Cinema Star (August 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

زن بدغر و سان‌صالی درو اژه عمارت را از کرد [ بجاد تس 41 ار محر کت توصا ی آنْ :مام‌حصاز بوسبده ای که د ار زر دور مدو طه کشیده بود تدار ژبد ژزن‌مز بور در دروازه دراشت صرش بت و بطرف ایوان خاه بر اه افتاد بگباهان‌خودبو د تدافتادا خمهایش ‌درهمر هت و :اچشمش خانم برستاز ور حااءکه از بله ها با می‌ر فت :شا لی را که کار دست ود ۱ رو امن تخت ِ و او تبقورم سفید برستاری دا به تنش کردو بتد آنرانیز در ناحیه گردنش محکم کر هزد . انم برستار از نظر ۱ آقای دکتر متوجه بوی ده-انش نشودو نفهمدکه قبل ازترك کردن خانه باتفا د< الواح چند ؟ىلاس مشروب نوشیده چیزو دددهاش گذآشته بودو هی جو بد. ذن بدون اینکه‌در یز ندوارد خاته شده و با خستگی‌واکراه موجودی که تمام سوراخ‌و صیبه‌های متز لش داءی دا ندو ضمنا از و خزیقه يلك نواختش نیز م,-وق است » ۳۹ اطا تهابرداخت. ار از هفته دو می که بعقد و ازدداحد الواح > در آمده بود» ددراین +۱ کازمیکر دو | کر معجزه‌ای بوقوغ نمی بیوصت مجبود بود تا هنکام مرك یکی از [ ندو خدمتش دد مثزل آقای دکتر اداعه بدهد. طول کر پدود تاریکی‌داطی کرد و اذ جلوی درد های‌بسته‌ای ها وق ماب و اقم شده سود کدعت وعازم گلبنيك خودش و اقم در قست عقب ساختمان‌شد . ۰ ین اطان بزركت که یدانی 2 ۰ از موم سس 2 ۱ چاش ‏ ۳ ۳۳ ۰ ۱ ۰ ز و نپمر 4۰ تنیاسر ۳ ۹ تأاحر 4 د لدم راك» مصوب میشد د بو ار گذاشته بود ند که مس * بای ان چهاز خالی بود ردی ما آختی های غر بی‌اطاق قرار داشت د نی, دراز ؟شبده بود ۱ د کتر جا کسن کنار تعتابستاده و قح «ر بش رادر هت هو ذر بان آ ثر ا در حالیکه ساعتش نگاه میکر د ) مهرد .۰ دکتر دجاکسن» مر دی بار يك اندام و جدی ود . در دود جپل سال از نش میگذشت و از بشت عينك مدون دوده‌اش ؛ تا اندازه ای زبا.ود از لبانش محو زبیشد و وفتی بر بالین مریفءی حاضر میشد :و جودش باءتاءیدو دی آن مربش عیگشت . بلاده در ما لحه زخمهای مهلك وخطر ناك مپارت کم نظبری داشت. د کدر وجاکسن » در حددود بی.ت ال می‌شد که در «لایمد ك > کاز منس‌گرند: «طو ر خیلی »مهم نستین اهر ین بزشکی اش را در دنیواودلاار,» و همع ین ماجرای دخترذیمائی‌دا که پیهء‌ان «حبت بامردد بگری بسته 4۵ بتحاظر ی آورد هر دهد رب باده‌د کتر حرفهالی .یزد نها و خود او هم بآ نها هم‌هدا میشد و حق بجا نبا یشان میداد ولی [ نچه مسام بدا بودکه تا نون ازدواح نکر ده بود . دکتر <جاکن» از حانظه لعنتی اش که گاه‌و بیگاء گذشنه هارا بر بر‌ایش ز نده هیگر د در غلاب بود و دنج ت آ فای د ك 6ب ۹ ۳ ۱ 0 ۹ ۳ ۰ که کنار ننتلار اب تیممم,جها نم انشای| والری :وف زکز و و نکاهش ر ۱ باو دو خت ار ایتک عیره‌کننده وزالری نا کبان بك جوری‌گدو بعد بطو ر بکه م‌مول هه زنیاست‌و از خوکلی زنان دیگر » اکرچنانجه خودشان زشت باشند » رنج میبر ند » بر ملاحت و ظرافت مسجور تک لاه وال.ری حسه برد و در دلش نیت باو کینه‌ای‌بوجود آمد . خانم < لیشعی فک کرد د بنظر نمی‌زسد که‌این‌زن خیلی مر کند ؛ بنا بر این ذیبای بج» دردس می خورد 6۱۱ در این و قح د در باملا بمت ,ازوی والری دا زیر بقو گذاشت تا نپای خوش تراش و ءواج اوغفلتای؟»ای خورد و احسا-ی در دلش گذشت ولی فورا چرخي زد و سته‌ای‌دا که خا ۲ برستار همر اهاش باطاق آودده بود , از او کرافت‌وذیر ۳ ار دید جپره وشات و ستا ل فری : متشکرم اینسی بسته را باز کرد و از تخت دور شد و برستاد هم دنبال بر آه افتاد و برسید : آفای دیا حال مریش را جگو نه وی امملت .۲ رضایت,خش یست فقط يك چی زهست که او داز نده نگهداشته و آن‌هم < ارادهي به ذنده‌ما ند است . اب های خانم برستار درهم ار و رت و بر سید : خیلی میل دادم بدانم این داراده» که شما میگر نید جگونه ۳ از کجادراو بر جود آ مده ۱ د اتر نگاهی یاو انداخت و ۱ ۱ نا 4 با ۳ 2 ۳ این سر و درشان «وری تر از و گر ان ات : بجر آت می توا بکو رم که < اراده > مهز بور اکنون دد والر ی چنان قوی استکه کو ای 2 احتیاح > دارد که ژ نده ب,ماند. احتیاح‌دادد که ز نده ما ند, از کجا چنی حرفی دا میز نید؛ 1۳ جائیکه تمام سب و الات را مدا نم و تمیتو | نم‌جو اب بدهم) دو باره ل(بهای و لینسی 4 منقبش شدو گفت 1 -والری زن کناهکادیاست و هر چه سر ش مده حفش دوده و و از سر شانه اش نکاهی به بتان های بزرك و مدور او که زیر بتو بالاو بائین‌میر فتانداخت. دااتر. حانن با له ن آدامو درعءن با رای کت سِ حانم ابنسی ٍ بر احتی این موضوع برای من غبر فایل ححل ‏ احت و اميدانم باید تا چند وقت دتکر از د هن کاز کنید تااعصا بتان کی معندل تر شوی و شا ا,نطور ملعیه احساساتشان راد نگیر ید ما د کتر ! من‌راه‌خودم را .یشناسم و بین خوت و بد او فرق میکدادم . برای من‌موم رست که کجا و ازد جه کسی کادیکنم ابرو های دکتر تا به‌تا شد و مسبت : ب خانم لینسی؛ با کاه را 1 ی : ۱ ظ ی گو آید؟ و براتی آممژ مد فشید؟ بزستان بش _داخبس کرد 3 تفت : رد ش رد | بخواهیدهن : ابل . ازاینکه سر کار حاضر شوم .کی مشروب نوشیده‌ام البته این باده 9 ی ۳ باصو و ری درمذزل خودم و باسور ره زر من تک م0 7 " رز 9 شرف 9 ۱ 1 جظم _ ب یک