Cinema Star (January 1959)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

عته ازاطاق خارج ومن بر کشته ازاطاق خارج در حالیکه سراپایم یطسی امکانات ومشکلات این عمل فک بکلم ؛ ققط چیزی که‌می‌فومیدم‌این تباید ازرفان ارو چکونگی آن دیکربرایم مپم نمود. 01 تنبااندیشه‌ای که‌در آن وناامیدی بمن‌ند کی‌قوت 1 این بود که میدانستم برادرم2بن> ونامزدم روت >درخارج از زندان باهرچه درقدرت دارند در كمك به من حاشرند و این فکر» هرچنددر مقابل خطری که من باآن مواجه بودم ذره اچیزی بیش لبود سن آند کی‌دلگرمی وامیدمیداد ؛ سرظبر» یعنی‌موقع اهاره من با عجله فراوان خودمر| به‌محوطةٌ زندان رساندم» سدورو|خل‌محوطه کنار در بزر که ورودی آنقنر استادم تا رفیق‌همسلول خودم از راه رسید ۰ مردی بلتدقد وباريك اندام بو که موهای‌سفید داشت و فرارزیاد شنیده‌باشی» یامتلاخودت شاهد فراز سه چپار نی لا اقل ر اوردم ؛ منیگاری به2 آل> دادم » یکی هم خودم روشن کردم ومنتظرماندم تا شروع بهسحیت کند* «آل» دو سه نقی به سیکار خود زه وسد سرش‌راتکان داد : و شاهد راست است؛ یوجر یانات بودهم؛دیده|مزندنیانی را که توی جمبه‌های میخکوب‌شده مخفی شده‌اند» خودشان را تصوی موتورکامیون جاکرده‌اند » سعی کرده‌اند از راه خلیج با شتا فرار کنند 4 با یکذفعه هم موقصی که یکی ازساختمان های 0 گرفت وات واشفا استفادم کنن ن‌فرصت | میریختند جوانکی‌زیر آهن پازم‌ها مخفی شد که جزو خرده ریز او را هم اززندان بیرون سرند؛ یسك زندانی دیگرهميك وقت‌لبای کشیخی پوشیده بود و میخواست‌خودرادر دردافتم که مشکل ودردصرا (ناتدام) زندان جا بزند وفرار کند » روییم 1 رقته من عفیده دارم برای‌فراز ات