Cinema Star (December 1958)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

مین گذاشت و بخواهرش دفت ح‌ بگر خو اهد امد جا نکان نو اهم خوزد آلفرد استین بر اهنژ نش راجسید و دلفت ۱۱۳ 7 ۱ ژودباش عزیزم؟ بیابرویب اگر اومادا این حوب واه بود الا جه دلیل دارد که‌ماا: 7 دلیلید۱(د ن‌ دست‌او را کر فت‌و بطر ف‌در برد. همینکه‌در پشت سر شان سته‌شد؛ مار گادت فر بادزد ت آن بی‌احتباطی نکن! یف از آن بعد؛‌ظاهرااخلا< آن» عوش‌شد وفیلیپ که به خوبی‌متوجه_این‌تفییر اخلاق شده‌بود باو گفت : «آن»شایدندانی بر ای‌مردهاتوهینی اژ این بدتر نباشد که‌زنی باخونسردی و بی‌اعتنائی پا آن‌ها برخورد کند ؛ در حالیکه آ نبا سرحال‌هستند ومُی‌خواهند احساسانشان رانشان بدهند ۰۰ خیلی‌خوب کادی ندادد.. من‌هثر پیشه‌هستم ومیتوانم بطورساختگی خودم‌دا برای تو آنچنان که دلت میشواهد بساژم !۰ درهمان‌موقع که این‌دو نفرسر گرم این‌قبیل گفتگوهبا بودند؛ تلفن نك زدو< آن» گوشی را بررداشتو گفت نه‌دیوید؟ تنهانیستم,.دوریس‌مستخدمم | ینچاست.. فیلیپ که نتوانست تاب تحمل تمسخرهای آن‌دا بیاورددر حالبکه ازاطان خارح‌میشد گفت : کت راحت‌باش؟ دوردیپس هم| کنون‌توراتنها میگذارد 1 البته کس ی که تلفن‌میکرد دیویدلبوده بلکه‌خواه-رش بود که باودستوراتی میداد و اورااز بی‌احتبالی‌هائی که ممکن ۲ بودمر نکب شود؛ بر حذرمیداشت۰ منقایر س ۴ ار شار ردو ۳ ۰ 0 ۵ دازده‌کن ۳ + ۹ 4 4( ایو و ار مر دی در ۲ | گر ۲ و ۹ 1 انتقا 1 ۳ ۱ طذور شوز *<کادل» نام‌داشت نز و باو ۸ تارل» مبیخو اهم تو برای‌من دلی‌بازی ؟ ۱ ۳ سس ۱ الم او کل | ۱ ثتت تا [ با «نط ن طر ف صدمهء ی م‌ 0 و 4 نطورها که توفگرمی‌نی نیست. فقطروحامتان مشود وخودش‌خودش رامیشورد» دلی‌دا که بایدبازی نی از ) ۳ مگ ۱ اینقر اراس ت که نیمه شب» هنگامیکه دواژده ضر به بگتوشی 1 ۳ دتم که آنتعاً مس صّ باز کنی و خودت را جمدت يك پآدامز نشان بدهی‌ويك‌قدم جلو بگذاری و چنین وانمود نی که آمده‌ای بامن‌هم بستر بشوی!! چند بار این‌سحنهر | تمر پن کردند نادرهو فم‌عملاشتباهی رخ‌ندهد وساختگی‌بودن ماجرامعلوم نشوده صدای,ز نك ساعت بلندشد.یاك ۰ +دو ۰ ۰سا ۰۰چپار ۰۰ ده ۰ ششر توت ن‌ مدوذضر به هفتم‌نواخته نشده بود که فیلیپ در دا باژ کرد وواردشد . میگلذرد! من آ کنورهستم وم‌توالم برخلاق آنچه دردردگ ۳ خودم‌را طورو پگرجلوه بدهم پطور که رضابت ارت شوروه»۰ حالا برو؟ فردا شب بسلامتی لو یلاس 1 صفحه۳۲ بو تب را ابنعلور پلند نو اهم کر 1 ۹