We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
ید لا دد درای اعخار یت عده راهب در 5
اور حاعت :
7 درآدر؛ این دوق نوای جاد و گران را درخودداشت. باشنیدن آن دست ما سستشده شمشیرهامان بزمین افتاد وخوایی وس یر مر ما مسعولی کشت و کی ار ختک ع. خودمت وی اقا دی شنَ 9 چیزی نفهمیدم . وقتی که چشم باز کردم خود ویارانم را درمعید دبگری بافتم . اینمعید بعدها فهمیدم در بندر اماختا لا فرار کر فتهاست دراینجاهم بازهمان راهبان شام وا ح اطراف حوردهان مدیم فا هارا بر یر ده سار جر وشکلده هر کدام ازهاوا طرفی. فر تاد نفا. هوا یی بای کشتی کشا ند ند که در بندر لنگی انداخته بود. از آن نع من تدای شعی واشب اس پارو بودهام .
کنتون با اعجاب گفت ِ
هدوز تشنیده دودم که صدای دوقی ای را بخو اب قرو تویت و
توافت 3
هم الشاعه. حواهی شنت دی مصتق. کین متا وم هه وس وف
ازشت سنا صدای رمرعهای وش هه ویک فواخت برخاست. این زمنمه بتدریج اوجگرفته بنوائی نافذ و آرامش بخش تبدیل گردید » نوائیکه گوثی مثل دستی لطیف اعصاب را نوازش میداد ورخوت راهم چون شرابی گوادا بروح آدمی سرآزیرمیکرد. وایکینگک تن مو درحا لیکه چشمهار ا تاد کرد دود میکوشید تا خید ای غلبه خواب مقاومت کند و فا بدهای بل است . "جند لحظه دعد پلکهای او آرامی هم ده وسرش روی سیته خم شد. کنتون نیزبامنتهای تلاشخود نتوانست چند لحظه بیشتر ازسیگورد ۳ این صدا پابداری کند واو نیز بفاصله مدت کوتاهی بخواب عمیقی فرورفت .
> >
دراعماق خواب چین عا دراعماق شعءور کنتون بجنب وجوش افتاد ؛ گو ی دستی اورا تکان داده به بیدارشدن دعوت کند . ذهن او ی این شاه ده بیداری عکس العمل شان دا ۶ پلکهای 2 99 تدر بجاً خواست ازهم بازشود و لی « کنتون» مو قعیت خود بافتاد,| رده ازبار کودن جقم خودواوف کید ۰ در وی ها را فقط اند ک یگشوده ازلای پلك تک بخارج دوخت . در خواب ح لت ترده وا کنون هر راد دست۳ گذاشته وچهرهاش متوجه عرشه سرخ رنگت بود .
دربالای گودال دد طرف عرشه سرخ دوزن سس پیش آورده چشمباو دوخته دود ند. عکیاز آ ندو «شادین» ودیگری مستخدمه اش «ساتا لو» دود . رن یاو دقیقترشده گفت :؛
پانوی من » اینمرد بنظرمن نمیتواند از پیرو ان نیگال باشد و گر نه اودا بز نجیر نميکشيدند .
شنیدن آهنگ کلام «شارین» لرزهای ازشوق با ندام کنتون افکند . دخترك گفت :
حق باتوست . من اشتباه کرده بودم . او اگی به .نرگال و کنت وفاداری خورده دود تم توانست ازمرز دوعرشه رد شود .
ببینید چه زیباست بانوی من.چه اندام ورزیدهای دارد.
دیدید چطوز مثل شین باراهبان میجنکید ؛ شارین گفت 0
جنگیدن چه اهمیتی دارد . هرموشی که در تنگنا قراد
_ِِِ«ِ( ۰۰۰۰۰
سقاره سینما صفحه ۳۳
بگیرد میجنگد. بادت هست چطورباظاهرساختکی بعنوانفرستاده دنا بو» نزد من ان و رن را تاه دارک جطور ار دس ود
شاوی هی کشیه اضافه کود: : ی
آه » من شرم دارم ازاینکه بگویم این مرد, با آن که برده عاجزی بیش نیست, با آن که دروغگو وترسوست درقلب من احساسی بوجود آورده که قبلاعرگن آنر| نشناخته بودم. منشرم دارم
ازاسنکه ات تاره مد را کوبق فا شش محر رام کب یراد هت ۶۱ گرفته گفت :
گربه نکنید با نوی من .شاید او هيچيكاز اینها نبا شد شاید که داست گفته باشد . نگاه کنید چهصورت مردانهای دادد
دراینجا لحظهای سکوت بر قراد شد. ی نا کهات کنین گ گفت :
۳ دنو دم با نوی من .زاچل دارد هاد
ات درخاسته شتا بان دور شدند و کنتون چشمها رات ند اعظه مدصتای سوت فاقد طنین دازا عون مت چشم دورد ۰ خمیازهای 5 ودسته پارو را درافت
قلیش از شعف سنقار قه .تردیبی نداشت.«شار من » دك باو جاخته است. لبخندی بیاختیاراز لبا نش کذهدت. سی ی کردااند و تست و وی را دید که با کنحکاوی چشم باو دوخته است . مرد رت مو ذفت :
_ میخندی دوست من .مثل آبنکهخوابهای شیرینیدیدهای
کول کف :
چه خوابها ی .خواب آزادی .خواب ز نجیرهای گسیخته و شمسیرهای خونر تن ۰
سیگورد سوک بان عاوه طفت:
امیدوارم خدایان روری اس خواب رو تحفق دبخشند . ۵ سحیاه (و لب
در نودت خواب ی . کندون درای خفتن نیازی ات نوایسحر آمین نداشتپاردویسنگین وضر باتشلاقاو راچنان کوفته کرده دود که تمام عضالات واستخوانهاش درد هت در د ِ
چند روزی وضع دهمینمنو ال دود تا بالاخره کندونمعما ی را که برایش پیش آمده بود با سیگورد در میان گذاشت کودال پاروز نان درست در وسط عرشه واقع شده بود آیا بای راهبان سیاه امکان نداشت ازپلههای عرشه سیاه پائین آمده فوارد گودال شو ند » طول آنرا بییما یند و از پلههای طرف ح در بالا برو ند وعرشه سرخ دا تصرف کنند ؟ چطور زاچلتمام طول گودال را آراداانه می پیمود؟ ی( جواب داد که دیوارو حصار نامیگی دراینجا نیز هم چنانوجود دارد باین شکل کهاز هرطرف عرشه افراد میتوانند وارد گودال شونه ولی از پلههای طرف مقانل نمیتوا تندبالا برو ند. وايکينكغول پیکرافزود که این کشتیساحرین است وقتی که در بندری لنگی میا ندازد شارین یا کلانت ناچار نددد کشتی بما نند فقط افراد آثها میتوانند برایخرید وحمل آذوقه از کشتی-خارج شو ند دراک آنها فرار ی ممکن ات چون کشتی آنها دا به نحوی بیگریز بجانب خود میکشد وباید حتما مراجعت نید .
ادامه ارو "