Cinema Star (January 1959)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

و یور بودسیکا :!کار گردان وهنر پيثه هتر مندسینمایابتالیا | کنون بنجاه‌وهفت ساله است. آلن تصو بر اور ِِ« «پنج دقیقه آ خر » نان ادم هیا بد که در سال ۱۹۵۶ د له د ك و فعیکه ار آش امربکاو ار رخا ایتالیا میشدمن د «داستان کبعفزمیلدارم آ ثرا داستان ده‌سال از پیترین‌سالهای زند گی‌خودم‌بنامم» ده سالی خودم» بر حالیکه ,که شاید درحیات سینمای اخالیا مزسالهانی هریز و اررشمتد جحساب پیاید..واین دیگزی است برایتگه‌سنداستانرا زاین تارب ۰ ازسان: ۱۹4 آغساز ۰ کلم همان‌سال که قبلمددروازه‌های " آسبان#جارمرااز خطرمرادنجات داد برخود دایل باشیالاب جخاطرمی ] ۶ نازیبا فسمت اعظ‌انتالیا و منجمله ثرم» راوراشغال داشتند و دیبپی است ثه درچنینوضمی:خاسه پس ازچپار ی‌سال جنأك خونين و خانمان بر انداژ دب گرچیزی ازسینه‌ای اتالبا برجای‌نماند: بود عنرمتدان سینمای ایتالسیا: مخصوماً تبیه کننده‌هاوکار گردانان هر کدام در گوشه‌ای مخفی شده با بذهرهای براك و ونیز پناه برده بودند, دریگی‌ازاین‌ابام بود که‌بمن خردادند از طرف وزارت فرهنك و اقعدرشهر «ریاو رتو > احشارشدهام این احطاربه حوای‌مرابکلی‌پریشان کرد +طوریگهواقها دست‌ویاییرا اگم کرده «دم «قتلیغم را نمی‌فيمیدم : علت و محکه کردن خویش‌چار:‌ای‌ندارد راحل کرده‌است ؛ بپرحال‌این مسلله فان و که تارف ن بوه که ه هدانیشم وزارت فرهنك امن چه میت اهد ودرو اقع‌اشنیاه هم نگرده بودمزیرا که بعداز آنکه وزیرفرهنك مرا بحضورطلبید کفت که قرار است مرا به وئیز بفرستند که در آنجا لیم ون مت مار فیلمسازی > را عهده‌دارشوم ومفهوم ابن امربه هم آن[بودکه از آن‌پی می‌بایستی تحت نقار نازپها مشفول تهیه وصدورفیلم باشم .۰ این‌کاری بو که بپیچوچه نمی‌توانستم زیسر پارش پروم ودرعین حال نمیدانستم باچه بپانه‌ای اززیر آن شانه خالی کنم ؛ دراین لحظات اضطراب و مرماندگی بود که کوئی جواب‌معما يك نفردردهان من گذاشت‌به‌وژیر فرهنك که منتظرشنیدن پاسخ من همراه بانشکرات فراوان بود رباست نودر ین واقوصی‌است که عامه‌ی سیئما رودرسر اسر جبان 1 بثثه هنر چیه می 1 تانی که باید بشگم برسد تاچراغ دهن هنرمند ۴ کسب سرمابه وتبیه قیلم جزبازی درفیلم‌ها و شاءد وی‌مسئله<غرورهنرمندان» رادیگر بایدازخوداو پرسید + جهچه مه یه وه نگاهی انداختم ر کنتم؛ كت خیلی معذرت 7 قبول فرمایش وزیربرای من تا یت ۳ راتیتان ۰ این حرف دهان وزبررا+