست وی‌سیروه و اوراتاآین‌ورجه ۱ بورر اعتماد واطستان خوش و او وک وء‌است ! ارخورر | بأرانی زده و جون بخوبی اطلاع واشته که هر مر ری | از ايتکه واناتر و برتر اززن خواعه شور لفت‌می برد اورا ماقلثر ازخوو تأمیده و انعام کر هایش را بدو حول کر وهاست شأیدهم خوداو درهان بر خورد ارل بنصوی موضوع ثرونمند بودن خوورامرغدوز» ۱ کمه واررا بعیال خوو بهام | ند آخته است و <»ی هرن »4 می را 6 «ایلی فر تج > از آن زنانی بو رکه برای رسیدنسقصود از پرراخت مچکونه مخارجی منابقه نداشت بااینعالابدا احساسات‌ورو ی خوه رابت به لو نارر ظاهر نمی‌ساخت وهنوژباهدان چهره بی تقارت و بعالشش بوی ژگاء می کرد. بسازعد تی سکوت وا کرو -بس‌شما بتقاضای شعس غانم وامیلی فز نج> عبده داز اداره 7 ی وی‌شدید؛ سکاملا یط ور است, > درست‌رقت کنیدآقای ور ل» مبخواهم وال فوق‌الماده‌جه‌ی یازا یکتم واتتظاررار که رای یه میدهید بطور کامل با ۳1 ‌ ‌ #ساوض مالی خودتان خوب نبو وازطرفی‌همه سرمایه خانم رتشا قر ار گر فته بوو, سر مایه زن بر ی که باقر از خووش 1 1 تلاکو چکتر ین اطلاعر ازحساب وحسابداری ن‌اخت. ۲یا ند و «سید و ها لا پر نار ی ىکلزشدی ده هت از ۰ ۸ +«خارج شعمینان اختصاص‌رهید ؛ آیاهر کز انفاق فتاو 2 ۲ ۳ جر ینت ث_ُ ۳1 تن _ یی #» ۳۰ ۳ ۱ ق. ۰ لن سس ۹ نت نز عستته. ‏ امس تل.. انتب‌جا ...فد ۹ ۳ 1 ث 1 وی ۳ 8 ۲ ۳۳ ت بو سس ‌ ط 5 ت ك عو آ ی نع عی + ۶ هد » و اب سین و لگ یه ۱ ۰ ۰ . سیم تن ِ ف‌ ."اس ۳ یت ۱ گت "۰ 6 8 لت ی ۱ 9 . ۱ فا سور سّ ۹ ۰ ۱ ۳ .| نا # تور از ق سر نو _ ول ۹ تست زیت ص‌ِ ۰ تتت. ۲« میور از ند افص و | ۹ ب ۳ گه-۳۳ ۱ .۰ عس .ی ۳ "سست آبي, زک 9 ضت کل ۶ ۹ ی ‌ن اف ماع | : تب لعف 48 ۱ : ۱ ِ لت ۳۳ و کل یی تفت ۷ تیا نز 0 کی و ۳ بر ات 0 سر * ِ» ۳ َ حي. و ی ۰ ح 0 ین 1 بعسی ژر ای ی اقیی_ مسا لد یف ۷ اه ضسص 1 2 1 كِ تس .ال ۴۱ زز ای نت و ۳ ۳ سصیی از . 6 اس تور تشه فسگه4 ٩۱‏ دز اه ۱ ۱ ۰ ۱ بسه آو بر لت بو لپای ی ی ۱9۳ ید که 1 1 ۳۹ 8 تیا سو 0 سار ال سر 2 ۵ وس با نه فا زر بان, ای بر اک ود هام متیر عم و سور مب تا روو 6 درد رز 4 مس ار تسام مان 2 مي طلزن 4 سر و ۶ تیلست 1 1 ی از تاو ان وصراحت کال ون نو ل‌ «ستوز البق خاطر تن جسم بأشد ای دی ‌هرن» حن‌تا اطضتان, سل می رهم که ربثاری رو "سوال خانم و فر تج > وخل و تصرف لنکروم و 1 عچا یه میتوانست مکوخیدم تامناقم وی را ازهرجهت و لور سل حفتد کم و بقین‌راز م که خلاف این‌موضو مرا هیچهکی نفواهد تواتت 7 ست سد صتشکرم [قای وول» شا خیال عر؛ رام تکروبه , را تبر یه مب کو ب مکه‌هوش و فراستتان بش از تستکه خواهید ور بکصلین موضوع خر ی مس‌ووو قسکو گید , ۱ سس وراین حارته نها چیزی که می توراند بتقم‌س‌مورم استفلوه قرار کیرو آپستعه من‌هج عامل محر کی مر ای افصام بقتل نعاشه»ام و هباأتطوو که خووتان کفتید اکررابطه روسنی من با این‌ژن ترو ند شاطر استقاوم از مر و تش مورو مئما عاز ده تردن آو پر صت و آنستم بمقصووم جامه صل پوشانم تاپس ازم رکدوی... «می‌طرن» با چهرداون آرام باوخیره شد . لحظه ای گذشت و بازطبق غاوت وستش بطر قصووتش رفت و عبتته پنس یا را برواشت وخرو ۶ با هکرون شبد» اش کرو ور تمام مدتی که پاین هسل‌ستخول بو هکلامی مرز بان تباووو . وی آقای‌وول» موضوع وکری پیش م ی آب که شا بهزباو هم ب ی آهمیت نباشه و آن‌وصیت ناءهای‌است که خانم وامیلی تر »از غوو باقسی کداشته و بموجب آن وارت اصلی ار هس عا هه ؛ مرو همچیون فُنر ی که بکباره وهای شکرره,اشند رهثت زره از جای بر به , نفرت ازچشباش می باریه و چپرءاش حألت‌عجیی بدا کر وه بوو. ‌ سر «می هرن > آهسته بعلاعت اعهیق فر و رآعه «ول» بابحالی بداخل مبل فر و رفت و وستهایش صورتش را درخوو نها نساخه بوو, سپس نظاه رم یکن که اطلاعی از ای وسیتنامه نازیم س‌