We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
دد ایا سنگاهر) امضا کر دی مست بو دی ٩
من هیچوقت «شر وب نمیخورم 5
پس ماهم متا سفا نسه وسا یل تفر بح ز با دی ندار یم 4 (وعر ضه کنيم» همکن است از اینجا ز یاه خوشت نبا بد.
من اسشجا تیا مددام که خوشم بیا ید.
سپس بر ایچه آ مدهای؟ آمدهای چیزی دا فر اموش کنی اور این صورت خبسلی احمقی ! هر حال امیدو ارم هت خوش بگذرد مینسوا ای ار وکا .
مر دان به مار تین گفته و ند کهعشق از ر گک کر امر آامبه لفت | ست کهمثل کود کی ار ان مر اقمت و برستاری میکند . کر امر آن چنان در کار خو دور ز یده بو که با گوش دادن بهصدای تلمبهمیتو | ست هر نوع خدل ور خنهایرا در او له ها آشخیص داده و حنی محل ۲ پر اهم معبنسازد *
مر د ها هر کداممشغو ثیت ذهنی خود را داشنند ه مثلا فلچر که ۷ مار تین هم کلبه دود دک قاری داشت که تمام 43 خو ور | بآن ذشا دمیکر د ۰ این قناری وهم چنین رقا ات ودشمنی دائم با ماژورمیسی سر گر می فلچر را تشکیل میداد ماژودمیسی بیز بر ای خودش سر گرمی دیگریداشت و آن سید کی و <سا بدا ثم بو لها یش دود که بعداز | تما ۵ دور خدمت با آن چه کار ها بکنده اوضمناً با پست هرماه تعداه زیادی نامه شت که با عثمیشدخصومت بین وعوفلچر هر چه بیشتر آشد ید شو وچون بر اک فلچر هیجو قت نا مه ای تمیر سید + هر دوی ۲ نها بنط.عر مار تین موجودات قسابل تسرحمی میامد ند .
پکروز تازه نامههارا آوزیع کرده بودند و فلچر بیشاز همیشه از با بت تعداد کاغذهای ما ژود میسی عصا 1
۱
بنظر میر سید با و گفت :
سب چه خبر شده توهم با این پکمشت کاغذ پاره ما افاده هی فر وشی 0 گوش کن» ماژور حاضرم بو پیشنها دی (کنیم . من يك نامه از لین نامههای تر | درهقا بل يكماه حقوق خودم میخرم .
تب شوخی می کنی ِ
سب اهیچو جه . برای آو نامه زباه «پرسد . برای من هیسج . آو نامههابت را هما نطو ر 3 زر سیده , و ست نخورده روی میز سرا کنده می کنی بطوریکه من عنسوان فر ستنده را ابینم و بعد من یکی دا به تصا دف ازمیان نها بر ای خودم بر میدارم .
ماژور بساتعجب قبول کرد . فلچر حقوق يمك ماه خوددا شمرده باو داد و يمك نامه از میان ثا مهها بش بیرون کشیده درحیب گذاشت وراه افتاد. ماژور باعتر اض گفت ۳
ب صبر کسن من ببینم
کدام نامه را بر داشتی .
2
با لاخره کر امر بار و بکر (4صر افت بو کر افناد » وقتی که این تصمیم خوودا هجمع مر دها اعلام کر د مار تینخیلی ساده گفت که بازی می کند . کر اهر بلحن سر دی گفت :
چطور مگر ؟ بازی بلد ثیستی ٩
ب شما فهمیدید منچه گفتم . نگفنم بازی بلد نیستم, گفتم بازی لمی کنم ۸
سب گوزش کن دو تس ۰ در اینجا هیچکس دعوت مرا به پو کر ده آم ی کند . این قا اون ماست . سوا ین این قر ار گاه دامن وضع می کنم و خووم هم میشکنم 2
بازی بهر حالشروع شد چند ساعت بعسد.: سا توس و ماژور که باخته بوو ند کنار کشید ند و فقط فلچر 0 مار تین و کر امر باقی ما ند ند. کر امر ودق میداد . وقتی ورقها پخششد توپ زو و فلچز از
از میدان بدر رفت ۰ مار تین توپ او را خواند و هردو حر بف وستها را رو کرد ند. مار تین سهآس داشتو کر امر فقط باث اس » يكسر باز وسه ودق بیمصرف. کر امر لبخندی ز ده آفت :
سب دستهای ما مساوی است بنا بر این پو لها را به تعاوی قسمتمی کنیم 3
اینحرف دا زده دست بسوی پو لها دراز کرد و اسی مار تینفورا مج اورا چسبید.
حت آفهمیدم» این دوتا دست کجا یش مساوی است ؟ من سهنا آس دارم و تو فقط کی . اگر دست ها ینبو لها از مچت را خر دهی کنم .
سکوت سنگینی بر اطاق فر وافتاه . در آنسحال که همه مننظر بو و ند مینند کر امر این حرف را جطور پاسخ خو اهد داد از یر ون صدای بوق بیو قفه| آو مو بیلی بگوش ر سید که 4 یستگاه نز د بك میشد . کرامر دست خود را با يك حر کت خلاص کر ده آفت :
بعدآجو) بتر اخواهم 3 ۱
مردان از کلبه بیرون دو ید ند. ا تو مو بیلی باحر کات نامنظم هما نطور که بوقمیزه مستقيم سوی | ستگاه میامد. بالاخره نیز با همان سرعتی 4 میامد به و بواره بت کلبه کوفت وخرد وشکسته متوقف شد . زودتر از همه مار تین ب4 | تومو بیل رسیده ور آن را کشود . اول یات بطری خا لی و یسکی ازروی صندلی 4زمین غلتید و مد پیکر ست ز ی در آغوشاو افداد. زن بیش از ۲ نچه صدمه دیده باشد مست بود و لسی مردی که راننده | تومو ال او ن جر احات و صدمات زیادی شان میداد .
دختر لك و مرد مجر وج رابه کلبه ماژور بر ده هر کدام دا بر ستری خوابا ندند . دختر پیش از آن که چشم بهم بگذارد پرسید :
سس او مرده ؟
مار تین جواب داد :
ب خوشمخنا نه زه
دختر گفت
تف باین شانس !
2
حضور بك زن جوان و موطلائی او ضعی ۲ شکار مر ان را منقلب کر ده بود » بنظر میر سید کهحر کات ور فتار ] ها و حنیهو ای که آذفسمی کنند عوض شده است وقتی کر امر از دختر ك در کلبه دیدار کرد دختر او لین چیزی که از او خو است بت گبالاس مشر وب بوه .
بدا معلوم شد اسم او کاتر ٍن است و مرد مجروح که جیمی نام دادد شوهر او ست« کا تر لن» با لبخند معنی دارگ 4 داشت کم کم کر امر را ثاراحت میکر د گفت :
من فکر میکروم توی اینصحر ا یک جنفلمن بیدا کنم ۲ هم جنتامنی که اینقدر «مر د» «اشد ... فقط حبف که دراین کلبه قدری ار احتم .
کر امر درحا لیکه صدایش میلر ز بد گفت :
سب دستو رميدهم لوازم شمارا به کلبه خودم منتقل کنند .
کرامر دفت در حالی که نگاه تحسین کاتر ین او [ بدر 43 می کر ۵ 3
۹
۲ نطو ر که عدا معلوم شد شوهر کاتر پن آن شب قصد کشتن خوه و هسرش را داشنه ولی در آخر ین لحظه آر سیده و تصادف فقط منجر جر احت وی شده بوده . بهر حال کر امر کلبه اش راباو سیر ده و خوو 4 کلمه سا نوس رفت ۳
فلچر 6 مار تین وماژور حجا لا با هم در بت کلیهز ند گی میکر ۵ ند و باز من فلجر و ماژور همان کشمکش و زخم ز با نهای همیشگی بر قر از بود کاتر ین زود حوصلهاش از
محیط سررفت و لی و قتی باو گفتند با تزويك ترین ]آبادی سهروز راه است رضا بت داد که تارسیدن كمك صبر کند . کر امر قول داد با سیم از مر کز يك آمبولانس برای حمل او و جیمی مجر وح خوا هد ,
چند سا عت مد جیمی بر ای او این بار چشم کشو وه همسرش کار بنرا خواست . کر امر که رفته بود باو سر بز ند ال ضعیفاورا شنیده د ثبال کاتر دنر فت.زنجوان باوروه او درحا ایکه با زهمان لبخند معنی دار را بلب داشت در اطاق راست بعد باو نز و مك شده گفت :
د یشب خوبخو | بیدم. منهمیشه در بسترهای نا شناس خوب میخو انم ... داشتی ٩
کر امر گفت کهجیمی او را میخواهد و کاتر ی نگفت :
بگذار منتظر بما فده اوهمیشه منتظر میما ندهیجده سال داشتم که با همازدواج کر دلم و لی منزیاد پیش او ما ندم . حالا هم فقط و قتی حو صله ام سر میر ود مك تلگر اف برایش میز ثم و او فوراً با هواپیما با اتومو بیلخودش رامیر سا ند .خیلی بو لدار است میدا نی اما من د ام از او بهم میخورد . فقط آ-رحم ساعث میشو وه گا هی بهمجاورت او
بامن کاری
رضا بت بدهم...د پشبمیخو است من و خودش را بسه کشتن دهد ء
« کر امر » حالا که زن جوان را قدری بهتر شناخته (و د خوبمی فهمیدچر | شوهری ممکن است به قیمتمر کث خو دوش و سیلةً م رگ همسرشد افر اهم
3
ان شب سر شام مر دها هر کدام با تلاشی ناشیا هسعی در جلب توجه از کاترین میب کردند و او برای همهد لبری
ورق بن نید