Cinema Star (November 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

#8 #( یوم سچ ط دس بو سهفت بر ی ع ۱4 یچ ‌ 1 ۹ درک در ان اصاین. نود و تنب در زدم ولی ی جوآأب نداد . هی‌هی کریه تحضف پیدا کردو بس از بت ورفقه دای تقسی او را ۰ ای ۲ ۳۹ ای ۳۳ حتاأنکه لو ی درسسهاص, سک را ی( 1 ۳۹ سِ ۳ سحست از ۳ تون نش سيم[ سم م بت ات اه« ت‌ ت‌ِ آقی تین ۹ ۱ ۱ 1 تا و ی وت ۶ ۳۳۶ 8 تست ۹ ۳ اتد کی‌متتظرعاندم و شکر والری جنین سطرم رسبد که را کاضاز درو ما یلو قرو رتم + سیر دحترات حودص و مطر ودمیدا ند و چنین‌می بندارر که کت‌باو ازعهده صحزذبروحی‌ساخته تست و لد این محل 5 تخاب کرده که تث و تباأبرای خودش و در دبای خودص: سر سرد واز رح ملاعات مردم و نگاه کردن صورت آنها در امان باشد. بارسوم در رامحکم‌تر کو نیده زیر( خواستم برای خودم‌شین‌حاصل شور که سدا جتمأبگوش آورسیدم. بس از آینکه معطمتن شدم‌صدا باندازهکاقی لتدبوده ؛ در ورافشار دادم و وارد اطان خواب شدم. حزهان نظر اول[‌متوجه‌شدم که آن اطاق خیلن بتدرت مورد استفاره واقم میشودو جزدرمواهمی ری ۳ و ارد آن اي گرجد. ۰۰ ما والری هم متعاطرهین ۱ موضوع بأین بان یناه آورده و درواق حرآن سح شدو تور و ۰ ۰ ۱ روی تحت افتاده و لاس تطندی بتن داش تکه هبه چای بدنش را پرشاعب ون ۰ چراهتضس دکه های زیادی گذاشته بووو فشار مسدار "عه‌هداصدای کربه اش شتیده ند . يك لحظه بالای‌سرساب ارم و ه هیکلش چشم دوختم ودر دل ارزو کردم که ای کش می‌توانستم راهی جپت کك‌باو پیدا کنم و تا اتدازء‌ای تلی‌اش دهم‌وشادی کم کته اش ر ااز تو؛ پرطر بقی که‌ممکن است ؛ براش بازژيايم . .. ها نطور که باومی نگر بستم یش‌خود اقرار کردم که کاری از دستم بر نمی ] بدو | کرهم بتوانم‌عطی | تجام بدهم تاقص و نی حاعیل است بخود جر اترآدم‌و بر ف تغت بیش‌رقتم وبا صدائی که میکوشید, ملایم وطعی باشد و ازحادته عیر منتظره‌ای‌حکایت نکند و تترساندش فد خانم کارس. کو چکتر ین‌حر کتی نکرد۰ ۰ با وجود اینکه قبلابشدت در ده واکنون هم در کنارش ابتاده و صدایش‌می کر دم؛از | نجاگی که‌سرایا غرق دردر بای|فکار آشفته وملالت خی خورش بود؛ اصلامتوجه نشد که کسی با این‌مقدهات بسر اعش آ هدر و باسم هی خواندش + ۰۰ برای بار دوم صدایش زدم: ک والری اه جرحی‌زد وسرش اباندازه چند بتد| تکشت را روی بالش بلند کرد . موهای بور ومجمدش چون آبثاری ازطلا باظراف برا کنده شد . چشم‌ها یش ازشدت ‏ کریستن سرخ‌شدءو پف گر ده بود ۰ که مرن( هتاخت. اکتان غلتی‌زد و سرا ایستاده و با این حر کت؛موهای ] شفته اش بطر زخاصی دورصور تش را گرفت و منظر بدی به قبافه تشنکش داد از چشم های سباهش بر و حشتو اضطر آب‌عجیی ساطع عیشد . ۱ 7 ان نس ۰ ۴ 60 ۳ 2 ت77 اف + ی مس مج ِ جون‌من ند لحضه دین تر سب به‌تکان دادن ود و کفت ند له جه عج 5 حو ام #ووع کنم . ۰ و خیلی بخورم فشار آوردم که بخندم و تن‌صدايم راعلايم ومطبوع نگاه دارم: خر (طرای ود خن تت) موقسکه ازعلت تاراحتی‌وغم توباخس تشوم اینحا راترك تخو|هم کرد ۰ لپایش درهم قرورفت‌و در حالیکه وحشتش دوچندان شده بود ت. ماراخواهد کشت ... مارا خواهد کشت. خودم‌رابه تخت‌خواب چاندم و باين امید کهاندکی از و حشتش بکاهم,شانه اش‌رالمس کردم وی ع؟ سب چه کی‌مار| خواهد کشت در مقابل این پرسش فقط سرش‌را ازروی ناامیدی بحر کت در ورد و کلامی پرزبان نباوردو همانطور مرا وراتداز نمود. 1 این‌جانمان . ء شرجه زود تر دو باره پبرسیدم: بت والری 4 مگو بدا تم جه کسی مارا خواهد کشت ۶ هان؛ س ف نمی توأنم .. والری» جرات داشته باش من‌بابد ازاین‌موضوغ سردر پیاورم حتما بایدبکوئی » والا از این جا تخو اهم‌ر هت,. کمی‌عقب کشیدو کفت ممگن تیست ... نستوانم.. بمن‌رست تزن.. ترديك من تیا دستم ر | که‌برای گرفتن توا صدا بز ]هنت خامی‌یناکرده. بود ی نباشد که چی به حیر نم ببد ۰« بت با اي نا قاری 0 ۳ ۳ #تر 34 ِ « ۳ ۳ ۳ نت ۱ یه موی * مچ/ ۱ ص ک‌ سم این | نصا تسه ب 8 من با یدنا آنحای بشما کماث کنم. تاله کنان کفت سح می نید 9 3 شماأتمی توانید من کمت کنر هیچ کس‌دی؟ یگ هم نمی توا دم سس از فدرت سر خارم زود تس کردم رگم والری: مور ۱۰ بشر نمی‌داتم ولی شاید. کاری از دستم برییاید ء ایتعدرما یوس ناش باهر کلمه ای که ازرها نم 8 برای‌العین مشاهده همسی کردم که ناراحتی و گرفتکی خاطرش پمقدار قاىل توجهی تخفیف بیدا می کندا معپذا می کوشید که تسلیم نشود, برای بارچندم سری‌تکان‌رار رف ۱ خواهش می کنم ‏ و میکنم از | ینجا بر و ید, _ آیاشما از من می‌ترسیدو . ببارت دیکرآیا من‌باءت‌ترس‌شا شوم ؟ ۹ ِِ نکفت , فقط مات مات بصور تم خیر هشد. رخا نم گارس 1 شا با بترم را کتار ۱ رچه که ی ۳ بمن اعتباد داشته باشید بآ 3 ۵ بدهید مگ اه ۰ ب ۱ برابتان بکنم واز ایدم ۱۳ نجانتان بدهم. مثل این که 9 امندوار کننده روا و لا ور 4 1 زر ناس اشیت ۲ 1 ذهنش را از مه ۳