Cinema Star (October 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

بدارم سماوتندا ته آکا دازیم و بخوبی ندگی م ی کنیم! مرلعظه برایبت سکوت یکه باطأق و خانه وهمه‌جا مستولی شده بود, افز وده م ی گئت وحالت غتفانی تولیدمی مود ازاین حرف کارس خندم بللدی سرواوو گفت سعز بزم آفای رورند جقدر سرشان شلوغ است ؛ ابشان خیلی خیلبی لطف نرمووهاندکه بنابتقاضای شماباین کله‌محقر تشر بف آووده|ند, بنظر من ارب‌هکم مبکند که کمی با یکد یکر حرف بز نیدنالا|قل خستکی راه از تشان برون برود . والری‌چرن حیوان بیچاره در دم ناهام نمود. .بالحنی‌حزن انز که ور عین حا در مین حال سمي‌م کرد زته‌هم باشد کنت, خوب‌شد که خور ان بز ناو 7 حورنان بز بان غودتانگفن که آفای بلیه‌سرعان رغاس وهزا کار وارند, دراین ۲ باهیچ وچه‌صلاح_ نیست که ۵ دابا برچانکی تلف کنم. ک مه نا آن لعظه سکوتاختیار ول و لفر کوش ی لب آوردم وبا وا اب ریت غنباظر دواورا از رتیت رد 2 درا از بن بست جات بدهد کز تلتکو تم ترس 1 خبره شد. کف : زود مکر نمیدا ی که بو 1 ازظیر جان دو باره صدا درآمدو فقأت تصادفا خیلی‌هملازم(ست. آفای‌رور ند , خواهش می کنم جا تشر یف ییاووید . فکر م یکتم حضورشما دواین‌خانه ‌نلها بی فایده یست , بسلکه ضرورت هم دارد ۲ ۲ رست‌فوی و نر‌وعندش را ردم ۰ لیکن شردم و برای بار چندم به‌والری جشم‌دو ختم: لیکن او چنانکه گوئی حح به‌والری نکاء او پلك‌هایش وابلندتکررتا متوجه نکاه استفهام آمیزمن بشوو بدون ایتکه حر کی راشته باشد کدام از ما وز اطاق حضور ۳ + پاشانهت دداريم سزش وا ب رگسرداندم: و های اوبزان جرجایش ايستانه. ور میالان ور هم خورش ری ود ۳ از ان ۳ ۷ بت درحالیکه سرا پاغرق‌درحیرت ۳ تکاه تیجه‌ای ۳ 1 3 نطرفتم , ازنوبه جان نظردوختم 2 بودم ؛ بر کشتم و از اطاق خارج وم شدم دیا 2 دوسرسر| اند کی مکت کروم و ,طرف والری بر تخد خووم‌هم نيداتم چرا.درست مثل نو ات اينکه یرو ئی‌مرا وادار باين کار دخترت‌هیا تطور که چشم‌هایش م ی کرد ... چراانکار مکنم,هر قدر آ گهی جهت تهیه دو فیلم قارس ی که آغاز کرده‌ام احتیاح به هن مندان ز بر دارم. ۱رقاصه (برای رتصهای شرقی وفانتزی) ۲۰نفر ۲زقای‌مرد (برای رقاصهای شر قی‌وفانتزی)۰ ۲نفر ۳هنر بیشه ژن‌جوان بادختر(ژیبا) ۵نفر 6 هنر پیشه پیربدتر کیب و ناقص‌الاندام ۵۰ نفر 6 هنر پیشه بی‌با ( که اژ ژائوبه بالا فقط با داشته باشد) ۱ نقر 7نقاشمجمه ساز(برا ی کمك) ۵ نفر ۷پر بچه ۱۳الی۱ساله(برای کمك) ۵ نقر هثر پیشه‌هاور قاص‌ها بایدنفریووقطعه عکس باحالتبای مختلف هیر اءداشته باشند. موشق سرودی نشاتی؛ چهادراه سیدعل یکاخ کودکان تلفن ۳۷۳۲۲ ووزهای : شتته دوشنبه چپارشنبه ازساعته الی۷ هویه؟ بود ولی بااین وصف‌تمیتوانستاظپاری بکند زخان کارس ؛ یی همان خانه‌ای که درسرسرایش ایستاوم بودم : بوضوع صدای که ملایم زئی را می‌شتبدم و در نظرمجم م ی کردم که‌چکونه روی یکی از تسکت‌های قدیمی ان فرورفته‌و سرش ر | به‌بشتی‌اش تکیه داده و آرام آرام‌اخك می‌ریزد دوباره بطرف‌اطاق بر کشتم. ور دلکفتم که این عمل‌مندیکو می‌ادبی و فضولی‌است ۰ ولی‌خوب‌جارء‌ای نداشتم ! چون درزعره مروان‌خدا بودم ودر لیا خدمت میک وم * تاچار بودم تاحدامکان؛اژهیج کو ته کمکی خووراری‌نکتم. عمینکه بدر ند يك کشتم ار چاو تروید شدم و بکی دودققه مکث کردم و برای خود دلیل آوردم که رفتن مجدرمن بأآن اطان‌نه‌تتها عشر تمری تخواهد بود و والری ایدا کلامی برزبان تخواهد آورد و رازش‌را * !کر چنانچه‌رازی در کار باغد؛ اتخانعواهد کزو بلکه و جوو من باعت ابن خو |هذشد که بشثر ناراحت شوو, باابتصاب ازّبله‌ها سرازیر شسمو باقدم‌های بلند تفر ساشروع بدو بدن کردمتاصدای کزبه‌والری را تشنوم‌و درضن‌ار و جدان‌خودم نیز فر ار سکنم, طولی تکشید که به کالسکهام رسیدم و بابتیست سوارش‌شهم‌و بسرعت حباط جا نکاس را پشته . س رگذاشتم, بر ۰ چندروز بمدو مکلیسامشیتول » یکی ازمتیرها که برضم رة