Cinema Star (December 1964)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

من میروم. نخواهم جنگید. و بات‌شادون بسر خوا نده«سر دا ثیل 6 حکمر ان ناحیه تا تسعال و دجوانا» اتن را کت و سرعت در جهت مقا بل دود : ۳ هنور دختری که خوور ابلماس‌مردان در آوروه و نام جان ماچام برخوی نهاده» ‏ در جنکل مشغول فر ار از جنك هقیب کنندگان(ماجام) هستند کا مو اجه با د سنه بیکان سیاه‌میشو قد. این دسته مخفیا :عمال سر دا لبیل وخالنین وظا لمین را دا 0 پیکا نهای سیاه‌می کشند.سر دا نیل و عما اش که منفور مر دم هستند در جذك شکست منعیض شده دود دز حمت گفت: فا صله ای‌دور نشده دود که دزمسن افتاد. دك‌پیکان در دشتش نسسته دو د. دیلت: درحم مد و بالای سر‌اورفت. جهر ه و ان از درد میخور ند . جان وجوآ نا بعد از این قضیه به قصر در دائیل بر می‌گر د ند۰ به فسکان ۸ بو لت‌کا از جان که از ماجر ای قعل «در ش او سط سردا ایل ۲ گاه شده و در هر صضس<هر د یت فهمد که او 4 میخو آهد. اضافه کرد: مر کف #ر از دار ۵ موفق مت ی ی از قصر فر ار کند و :4 و سه بیکان سیاه ملحق 2 مات ۳ است! شود وی درصدد برمیای د که جو۲ ار ااز چنگ‌سردا نیل خارج کند و با پن‌منظور اقا هار 7 ا درد هم فشری و ایعد ای وارد قصر سردانیل درشور بی میشود . باض دیگری چهره سردانیل را در هم فشرد و بعد این شوالیه خبیث مرد! رس داكورث» سرد سته اراد پیکان سیاه از میان انبوه درختان جلو آمد. آهسته قدم در مید‌اشت تااشکه وه بالای سر‌مردی که کته دود زسیبد: وه تا | نچه را که ده ان میگفتی شندم . تسق عفو -دو میخواهی دیا کمن مش کش 45 فقط يلك خنجرد ارد؟ را | نتخاب کو وگ . شحص عاقلی هستی. امامن رفتارم عاقلانه د يلك شین ش را کنار او اتکی و کت نیست. رفتار حشن و تلخی ۳ درای من دعاأ ۳ مهم بأخنجر می‌جنگم. دا ورت در ۳ حال دستها راباحالتی عصمی دهم هسفشین د . سر ه| فتلن که نمیخو است حجود را ی دد‌هد جو اب‌داد: ۱ دیت ی یات رال رتست ایران و جالنا و ی مد ی ود ف هرت ک ۰ ره توالن رثی من داعت ۶۲ 9 لو ا.۰,مت ی و تا ۳ و ما ساتلاست درخ یال لت احان سور نها 0 _دوست عزیزم ۰ بگو ببینم دیگران را 49 سود کند خورده‌ای بکشی نمیتوانی ببخشی ؟ مثلا سر‌آلیوین را؟ چشمان دالاورث ش تاد( کوچولو تو خواهشهای بزرگی داری ! اما آسوده باش چون دیگ‌بنکان سیاهی از کمان یو ان در نخواهد ]ی ۰ مردآن من منز این درصلح وصفاز ند گی کرده وروی تخت‌خو اآب‌میمی ند. دسته پیکان سیاه و باران جنگل سبز‌دیگر وجود ندارد . توهم پسرم ۰ بطرف سس نوشت بهتری بروة دیگربه « الیس دالورث» فسکن کین این را کفت وادق نگل نا یدید شد. جد عل شاعت ئه‌ضبح: | نی‌وز شوالیه سرربچارد شاقن ۰ ديلك سادق"» باجو | نادرحضور همه دوستان وهم "رزمان‌خودازدواج کف دزعیان روز گلوسستر بدنبال فتوحات تازه‌ای‌رفت ولردقا کسهام‌ه | لسن برادر زاده لرد دین‌دگهام را برای برادرژاده خود « هملی » نامز‌دسایق‌جو آنا , نامزد نمود . بایان