Cinema Star (November 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

کزد و بمیو ورد دی؟ رك ! خوب‌ ود جوآب‌رد میدادی باه کارراهم کرده‌ام 71 ۳ گارش‌داهم میخواستی پسش بدهی؛ انا نمیتو اند نید وباین نفطه و ان نقطه بفرستند . ابا ا ا کول بن 5 ۳ رت 4 ِ وی بل ادادات نظامی مقردات سخت وخشگی‌دارده زه خر انها هر نمی‌توانند کسی‌را یزرا ی ۱ ردل این‌صودت هما‌چیز بروفقم _ اداست و بیجپت 1 سرنگن ترا اقا نی .. داستی» مثلاینکه‌چند دقیق‌قبل گفتی کمچگرنه جوابی با نباندادی " بنابراین ماو کمال‌دست ردبه سینه‌شان نرده‌ای. مگر غیراز این‌است ؟ _حق باتوست . پیشنهادشان را کاملا رد نکر ده|مومحلی ,رای گفتگو باز گذاشته‌ام ۰۰۰ می‌خواستم بیایم‌موضوع‌را بان درمیان بگذارم ونظرت رابدانم۰۰ آیامیل‌داری‌جربان روت برایت دوشن کنم؟ ه... چندان مشتاق دانستن موضوع ثیستم اجاژه بده بگویم.. من با ید بجای شتعصی که قبلاعپدهدار بت‌فعلی بوده بروم .۰ اکنون چندین‌سال اس ت که سر این کار است... بست‌مالی مهمی‌است وا گر کمی تاعل‌شودیيمزیانهای فرادانی مبر ود داین قسمت‌از کار تمطیل میشود. بگذار تعطیل شود . تِ خودآنآقا هم منظورش این‌است که‌حساب‌و کتاب دا بهبندد و بپسین‌جهت میخواهد بهنیوپورك برودو لیب بختی ابن‌جاست که‌اواز نیوبورك هر گز باز نعواهد گشت...ببچاره عمرش‌را کر ده ومعلوم نیس ت که ۲ باعزرائیلمدا لش‌خو هداد کهمذا کر انش راباطرف پپایان برساند یان؛ -‌ اره .1 ِ موضوع خیلی مهم است. مردك‌میداند که درشرف‌مرك استولی فکر م یکن دکه ماچیزی تمیدانیم ولذام یکوشد که تیب الوقوعش داازما پنهان‌بدارد. کف فیلیپ باناراحتی ادامه‌داد: "اد واقعامردعجيبی‌است. خوب« آن» چه‌ملاحمیدانی؟ ی مز بور چهجو اب بدهم؟ ۶ اذ دوی تسکت بلیدشد و از دلیپ دووشد و بر سید ار چقدرطول خواهدکشید ؛ ساقل کمتر از ضهماه نو اهدبود.. وا نگپی‌هسکن است فیلیب گفت: میخو اهندمر | بجای يك نفر به نیو بور لد لفر ستند ۴ می‌هیچ گو نه جوالی به آ نها ندادم و آعدم از توصلاح ومشورت ‏ کنم... حالا بگو به ینم | با ۷ الن ءسافرت مو‌افقی بانه ؟ نفجمجن ارسه‌ماه تجاوژ کند و به -پارماه هم‌برسد.. لیکن من دز نجام کارهاسامحه تتجواهم کرد و بسرعت‌براتجام خواهم‌داد و ترادرا تتظار تغو اه گذاشت -بس ان تر اخدا... همه‌مر‌دهااین‌طور ند واین‌چر ندیات راتعو بل می‌دهند . ردخور ندارد ! ۹ کنم «آن» بطرف پنجرهرفت و آنر! کشود ومست زیادی ب‌شهر زیباتی که‌از [ تجادیده‌میشده نظر دوخت . عصر مطبوع يك‌روژ تابستانی‌بود. «آن» نمی‌توانت برافکار رویاهای شاعر انه‌اش دهنه بز ند و آنروزهای دور ودرزز شاعرانه را درمخیله‌اش نبروراند , ِ ب اور کن منهم ناراحت‌هستم؛ اما چه پس‌اذ اینکه مدتی بدین‌تر تیب کناربنجره‌قر ار گرفت» ااکپان بر گشت و پرسید: کومیخواهی بروی ؟ فیلیپ بکه‌ای‌خورد وجواب‌داد: فردا .» با ککتی ارات ۰ فردا ... هه‌هه ... تاژه آقا ادعام یکنند که شر کت نمی‌تواندکسی دا مجپور به قبول امری بکند . معتی اداره نظامی وغیر نظامی زاهم فهمیدم؛ خیلی متأسفم که دوزجشن تولدت این‌جانیستم. برای من‌متاسفی یابرای « ساحرددیا > ؟ چرا برای « ساحردریا > متاسف‌باشم » توبا آن‌به گردش میروی دیگر ۰ ۶ «آن» کنترل اعساب ازدستش خارج‌شد وفریادی‌ژدد . دیوانه‌وار بطرف فیلپ دوید و گفت: ۳ ه‌خیر .. بدون توهیچدد کی نخواهم‌رفت ۰ ۰۰ تس چی‌میگی عزیزم ؟ بفیه ر ر صفحه