Cinema Star (July 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

ز :۲ گاتا کر بستی 2 مت ) ۳ 2 7 7 2 رو ۱ ت2۳ _ نظاهر, بچه علت تظاهر ؛ مسلم است که من کوچکتر ین پوئی اذاين عوضوع رده بودم . -اکر بشابکوی م که کلفت خانم «فر نج> «ژانت مکنایز» فم میورد که شماازموضوع مطلم بورید چه می کویید « او اظبارواشته که خانش صریحا کته که حتی با خود شما در مورد نوشتن این وصیتنامه مشورت کرده ! وروغ محضاست « اماچطورمی توانم باورکنم ؛ ژانتژن مسنی‌است که ررتمام هدت خدمتکاربش‌ورمنزلخانم وامیلی > «ثل سك پاصانی مراقب خانش بود وازاومواظت می کرد. او از من بدش می آمد چون حسورو بدیین بود. باخانم‌دفرنج» چیترهالی از این مقو له بااودرمیان گذاشته واواشتاه‌قبمیده وبااینکه چون پیش‌خودش فکرمی کروه که من بخاطر نروت خاتش بااورفت و آمدهی‌کنم این مطاب راحدس زره و بمدهم بمنوان حقایقی بشما کفته است .او بقدری بسن بدینه بو که من مطتم اواکنون پآ نچه که می کویدو درو غ هم ی کوید-ایسان دارده ]خر چطورمی‌شور که اوایقدرازها بش ید که تسداچنون دروقی دا برزبان بیاورد ؛ ولو تاردول» تین اههاس بر نگرفه راداشت . وین هم درهین 1 ِ ۳ ی فك زاد؛]زادا «می‌هرن» باحبرت فر باه کرو مقصورتان چیست ؛]زادیسنی چه ۱ بلیآقاآزاده ساعت »و یم هب من دول اروزم بوی واو بغوبی مي‌تواند ان موضوع را کواهی وهد من تقریا #8 مانده بور باعت ه که خانم <امیلی > راترك کروم وتف ت وقیقه بسنزل وسیدم‌وزنم ور] اجا منتظر بور . خداراشکر/ خداراشکر خوب‌ش که «زانت» برای بردن طرح آستین بسئزل با زگشت , بقدری ازفکر آژادی خرسند شده بور که توجبی بقیان درم رفته وهتفکر «می‌هرن» نکرو و نفهسید که این موضوع بهیچ وجه کره‌ای از جبین و کیل ممروف نکشود . سر انجام صدای خئله. و می‌هرن > او را بغود آورد و امید باز یافته ویرا یاس مد صاعت 1 پس یمقیده شاآقای «ول» چه کسی خانم وامیلی‌نرنع» ‏ را غتل رسانده ؛ -مسلومست دیکر , هما نطو ر که پلیس‌هم درهمان وهه اول ‏