Cinema Star (September 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

ت‌ ِ" لند 1 یت |مغب‌هم‌میحو شا ید استطادت نمی‌تواند جلوی خودش رمر شب است وتا دارد کازهن‌شتبه ح کر ی درخورد والما گفت در ایند کِ ۲ مامان! 7 با خنده‌ای کرد وجواب‌داد: برعکس خیلی‌هم مر تب و تر ی از ویرجینیا + تبسم‌هم ار نه‌جانم لبآن الما زابل‌شد. بر ای خودشث اردن و‌كت‎ ۱ رت توی اطاق د از ایوان بت دست‌و بایش جلث در اطان طبقه بالا کار بکشد ال ۰ مت ود نارهت و تک جان؛ مد: د که ۱ «و بات را ه‌شما مرطو یش برس می‌ژد فت و ی بط مایت عاسگل شوهرش حرفی‌‌ند و چون ازرا غامزش معرفی کنم. این آقا اسمشان «ویات‌میجل> است۰ 7 برسید ب ‌ِ کب حاث! جکار داری‌میکنی؛ سر ۳ آقای «دوال> برس را زین لی که کراداتی برای بستن انتخاب می کرد جواب‌داد میروم قدری بگردم . فکر م یکنم يك گردش خشاك‌و خالی‌احتیاج بکر اوات د پبراهن تمیز نداشته باشد خواهش می کنم ازمن باز برسی‌وامتحان‌نکن این داگفت و گره کراواتش‌راکشید و آنرا محکم کرد آلساهم بیکار نما ند و یقه پیر اهن‌شوهرش دا که جپت بستن کرادات بالاژده بو پائین آورد ودردلش گفت:پیر اهن‌باین میزگ‌فر دا صبحد یگر قا بل‌دیدن تیست. همه‌جایش کثیت‌ وماتیکی است 4 درسید مخصوص؛ انتظارمکشد که بلیاس شوتی برود؛ من بیچاده را بگو که بایدژور بز نم و لکه‌های‌قرمز رنك‌ماتيك داباك کنمر آبا جات ۱ خودش‌راضری زده بااینکه میدا تدوردل ثن چه می‌گذرده ۴ ۳۳ با [ ۳ چیزی بگو ید.و لی‌حر فش ر|خورد باشتر اك ولکش» فك معیعبی؛ »هدوی: عهرداد» زوا مر نود و بر ای‌هز ارمین‌باد این آرژو در دلش ۱ کور شکوشان ِ ۱ مود : اکنون می‌توانیم کی | آهنك. مچید وفادار آواز: دلکشو ۱ ۱ 1 اسکوب ِ دنگی ۲ 7 *داستی هیچ میل نداری راجم پموضوع یکه سر محووق یاس لام ۹