Cinema Star (January 1959)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

بکباده‌دامن خوددا بالازدو فریاددد ۰ _ من‌مل4ساق پاهستم ! نات ثر حضور داشتن که مدعوین توجه خاص نسمت بآ نان ابرازمیراهنند و «مادر بزرك»ها لءوود هم باد مد حضارباین ذیبا رویان اراحتی نراوان بافته بودوصرف‌مشروبات نند هم هیعمان او را ساخنه بود ؛بی‌اراده دست باعمالی زر که باهمه سوابقی سوء او در ابن‌چند سال آخیر موجب‌سر و صدای فراوان گروید + بدستی مار لین دیتر یش که درابن۴اواشرااکی! مست است و شدیدا مواد مخدره یز معتاد شده آن‌شب مجلس رابهمر بت چدن‌او بس ازاینکه ار کستر بك آهنك رقص تنداواخت او با سبانیث بطرف کیم نواك‌رفت‌و بر کات : منعلرر تو ازاینکه تند میب رثه‌یدی این بود که سا هایت‌را شان‌بدهی , , . مدیکباره دامن‌خوورا بالازد ودرحالیکه فر باد میکشید گفتمن مسا پاهستم *نلکه ساق‌پا هستم که عدء (بادی باطرافش ریفتند او را کات کر وندر 3 «مارلین » ظاهر آرام‌شد ۳ وی آپ بر قال برای او شد و 9 داو طلب شدند که اورا ت عجیب جوا نی از توجه تچ صنعه و۱ ۲ ۷ ۷ #۷ ۷ ۷ ۷ ۷ ۷ ۷۲۷۲۷۹۹۹ قدیمی هالوود جدا امتناع باسی از نیمه شب 3۲ شنه بور که رسته ای از شکان د هوم‌اسناررا 824 د مار لین‌دور ص‌دی را رز زننده‌ای صدا کرد و بالجن 9۹ مسر ه‌ای باو کات برو خجاات تاش چه خبرت است که اینهمه‌ادا در میآوری جایه او و وشات دستی پر زد و پس از خنده بلئدی ثر رد خاك برسر که حالا تو و امثال تو عصو 53 ی دور بس‌دی باو جودا یتکه سخنی از این‌حر کت‌خا نم‌دیتر بش ناراحت شده‌بود؛ خنده‌ای کردو براء افتاو امامار لین‌دست‌انداخت که بازوی اورا بگیردو لی‌دستش ییقه پیر اهن او کیر کرد ودر نتیجه موجب‌بار کی بر آهن اوشد بکباره «مه با صدای بار کی ببراهن دوریس‌دی ساکت شدند و «برت لتکستر » پس از چند لحظه که سکوت ادامه‌راشت جلو آمد, لجره و بالجن تندی به‌مار اعتر اش کرد و کفت بهتراست‌راه یفتید و منز اما هنوز جبله ژوتمام نشده شیده محکمی بکوش و تواغت و باکلمات تندی باو حله کر د مد از این ماجری چند تن کناری کاندندو بالاخره او را بمنز له این خانم‌راگرفتند واورا و ازهمان‌شاورا : ز‌ ی از هترعندان معروف جله‌ای تشکیل دادند تا رسید کی و کنترلی در کار خودشان داشته باشند منتهی اين آن :سده زب فکروتصميم تا چه‌حد صورت عمل بخود بکیرد معلوم‌نیست . بهرحال زند کی‌و اعمال‌این خانم و سابرین نظیر او زنك خطری میباشد کههر چنسدگاه یکبار از میان هثر مندان بصد| در میا ید او چندسال‌قبل باد) گلاس‌فر بنگسو سر دوابطی داشت که مجددااینر و رها راز ديد وا بط خو درا« تجدید» کر ده‌اند ؛ بل و مر ۰ ۶ ۷ ۰ب و و و اب نکمدین‌صورت اسبی فر | تشوی رادرهمه‌شکل وشمائلی‌دیده بودید, جزرر لباس يك‌پیرزن بدر بخت و ولی بیرجمت مثل‌این که این بای باو بر از نده‌است‌چون بی تواره خودش‌هم می‌راند که الحه‌دای يك زره خوشلی و جذا بیت ندارد! سویال تور آر تاه م فرانك‌سیناتر ابا بر بژ بت‌باردو در فیلم و پاریس د > بازی خواهد کرو یمد بجر خود. < پا اقا نوس راباشرکت‌دین مار ئین نجبه خواهد نمود دین‌مار تین به و تی کر تیس ملحق خو اهدشدتادر ورسیون فیلم نمایشنامه ممر وف برودوی «آن خانمی که من او را با توو بدم که بور؛ > در کلمبیا بازی کنند ماده ۱۵۹۴