We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۳
۰ و آن روزصیحرا آودده مایمن باسم اد با ارو یس هساعت نه و با لزده ایا ورپاید در ایوانمقابل و ماد مهد سار یود ول
ن ۲ پثرم د عدم که بالاخره تصحم ال شا
وروت اي وردم , وجود این دو نقر خودم
وت و هستند. بین دلگرمی و بت ی 4 5 و حول جر یام ارس مبشد آبامسکن هیین |مر وز به مأجری بی ببر ند .هیچ نمیدا ثم
امروز چهحادهای
بو که همین[ در وت بدود؟: عواهد شد هیچ نمیدانتمچه 0 عد , فقط همینقدر مدا نستم مس ععف آن قضیه اکر هم به امروز رانند چنداندور تست و فکر این امروستو بای | اد ورد 1۳ ورر گهایم منجمدمی کرد ۰ برساعتنه و دبع در ایوان متابل دفترسروان رلیس| نتظامات تا شدم ۶ دهیا توزده نفردیکر رز ند تیانهم باهمان پیر آهن و شلو ار عار مذل لباس خودمنٍ قبلادر کروه کرچکی آتجا جمم آمده بووند و وتترا نا فرا رسیدن نو بتاحضاو" شان بهاطاق سروان بانگاه کردن به باغچه مقابلایو آنو درودیوار " آسان می گذراندند ۰ من از پشت ۱ قاب بزرك شیشه پنجر م نگاهی بداخل ۲ اطاق| ندا ختم ود یدم که اعضای هیات نظامت ز ندانهمه ] نجاجهمند خورسر و ان
د
هم پشتميزش ایستاده بودوداشت ۱ باورت ی که جلویش بووو میر فت و ازمیان آنبا کاغذهای صورتی رنگی را که برایمنخیلی آشنا بود کناری مي آذاشت.ابن کاغدهایصو رتیر لك حاوی 0 مامور ین | نتظامات ز ندانو "مربوط بآ خرینجرالمیا با نضباتی هایزندا نبانبوو. اسر اتظامی «روی استبا "مدای آرام وموقر چهره کشیده و *ونیسرشار چنانکه لازمه شفل و «طیفه اوست » ازسنش شاید نز ديك به بنج سال بکذرو . بیارمرتب خر باريك بیناستو هیچکونه
دا هر قدر جزئی و ناچیز
ان
ی
بآشد ناد یده نمی کیرد .
بایث نگاه دیگر بدروناطاق دیدم که یکی |زمماو نون ز ندانموسوم « آلینکهام » و مرو دبکری پاسم «فنگل)چزو پزشگان روان شناس زندان بود صندلی های دو طرف سر وان را اشقال کر وها ند .ع
درساعت » وسیدفبقهز نگی که پنهوایار صتکفیه درو لنخه ۳ 5 این تشانه شر و عحضارز ندا تیان بود, نکپیان جممماسری بدا خلاطاق کشید بعد رو یشرا بسمتهابر گرداند و صدازو
-9 کاهیل, جلو بیا» مردورشت اندامی که زیر چشمش دایرءهای هایسیاه نقش بته بوو ازجممماجدا شدو داخل اطاق کردیده جلوی ت .یکی از روزهای بیار کرمماءاوت بودودر اطاق را بر ایچر یانهوا باز گذاشته بور ند بطور یکه من بخو بی مپتو | تستم از بیرون هرچهر اطاق گفته میس شد بشنوم, کرچه دراین حرفهاچیز تازه و جود تداشت؛ من بااین باژرسی ها کههرهفته چند صدبارصورتمی کرقت نا اشنا نبودم
جرم«کاهیل» . از قر ارمعلوم این بود که وقتی نکهبان باودستور داده بود يكجفت کفش را ازوسط سلول خودشبر دارد و زیپر
میز سروان متوقف
تختخوا| یش بکذارداز اطاعتفر مان وی خودداری کردهبود. بمدامعلوم شده بوو کهاين کفش هامال او تبوده و بههمسلول وی » مروی که در تختخواب فوقانی میتواییده تعلق داشته , امادر آنموقمهیچکدام از آندو به نگهبان دراینباره حرفی نزده بووند , بعد هم که نگهیان پا فشاری کرده بود که کاهیل با یدحتما کفشها را برداردوی کلهشقی کرده و کوش بحرفمامور نداده بووتاً ایشکه بالاخره کار به تتظیم کزارشی برعلیه کاهیل کشیده بود ء درمقابل این اعلامجرم ,زندانی دفاعی که داشتا ین بود که کفشهامال او نبوده است و مر تبهمین راتکر ارمی کرد. افسر | نتظامی بدون [ نکه از جادر بر ود باهمان لجن شمرده و آرام خورش یرو -کیرم کقش هامال تونبود ؛ برداشتن کفش رقیقت و کذاشتن آنز بر تختخواب خیلی کار شاقی بود؛ تکند رفیقتوپاید بوداشته و کفشش
دقیب تازه الوی
ِ 9
بله » تعجبی هم ندارد اینهم آقای <کاری کویر > پر مردی است کهیساز عمری بازی درقیلمپا قپمید که آنار هنری بدردش نمیخوود وباید درقیلمهایراك| ندرول باژی کرد
شوخی اميکنيم , آقایکو بر با کیتار خوداعلام خطر بهالویس
پریسلی سلطانراك داده.ومیگو ید
ارش بیرون بگذار > اینقدر سنگین بوده که نمی تو| تسته ای آ ترا اززمین بلن دکنی,هاو کاهیل آبسمی کرد وشانه بالا انداخت --بیارخوب ؛بس و قتبکه نگهبان بتومی تویدکفشی را برداروزیر تختخواب بکذار مثلبچه آدمببر میداری وز بر تختخوابمیگذاری + حالا کفشهر کس مي خواهد باشد , تکمپان بتومی کوب دکفشرابردار و تویسوراخ مستراح بچپان تو بی چونوچرا با یداطاعت کنی,.میقهمی تویز ندان برایایشکه بتوا نی باخیال راحت و بی درد سر زندکی کتی بایدهرچه بتووستور دادند کوش بدهی , همین ۰۰ .چیز مومی که ثیست ؟ کاهیل رابههفت روز زندان مجرد محکوم کروند , شاید هم
که خوداو درا نتظار مجازات شدید
وا کر جرئت داری بایت !۱
تری بود؛ بهر حال چپر ماش و قتبکه از اطا خار حمیشدچیزی نشان تمیداد. بعد ازاو نو بت بجواتکیرسید که بجرم نز |عاحضارش کر ده بود ند , باورودویباطاق, اسر بركسوابق اورابرداشت ویس از[ نکهنکاهی بسرا بایاوانداخت چشمانش متوجه
کاغذی کهدر وست واعت ۱۳
-چپارروز زندان مجرد دز دسامیر )۹۵ ۱بجرم نز اع-اینمام آخرسال بود.
حالشایدبمد ازژ| نویه شروع کردء ورتمام ماء های بعدی یعنی . فور به,مارس.مه ,ژو لن و زو لبهمر تا دصو کردهای فقطرمام [وری (1 در این وسط از وست داده ۶۱ دراینماءشاید يك کر فتارید (شته مثلا مریض بودهای +چهمیکوم مانفرد» خیلی کلهات بادوازد؛
بقبه ور صقحه » ۳